سیر تاریخی مواضع سیاسی منتظری/3
داستان اعصاب منتظری چه بود؟
روایت سیداحمد از لحن خشن منتظری در جلسه سران قوا
گروه انقلاب«تیتر یک»/محمد
شاکری؛
فصل چهارم: بازداشت مهدی هاشمی و اعتصاب منتظری بعد از ارسال نامه مورخ 12/7/65 حضرت امام به منتظری، به وزارت اطلاعات قم دستور داده شد که به مهدی هاشمی دستور دهند تا خود را به ستاد وزارت اطلاعات در تهران معرفی کند. پیش بینی منتظری این بود که با توجه به اینکه وی تمامی اتهامات مهدی هاشمی را به گردن گرفته است، وزارت اطلاعات مهدی هاشمی را بازداشت نکند. اما در تاریخ 20/7/1365 مهدی هاشمی خود را معرفی کرد و بازداشت شد.
اعتصاب منتظری و جنجال خبری رسانه های غرب
حجتالاسلام والمسلمین ریشهری در کتاب سنجه انصاف می نویسد: «پس از بازداشت مهدی هاشمی، فشارها برای ممانعت از تحقیق و پیگیری اتهاماتش افزایش یافت. منتظری پیش از این تهدید کرده بود که "اگر امام مرا تحت فشار قرار دهد، حساب خود را از نظام جدا خواهم کرد". به رغم اینکه امام از منتظری خواسته بودند که اگر به واسطه عذر شرعی مهدی هاشمی را به وزارت اطلاعات معرفی نمی کند، لااقل سکوت کند و عکس العملی از خود بروز ندهد، اما پس از بازداشت مهدی هاشمی، منتظری تمام ملاقات های خود را قطع کرد و برای مدتی حتی مسئولان رده اول کشور نیز امکان ملاقات با وی را نداشتند. این اقدام باعث فضاسازی رسانه های بیگانه بر ضد جمهوری اسلامی شد.»
بازتاب اعتصاب منتظری در رسانه های خارجی و سوءاستفاده در جنگ روانی علیه جمهوری اسلامی
** رادیو بی بی سی- 2/8/65- ساعت 19:45
از ایران، گزارش هایی می رسد حاکی از اینکه میان آیتالله منتظری، جانشین منتخب آیتالله خمینی، و شخص او اختلافاتی بروز کرده. علت این اختلاف هنوز روشن نیست. اما این ماجرا نشان دهنده چند دستگیای است که در سطح بالای رهبری روحانیت ایران وجود دارد... گزارش های رسیده از داخل ایران، حاکی از آن است که اخیراً عده ای از مشاوران آیتالله منتظری در قم بازداشت شده اند.
** روزنامه لوموند- 5/8/65
برکناری آیتالله منتظری نتیجه جنگ قدرت بین او و سید احمد خمینی و هاشمی رفسنجانی است. این بار به نظر می رسد منتظری شخصاً هدف قرار گرفته است. زیرا هادی هاشمی، داماد آیتالله منتظری و رئیس دفتر و همکار اوست.
** فرانکفورتر روندشاو- 9/8/65
... مبارزه بی رحمانه بر سر تعیین جانشین رهبر انقلاب ایران، نشان دهنده تلاطم شدید اولیه رژیم ملاهاست. این روزنامه سپس به دستگیری مهدی هاشمی اشاره کرده و می نویسد: «اینکه عمامه مشکی وی مانع از دستگیری او نشد، نشانگر اختلاف شدید ملاهاست که فقط با اعمال خشونت قابل حل است.»
** آلمان- روزنامه ضدایرانی دی ولت- 17/8/65
یک باند چهار نفره با همکاری سید احمد خمینی، سید علی خامنه ای، هاشمی رفسنجانی و میرحسین موسوی سعی دارند آیتالله منتظری را کنار زده و رهبری را تحت اختیار خود بگیرند.
