سیر تاریخی مواضع سیاسی منتظری/1
سرمایهامام و امیدملت در محاصره تبهکاران نفوذی
امام خمینی(ره) خطاب به منتظری:باید بدانید که تبهکاران و جنایت پیشگان بیش از هر کس چشم طمع به شما دوخته اند و با اشخاص منحرف نفوذی در بیوت شما به چهره های صد در صد اسلامی و انقلابی ممکن است خدای نکرده، فاجعه به بار آورند. با یک عمل انحرافی نظام را به انحراف کشانند و با دست شما به اسلام و جمهوری اسلامی سیلی بزنند. الله الله در انتخاب اصحاب خود...
گروه انقلاب«تیتر یک»/محمد
شاکری؛
محمد شاکری نویسنده وبلاگ "دوره چهاری" طی حدود یکماه گذشته سلسله مطالب مستندی درخصوص مواضع سیاسی آقای منتظری و اطرافیانش منتشر کرده است. انعکاس خبری از بیبیسی فارسی با این مضمون که "آیت الله منتظری اعلام کردند به تبعیت از امام خمینی و اینکه ایشان در دوران شاهنشاهی به نشانه اعتراض به جنایات شاه، نیمه شعبان را جشن نگرفتند، بنده نیز روز میلاد امام رضا علیه السلام را جشن نمی گیرم" و تأیید آن در سایت منتظری؛ "در عين حال که امروز روز بزرگى است و تولد حضرت امام رضا(ع) است، ولى چون بسيارى از نخبگان ما و کسانى که هم متدين هستند و هم براى اين انقلاب و اين کشور زحمت کشيدند اما متأسفانه به بهانه هاى واهى در زندان هستند، و به خاطر ابراز همدردى با خانوادهاى محترم اين عزيزان، ما هم امروز را عيد نگرفتيم... در زمان شاه چون بسيارى مورد ظلم واقع شده بودند، مرحوم امام خمينى(ره) فرمودند: نيمه شعبان را عيد نگيريد." عامل انگیزشی در نگارش این سلسله مطالب درباره منتظری عنوان شده است.
نویسنده میافزاید: با توجه به دخالتهای پی در پی این شیخ مطرود امام در حوادث پس از انتخابات و حمایت ایشان از اغتشاشگران و سران کودتای مخملی و محکوم کردن دادگاه اغتشاشگران، مروری هر چند کوتاه بر «احوال و سرگذشت» وی را ضروری دانستم.
وی منبع مطالب خود را دو کتاب "خاطرات سیاسی" و "سنجه انصاف" حجتالاسلام والمسلمین ریشهری وزیر اطلاعات در دوره حیات امام(ره) و مطالب سایت های مختلف خوانده است.
فصل اول: منتظری سرمایه امام و امید ملت
محمد شاکری نویسنده وبلاگ "دوره چهاری" طی حدود یکماه گذشته سلسله مطالب مستندی درخصوص مواضع سیاسی آقای منتظری و اطرافیانش منتشر کرده است. انعکاس خبری از بیبیسی فارسی با این مضمون که "آیت الله منتظری اعلام کردند به تبعیت از امام خمینی و اینکه ایشان در دوران شاهنشاهی به نشانه اعتراض به جنایات شاه، نیمه شعبان را جشن نگرفتند، بنده نیز روز میلاد امام رضا علیه السلام را جشن نمی گیرم" و تأیید آن در سایت منتظری؛ "در عين حال که امروز روز بزرگى است و تولد حضرت امام رضا(ع) است، ولى چون بسيارى از نخبگان ما و کسانى که هم متدين هستند و هم براى اين انقلاب و اين کشور زحمت کشيدند اما متأسفانه به بهانه هاى واهى در زندان هستند، و به خاطر ابراز همدردى با خانوادهاى محترم اين عزيزان، ما هم امروز را عيد نگرفتيم... در زمان شاه چون بسيارى مورد ظلم واقع شده بودند، مرحوم امام خمينى(ره) فرمودند: نيمه شعبان را عيد نگيريد." عامل انگیزشی در نگارش این سلسله مطالب درباره منتظری عنوان شده است.
نویسنده میافزاید: با توجه به دخالتهای پی در پی این شیخ مطرود امام در حوادث پس از انتخابات و حمایت ایشان از اغتشاشگران و سران کودتای مخملی و محکوم کردن دادگاه اغتشاشگران، مروری هر چند کوتاه بر «احوال و سرگذشت» وی را ضروری دانستم.
وی منبع مطالب خود را دو کتاب "خاطرات سیاسی" و "سنجه انصاف" حجتالاسلام والمسلمین ریشهری وزیر اطلاعات در دوره حیات امام(ره) و مطالب سایت های مختلف خوانده است.
فصل اول: منتظری سرمایه امام و امید ملت
منتظری از مبارزان برجسته دوران مبارزات ضد رژیم شاه بود. او از شاگردان خاص امام خمینی(ره) محسوب می گردد به گونه ای که امام درباره ایشان فرمودند: "من ایشان را بزرگ کرده ام".همین امر نشان از عمق محبت امام نسبت به وی دارد. او در دوران زندگی متحمل شکنجه ها و تبعید های فراوانی شد و در میان مبارزین از جایگاه والایی برخوردار شد. اما عصر طلایی زندگی منتظری با پیروزی انقلاب اسلامی آغاز می شود. ایشان بر مسند رئیس مجلس خبرگان تدوین قانون اساسی تکیه می زند. با فوت آیت الله طالقانی و حکم امام خمینی به عنوان امام جمعه تهران برگزیده می شود و سالها نیز ریاست هیئت امنای دانشگاه امام صادق علیه السلام را بر عهده می گیرد.
امام خمینی در شهریور 1358 هنگامی که او را به عنوان امام جمعه تهران منصوب
می کنند چنین می نویسند: «بسم الله الرحمنالرحیم. خدمت جناب مستطاب حجت
الاسلام و المسلمین آقای منتظری دامت افاضاته. مرحوم مجاهد بزرگوار آقای
طالقانی، پس از عمری مجاهدت و پاسداری از اسلام به رحمت خداوند پیوست و ما
را سوگوار کرد. تکلیف پاسداری از اسلام به عهده همه ماست و من شما را -که
مجاهدی بزرگوار و فقیهی عالیقدر میدانم- برای دژ محکمی که آن فقید سعید
پاسدار آن بود انتخاب و منصوب نمودم...» (21 شهریور 1358).
همچنین در جای دیگر درباره شخصیت ایشان فرمودند: «من ايشان را ساليان درازى است که مىشناسم، ايشان امروز از علماى بزرگ ايران و مورد احترام مردم مسلمان است.» (صحيفه نور، ج 4، ص 216، 1357/10/23)
اوج قدرت نمایی منتظری، اعلام قائم مقام رهبری او توسط مجلس خبرگان رهبری است. با این انتخاب وی شخص دوم کشور بعد از امام می شود. بخش زیادی از اختیارات حکومتی و اداره کشور از سوی امام خمینی(ره) به ایشان تفویض می شود:
- عزل و نصب قضات سراسر کشور
- ارجاع بسیاری از احتیاطات فقهی از سوی امام خمینی به منتظری
- بسیاری از عزل و نصب های نمایندگان رهبری در نهادهای انقلابی و وزارتخانه ها
و در نهایت امام در وصیت نامه مورخ 29 دی ماه 58 او را به عنوان وصی خودشان در همه امور تعیین کرده بودند.
فصل دوم: نظریه پرداز "ولایت فقیه" در آزمون "ولایت" و مدارای شگرف امام
منتظری از مبارزان برجسته دوران مبارزات ضد رژیم شاه بود. او از شاگردان خاص امام خمینی(ره) محسوب می گردد به گونه ای که امام درباره ایشان فرمودند: "من ایشان را بزرگ ک
ایام گذشت تا اینکه شواهد خطرناکی از وجود یک باند تروریستی آن هم در بیت منتظری بهدست آمد و آن چیزی نبود جز باند مهدی هاشمی که مورد حمایت و اعتماد بی حد و حصر منتظری قرار داشت.