** و...
بازتاب اعتصاب منتظری در داخل کشور
اعلامیه های متعددی با بهره گیری از امکانات جمهوری اسلامی و بیت منتظری تهیه و منتشر شد. این اعلامیه ها در دفاع از مهدی هاشمی و ظاهراً منتظری تهیه و پخش شدند که کلیت نظام و مسئولان آن را به طور مستقیم و حضرت امام را به طور غیرمستقیم هدف قرار داده بودند. تعدادی از مردم تحت تأثیر این شرایط دچار تردید شده بودند و رادیوهای بیگانه نیز به این فضا دامن می زدند. این افراد که از مواضع امام و حقایق موجود در خصوص منتظری اطلاع و تحلیل درستی نداشتند، بر سر یک دو راهی بزرگ قرار گرفته بودند؛ آنان از یک طرف قائم مقام رهبری را می دیدند و اعلامیه هایی که با لحنی حق به جانب مطالبی تند و افترا آمیز به وزارت اطلاعات نسبت می داد و از طرف دیگر اقدامات وزارت اطلاعات را شاهد بودند. به اعتقاد بسیاری، این واقعه شدیدترین بحرانی بود که تا آن زمان در کشور اتفاق افتاده بود.
تلاش دوستان برای شکستن اعتصاب منتظری
آقای طاهری امام جمعه وقت اصفهان درباره ملاقات خود با منتظری چنین می گوید:
«از اصفهان به قم رفتم. دو ساعت به غروب مانده بود که با ایشان ملاقات کردم. آنقدر حرف زدم که منتظری گفت: "وقت نماز گذشت." گفتم: "باشد. می روم؛ ولی فردا پیش از ظهر می آیم". گفت: "بس است دیگر. حرف هایمان را زدیم". گفتم: "من هنوز حرف دارم". در این ملاقات بود که آقای منتظری گفت: "امام کار بی ربطی کرده و من، مهدی هاشمی را می شناسم و او را تأیید می کنم." وقتی بیرون آمدم، اطرافیان دور مرا گرفتند و گفتند: "ما هم حرف داریم"... به خدمت آقای مشکینی رفتم و اصرار کردم که: "آقا! بروید با ایشان صحبت کنید". آقای مشکینی گفت: "فایده ندارد." گفتم: "حداقل برای اینکه حجت را تمام کنید." ایشان پذیرفتند و رفتند...»
در خواست امام(ره) از منتظری برای شکستن اعتصاب
بعد از اینکه تلاش مسئولان برای شکسته شدن اعتصاب به جایی نرسید، حضرت امام خود اقدام کردند. ملاقاتی ترتیب یافت که در آن مسئولان رده اول کشور حضور داشتند.
حاج سید احمد خمینی، این دیدار را بعدها در نامه ای خطاب به منتظری چنین شرح می دهد: (مجموعه آثار یادگار امام ص 199)
«امام با کمال بزرگواری شما را خواستند و شما در جلسه ای در منزل این جانب -که سران قوا و نخست وزیر بودند- شرکت کردید. از ابتدا معلوم بود که به شما گفته بودند زیر بار هیچ پیشنهادی نروید تا آقا مهدی را آزاد کنند. چرا که با همه با خشونت برخورد کردید.
امام در این جلسه، با تواضع بسیار از شما خواستند که اعتصاب خود علیه نظام را بشکنید. به شما گفتند: "آیا شما ماها را دشمن خود می دانید؟ یقیناً این را نمی توانید بگویید." بعد با حالت بسیار صمیمی و گرم فرمودند: "من از شما خواهش می کنم که این کارها را کنار بگذارید و مشغول کار خود شوید". قبول نکردید. فرمودند: "من ارادت به شما دارم. من مخلص شما هستم. از این مرید و مخلص خود قبول بفرمایید و به کار خود مشغول شوید". با کمال خشونت گفتید: "لا یکلف الله نفسا الا وسعها". در این هنگام من به دوستان نگاه کردم. دیدم همگان از شرم و حیا، سرهایشان را پایین انداخته اند و آقای خامنهای، اشک در چشمانشان بود. آقای رفسنجانی و من، در جلوی امام به شما گفتیم که شما قائل به ولایت فقیه هستید و به قول خودتان هفتصد صفحه پیرامون آن مطلب نوشتهاید (البته تا آن موقع)، چرا گوش به حرف امام نمی دهید؟ باز همان جمله "لا یکلف الله نفسا الا وسعها" را بر زبان آوردید و امام با خونسردی به شما نگاه می کردند.»