شواهد نشان از این امر داشت که قبل از انقلاب، آیت الله شمس آبادی از روحانیون سرشناس اصفهان به همراه تنی چند از مردم این شهر به دست باند مهدی هاشمی به قتل رسیده اند. همچنین مدارکی دال بر همکاری مهدی هاشمی با ساواک بهدست آمد که تمامی اینها ضرورت رسیدگی هرچه سریع تر به اعمال وی را نشان می داد. اما منتظری از آنجایی که اعتماد صد در صد به مهدی هاشمی داشت، از دستگیری او ممانعت به عمل می آورد و وی را زیر چتر حمایت خود قرار داده بود. امام از منتظری می خواهند تا به حمایت از مهدی هاشمی و منافقین پایان دهد و در نامه خود به صراحت در خصوص باند مهدی هاشمی و منافقین به وی هشدار می دهند:
«بسم اللَّه الرحمن الرحيم. حضرت حجت الاسلام و المسلمين، فقيه عاليقدر، آقاى منتظرى- دامت ايام برکاته. پس از اهداى سلام و تحيت، علاقه اينجانب به جنابعالى بر خود شما روشنتر از ديگران است. به حسب قاعده طول آشنايى صميمانه و معاشرت از نزديک، مقام ارجمند علمى و عملى شما، مجاهدت با ستمگران و قلدران، و رنجهاى فراموش نشدنى جنابعالى در سال هاى طولانى براى اهداف اسلامى، قداست و وجاهت و وارستگى کم نظير آن جناب، و بالاتر حيثيت بلند پايهاى که دنباله اين امور به خواست خداوند تعالى براى شما فعلاً حاصل است، و احتياج مبرمى که جمهورى اسلامى و اسلام به مثل جنابعالى دارد، انگيزه علاقه مبرم است. لهذا اين حيثيت مقدس بايد از هر جنبه محفوظ و مصون باشد. حفظ اين حيثيت به جهات عديده بر شما و همه ماها واجب، و احتمال خدشهدار شدن آن نيز منجز است براى اهميت بسيار آن. با اين مقدمه بايد عرض کنم اين حيثيت واجب المراعاة به احتمال قوى، بلکه ظن نزديک به قطع، در معرض خطر است؛ خصوصاً با داشتن مخالفين مؤثر در حوزه قم، که ممکن است دنبال بهانهاى باشند. اين خطر بسيار مهم از ناحيه انتساب آقاى سيد مهدى هاشمى است به شما. من نمىخواهم بگويم که ايشان حقيقتاً مرتکب چيزهايى شدند؛ بلکه مىخواهم عرض کنم ايشان متهم به جنايات بسيار، از قبيل قتل، مباشرت يا تسبيباً، و امثال آن مىباشند. و چنين شخصى، ولو مبرا باشد، ارتباطش موجب شکستن قداست مقام جنابعالی است که بر همه حفظش واجب موکد است... آنچه از شما مىخواهم در رتبه اول پيشنهاد مستقيم شما به دخالت وزارت اطلاعات و رسيدگى به اين امور است. و اگر براى شما محذور دارد، به طورى که تکليف شرعى از شما ساقط است، سکوت است. حتى در محافل خصوصى دفاع از يک همچو شخصى که خطر براى حيثيت شما است و احتمال فساد و خونريزى بيگناهان است، سَم قاتل است. بايد تمام فعاليت ها که به اسم کمک به سازمان هاى به اصطلاح آزاديبخش است، قطع شود، و تمام کسانى که در اين امور دخالت داشتهاند، محاکمه شوند. و آنچه مسلّم است و مايه تأسف، حسن ظن جنابعالى به اعمال و افعال و گفتهها و نوشتههاست که به مجرد وصول به شما ترتيب اثر مىدهيد و در مجمع عمومى صحبت مىکنيد و به قوه قضاييه و غيره سفارش مىدهيد. و من از شما، که دوست صميمى سابق و حال من هستيد و مورد علاقه ملت، تقاضا مىکنم که با اشخاص صالح آشنا به امور کشور مشورت نماييد، پس از آن ترتيب اثر بدهيد، تا خداى نخواسته لطمه به حيثيت شما، که برگشت به حيثيت جمهورى است، نخورد. آزادى بىرويّه چند صد نفر منافق، به دستور هيأتى که با رقت قلب و حسن ظنشان واقع شد، آمار انفجارها و ترورها و دزدي ها را بالا برده است. ترحم بر پلنگ تيز دندان، ستمکارى بود بر گوسفندان. من تأکيد مىکنم که شما دامن خود را از ارتباط با سيد مهدى پاک کنيد که اين راه بهتر است؛ و الّا هيچ عکس العملى در رسيدگى به امر او از خود نشان ندهيد که رسيدگى به امر جناياتِ مورد اتهام حتمى است. سلامت و توفيق جنابعالى را خواهانم. 12 مهر ماه 65. روح اللَّه الموسوى الخمينى»
اما منتظری هیچ توجهی به سخنان امام و استاد خود نکرد و بر حمایت بی حد و حصرش از مهدی هاشمی افزود. وی معتقد بود: سید مهدی آدم درستی است و او را فردی سودمند و مفید می شناسم.
امام در پیام دیگری بازهم به وی تذکراتی را گوشزد کردند: «باید بدانید که تبهکاران و جنایت پیشگان بیش از هر کس چشم طمع به شما دوخته اند و با اشخاص منحرف نفوذی در بیوت شما به چهره های صد در صد اسلامی و انقلابی ممکن است خدای نکرده، فاجعه به بار آورند. با یک عمل انحرافی نظام را به انحراف کشانند و با دست شما به اسلام و جمهوری اسلامی سیلی بزنند. الله الله در انتخاب اصحاب خود. الله الله در تعجیل در تصمیم گیری خصوصا در امور مهمه، و باید بدانید و می دانید که انسان از اشتباه و خطا مامون نیست، به مجرد احراز اشتباه و خطا از آن برگردید و اقرار به خطا کنید که آن کمال انسانی است و توجیه و پافشاری در امر خطا، نقص و از شیطان است. در امور مهمه با کارشناسان مشورت کنید و جانب احتیاط را مراعات نمایید.»
ولی این تذکر نیز مانند تذکرهای قبلی، منتظری را متقاعد نکرد تا از دستورات ولی فقیه که خود یکی از نظریهپردازان مکتب آن بود، پیروی کند.
امام باز هم مدارا کرد. چون از یک سو می دانست کنار گذاشتن فردی چون منتظری چه آسیب هایی را برای انقلاب دارد و از سوی دیگر، بنای بر جذب حداکثری داشت. اما هر چه گذشت نفوذ منافقین و باند مهدی هاشمی بیشتر و بیشتر شد.
سید احمد خمینی در رنجنامه تاریخی خود خطاب به منتظری می نویسد: «حضرت آيت الله: نامه هاي اخير شما در دفاع از منافقين خيال مي کنيد کار خودتان بوده است بعداً سخنان آقاي مهدي هاشمي را مي آورم که چگونه اين طيف در طول چند سال کار روي شما موضع شما را به طرف دفاع از منافقين سوق دادند و جنابعالي را به سقوط کامل پيش حزب الله کشيدند. يادتان هست در ملاقات آخر خود با امام، شما نيم ساعت حرف زديد و امام سکوت کردند. وقتي بلند شديد برويد امام فرمودند: "بيشتر حرف هاي شما درست نبود، خدا انشاءالله مرا ببخشايد و مرگم را برساند." امام تنها همين دو جمله را فرمودند آيا از خود پرسيده ايد که چه کرديد که امام مرگ خود را از خدا خواسته است و آن را به اطلاع شما رسانده است؟»
پاسخ گستاخانه منتظری به امام خمینی(ره)
مهدی هاشمی در بازجویی های خود می گوید: روز آخری که قصد داشتم خود را به وزارت اطلاعات معرفی کنم، آقا (منتظری) مرا احضار کردند و گفتند حضرت امام، نامه ای برای من نوشته اند و قسمتی از آن را که درباره من بود خواندند. بعد اضافه کردند که من هم یک نامه ای برای امام نوشتم و آن قسمتی را که درباره من بود، برایم خواندند. بعد گفتند:« امام با نامه خودشان خواب را از چشم من گرفته اند. من هم نامه ای نوشتم که خواب را از امام بگیرد.» (پرونده بازجویی مهدی هاشمی ص 23)
اوج مدارای امام با منتظری
منتظری در کتاب خاطرات سیاسی خود می نویسد: «به دعوت آقای حاج سید احمد خمینی، در تاریخ 27/7/67 آقای سید هادی هاشمی (داماد و مسئول بیت ایشان) با مرحوم امام ملاقات می کند... امام می فرمایند: «ایشان (منتظری) -ان شاء الله- از مراجع بزرگ می شوند و از آنجا که امروز، قدرت تدریس هم دارند، مفید فایده هستند. روی این جهت، آقای منتظری برای مرجعیت باید حفظ شوند و صدمه ای به ایشان وارد نشود. من احساس می کنم دست هایی در غیر معممین، نظیر نهضت آزادی و بیشتر در معممین هست که می خواهند مرجعیت آقای منتظری صدمه بخورد و ایشان ملکوک شوند و باید نگذاشت اینها چنین کاری کنند. در بین معممین افرادی هستند که حسادت می ورزند و روی آقای منتظری و مرجعیت ایشان حساسیت دارند. شما در بیت آقای منتظری هستید. باید نگذارید اینگونه افراد به مرجعیت ایشان صدمه ای بزنند و موجب ناراحتی بشوند. چراکه شکی نیست اینگونه افراد به آینده ایشان ضربه می زنند.» (خاطرات آقای منتظری ص 619)
این سخنان که حدودا شش ماه قبل از برکناری منتظری بیان شده است نشان دهنده اوج مدارای امام نسبت به شاگردشان است. شاگردی که بعدها طوری عمل کرد که امام(ره) از خداوند تقاضای مرگ خود را کردند تا خیانت دوستان را نبینند.
همچنین در جای دیگر درباره شخصیت ایشان فرمودند: «من ايشان را ساليان درازى است که مىشناسم، ايشان امروز از علماى بزرگ ايران و مورد احترام مردم مسلمان است.» (صحيفه نور، ج 4، ص 216، 1357/10/23)
اوج قدرت نمایی منتظری، اعلام قائم مقام رهبری او توسط مجلس خبرگان رهبری است. با این انتخاب وی شخص دوم کشور بعد از امام می شود. بخش زیادی از اختیارات حکومتی و اداره کشور از سوی امام خمینی(ره) به ایشان تفویض می شود:
- عزل و نصب قضات سراسر کشور
- ارجاع بسیاری از احتیاطات فقهی از سوی امام خمینی به منتظری
- بسیاری از عزل و نصب های نمایندگان رهبری در نهادهای انقلابی و وزارتخانه ها
و در نهایت امام در وصیت نامه مورخ 29 دی ماه 58 او را به عنوان وصی خودشان در همه امور تعیین کرده بودند.
فصل دوم: نظریه پرداز "ولایت فقیه" در آزمون "ولایت" و مدارای شگرف امام
منتظری از مبارزان برجسته دوران مبارزات ضد رژیم شاه بود. او از شاگردان خاص امام خمینی(ره) محسوب می گردد به گونه ای که امام درباره ایشان فرمودند: "من ایشان را بزرگ ک
ایام گذشت تا اینکه شواهد خطرناکی از وجود یک باند تروریستی آن هم در بیت منتظری بهدست آمد و آن چیزی نبود جز باند مهدی هاشمی که مورد حمایت و اعتماد بی حد و حصر منتظری قرار داشت.
شواهد نشان از این امر داشت که قبل از انقلاب، آیت الله شمس آبادی از روحانیون سرشناس اصفهان به همراه تنی چند از مردم این شهر به دست باند مهدی هاشمی به قتل رسیده اند. همچنین مدارکی دال بر همکاری مهدی هاشمی با ساواک بهدست آمد که تمامی اینها ضرورت رسیدگی هرچه سریع تر به اعمال وی را نشان می داد. اما منتظری از آنجایی که اعتماد صد در صد به مهدی هاشمی داشت، از دستگیری او ممانعت به عمل می آورد و وی را زیر چتر حمایت خود قرار داده بود. امام از منتظری می خواهند تا به حمایت از مهدی هاشمی و منافقین پایان دهد و در نامه خود به صراحت در خصوص باند مهدی هاشمی و منافقین به وی هشدار می دهند:
«بسم اللَّه الرحمن الرحيم. حضرت حجت الاسلام و المسلمين، فقيه عاليقدر، آقاى منتظرى- دامت ايام برکاته. پس از اهداى سلام و تحيت، علاقه اينجانب به جنابعالى بر خود شما روشنتر از ديگران است. به حسب قاعده طول آشنايى صميمانه و معاشرت از نزديک، مقام ارجمند علمى و عملى شما، مجاهدت با ستمگران و قلدران، و رنجهاى فراموش نشدنى جنابعالى در سال هاى طولانى براى اهداف اسلامى، قداست و وجاهت و وارستگى کم نظير آن جناب، و بالاتر حيثيت بلند پايهاى که دنباله اين امور به خواست خداوند تعالى براى شما فعلاً حاصل است، و احتياج مبرمى که جمهورى اسلامى و اسلام به مثل جنابعالى دارد، انگيزه علاقه مبرم است. لهذا اين حيثيت مقدس بايد از هر جنبه محفوظ و مصون باشد. حفظ اين حيثيت به جهات عديده بر شما و همه ماها واجب، و احتمال خدشهدار شدن آن نيز منجز است براى اهميت بسيار آن. با اين مقدمه بايد عرض کنم اين حيثيت واجب المراعاة به احتمال قوى، بلکه ظن نزديک به قطع، در معرض خطر است؛ خصوصاً با داشتن مخالفين مؤثر در حوزه قم، که ممکن است دنبال بهانهاى باشند. اين خطر بسيار مهم از ناحيه انتساب آقاى سيد مهدى هاشمى است به شما. من نمىخواهم بگويم که ايشان حقيقتاً مرتکب چيزهايى شدند؛ بلکه مىخواهم عرض کنم ايشان متهم به جنايات بسيار، از قبيل قتل، مباشرت يا تسبيباً، و امثال آن مىباشند. و چنين شخصى، ولو مبرا باشد، ارتباطش موجب شکستن قداست مقام جنابعالی است که بر همه حفظش واجب موکد است... آنچه از شما مىخواهم در رتبه اول پيشنهاد مستقيم شما به دخالت وزارت اطلاعات و رسيدگى به اين امور است. و اگر براى شما محذور دارد، به طورى که تکليف شرعى از شما ساقط است، سکوت است. حتى در محافل خصوصى دفاع از يک همچو شخصى که خطر براى حيثيت شما است و احتمال فساد و خونريزى بيگناهان است، سَم قاتل است. بايد تمام فعاليت ها که به اسم کمک به سازمان هاى به اصطلاح آزاديبخش است، قطع شود، و تمام کسانى که در اين امور دخالت داشتهاند، محاکمه شوند. و آنچه مسلّم است و مايه تأسف، حسن ظن جنابعالى به اعمال و افعال و گفتهها و نوشتههاست که به مجرد وصول به شما ترتيب اثر مىدهيد و در مجمع عمومى صحبت مىکنيد و به قوه قضاييه و غيره سفارش مىدهيد. و من از شما، که دوست صميمى سابق و حال من هستيد و مورد علاقه ملت، تقاضا مىکنم که با اشخاص صالح آشنا به امور کشور مشورت نماييد، پس از آن ترتيب اثر بدهيد، تا خداى نخواسته لطمه به حيثيت شما، که برگشت به حيثيت جمهورى است، نخورد. آزادى بىرويّه چند صد نفر منافق، به دستور هيأتى که با رقت قلب و حسن ظنشان واقع شد، آمار انفجارها و ترورها و دزدي ها را بالا برده است. ترحم بر پلنگ تيز دندان، ستمکارى بود بر گوسفندان. من تأکيد مىکنم که شما دامن خود را از ارتباط با سيد مهدى پاک کنيد که اين راه بهتر است؛ و الّا هيچ عکس العملى در رسيدگى به امر او از خود نشان ندهيد که رسيدگى به امر جناياتِ مورد اتهام حتمى است. سلامت و توفيق جنابعالى را خواهانم. 12 مهر ماه 65. روح اللَّه الموسوى الخمينى»
اما منتظری هیچ توجهی به سخنان امام و استاد خود نکرد و بر حمایت بی حد و حصرش از مهدی هاشمی افزود. وی معتقد بود: سید مهدی آدم درستی است و او را فردی سودمند و مفید می شناسم.
امام در پیام دیگری بازهم به وی تذکراتی را گوشزد کردند: «باید بدانید که تبهکاران و جنایت پیشگان بیش از هر کس چشم طمع به شما دوخته اند و با اشخاص منحرف نفوذی در بیوت شما به چهره های صد در صد اسلامی و انقلابی ممکن است خدای نکرده، فاجعه به بار آورند. با یک عمل انحرافی نظام را به انحراف کشانند و با دست شما به اسلام و جمهوری اسلامی سیلی بزنند. الله الله در انتخاب اصحاب خود. الله الله در تعجیل در تصمیم گیری خصوصا در امور مهمه، و باید بدانید و می دانید که انسان از اشتباه و خطا مامون نیست، به مجرد احراز اشتباه و خطا از آن برگردید و اقرار به خطا کنید که آن کمال انسانی است و توجیه و پافشاری در امر خطا، نقص و از شیطان است. در امور مهمه با کارشناسان مشورت کنید و جانب احتیاط را مراعات نمایید.»
ولی این تذکر نیز مانند تذکرهای قبلی، منتظری را متقاعد نکرد تا از دستورات ولی فقیه که خود یکی از نظریهپردازان مکتب آن بود، پیروی کند.
امام باز هم مدارا کرد. چون از یک سو می دانست کنار گذاشتن فردی چون منتظری چه آسیب هایی را برای انقلاب دارد و از سوی دیگر، بنای بر جذب حداکثری داشت. اما هر چه گذشت نفوذ منافقین و باند مهدی هاشمی بیشتر و بیشتر شد.
سید احمد خمینی در رنجنامه تاریخی خود خطاب به منتظری می نویسد: «حضرت آيت الله: نامه هاي اخير شما در دفاع از منافقين خيال مي کنيد کار خودتان بوده است بعداً سخنان آقاي مهدي هاشمي را مي آورم که چگونه اين طيف در طول چند سال کار روي شما موضع شما را به طرف دفاع از منافقين سوق دادند و جنابعالي را به سقوط کامل پيش حزب الله کشيدند. يادتان هست در ملاقات آخر خود با امام، شما نيم ساعت حرف زديد و امام سکوت کردند. وقتي بلند شديد برويد امام فرمودند: "بيشتر حرف هاي شما درست نبود، خدا انشاءالله مرا ببخشايد و مرگم را برساند." امام تنها همين دو جمله را فرمودند آيا از خود پرسيده ايد که چه کرديد که امام مرگ خود را از خدا خواسته است و آن را به اطلاع شما رسانده است؟»
پاسخ گستاخانه منتظری به امام خمینی(ره)
مهدی هاشمی در بازجویی های خود می گوید: روز آخری که قصد داشتم خود را به وزارت اطلاعات معرفی کنم، آقا (منتظری) مرا احضار کردند و گفتند حضرت امام، نامه ای برای من نوشته اند و قسمتی از آن را که درباره من بود خواندند. بعد اضافه کردند که من هم یک نامه ای برای امام نوشتم و آن قسمتی را که درباره من بود، برایم خواندند. بعد گفتند:« امام با نامه خودشان خواب را از چشم من گرفته اند. من هم نامه ای نوشتم که خواب را از امام بگیرد.» (پرونده بازجویی مهدی هاشمی ص 23)
اوج مدارای امام با منتظری
منتظری در کتاب خاطرات سیاسی خود می نویسد: «به دعوت آقای حاج سید احمد خمینی، در تاریخ 27/7/67 آقای سید هادی هاشمی (داماد و مسئول بیت ایشان) با مرحوم امام ملاقات می کند... امام می فرمایند: «ایشان (منتظری) -ان شاء الله- از مراجع بزرگ می شوند و از آنجا که امروز، قدرت تدریس هم دارند، مفید فایده هستند. روی این جهت، آقای منتظری برای مرجعیت باید حفظ شوند و صدمه ای به ایشان وارد نشود. من احساس می کنم دست هایی در غیر معممین، نظیر نهضت آزادی و بیشتر در معممین هست که می خواهند مرجعیت آقای منتظری صدمه بخورد و ایشان ملکوک شوند و باید نگذاشت اینها چنین کاری کنند. در بین معممین افرادی هستند که حسادت می ورزند و روی آقای منتظری و مرجعیت ایشان حساسیت دارند. شما در بیت آقای منتظری هستید. باید نگذارید اینگونه افراد به مرجعیت ایشان صدمه ای بزنند و موجب ناراحتی بشوند. چراکه شکی نیست اینگونه افراد به آینده ایشان ضربه می زنند.» (خاطرات آقای منتظری ص 619)
این سخنان که حدودا شش ماه قبل از برکناری منتظری بیان شده است نشان دهنده اوج مدارای امام نسبت به شاگردشان است. شاگردی که بعدها طوری عمل کرد که امام(ره) از خداوند تقاضای مرگ خود را کردند تا خیانت دوستان را نبینند.
خبرهای مرتبط
ارسال نظر
اخبار برگزیده