بعد از این دیدار با کمال تأسف، منتظری تا چند روز دیگر به اعتصاب خود ادامه داد. بهراستی امام تا کی می خواست با منتظری مدارا کند؟ چرا با تمام این گستاخی های منتظری، همچنان دل به هدایت او سپرده بود و امید خود را از اصلاح او قطع نمی کرد؟
مشکلات بازجویی از مهدی هاشمی
مهدی هاشمی در آغاز احساس می کرد که با حمایت های منتظری به زودی آزاد می شود، بنابراین، احتمال پیگیری جدی اتهامات خود را منتفی می دانست. از این رو تلاش می کرد چیزی نگوید که سند قضایی علیه او شود. از سوی دیگر، کمتر بازجویی جرأت می کرد که در این اوضاع، به بازپرسی از فردی مجرب، کارکشته، پیچیده و ظاهر الصلاح -که از جهت روانی نیز در موضع قدرت و امید بود- اقدام کند.
حجتالاسلام ریشهری وزیر وقت اطلاعات در این باره می گوید: «افزون بر مشکل بازجویی مهدی هاشمی، مسئله مهم سردرگمی بسیاری از نیروهای مخلص بود که به علت نبود اطلاعات لازم و ناآگاهی از نظر امام، در وضع ناراحت کننده ای بهسر می بردند. اگر نظر ایشان در این باره به صورت روشن به اطلاع عموم می رسید، هم ما راه خویش را بهتر می رفتیم و هم مردم از سردرگمی بیرون می آمدند.»
وزیر وقت اطلاعات برای حل این مشکل نامه ای به امام می نویسند و با اشاره به مشکلات بازجویی مهدی هاشمی و موضع گیری های سرسختانه منتظری از امام می خواهد نظرشان را کتباً اعلام کنند.
امام در جواب برای ایشان پیغام می فرستند: "تکلیف شماست که به طور جدی این جریان را پیگیری کنید. پاسخ کتبی شما را هم بعداً خواهم داد."
با این وجود، پیگیری پرونده مهدی هاشمی همچنان متوقف ماند، زیرا رسیدگی به این پرونده، قطعاً به موقعیت اجتماعی منتظری لطمه جدی وارد می کرد. به همین خاطر ریشهری از امام می پرسد: "اگر حفظ موقعیت ایشان –بهعنوان قائم مقام رهبری- ضروری است، آیا نباید پیگیری این ماجرا هرچه زودتر رها شود؟"
امام در پاسخ می فرمایند: "این، تکلیف شرعی توست که باید انجام دهی. به هر جا که می خواهد برسد. مسئله، مسئله اسلام است."
ریشهری دوباره می گوید: "برخی از باب خیر خواهی مرا به مدارا و ملاحظه آینده دعوت می کنند".
امام در پاسخ می فرمایند: "آن (عمل به تکلیف) ترسی ندارد! این (جریان مهدی هاشمی) ترس دارد. فردا از این باید ترسید".
یکی دیگر از مشکلاتی که بر سر راه بازجویی مهدی هاشمی بود، مخالفت یکی از مسئولان عالی رتبه قضایی بود که در یکی از جلسات سران سه قوه مطرح شد. وی گفت: "شما حق ندارید از مهدی هاشمی، در مورد قتل های قبل از انقلاب تحقیق کنید، چون آن قتل ها سیاسی نیست لذا به وزارت اطلاعات مربوط نیست ".
امام در پاسخ به نامه آقای ریشهری وزیر وقت اطلاعات چنین می نویسند:
«بسم الله الرحمن الرحیم
جناب حجت الاسلام آقای ریشهری، وزیر اطلاعات
با توجه به مسائلی که تاکنون کشف و یا مورد سوء ظن شده است و با توجه به جوسازیها و اعلامیه هایی که با اسامی مختلف، توسط افراد ضد انقلاب و منحرف و وابسته مهدی هاشمی، پخش گردیده است، که نه تنها سوء ظن را بیشتر می کند، که خود، دلیل مستقلی است بر خط انحراف از انقلاب و اسلام، جنابعالی موظف هستید به جمیع جوانب این امر، با کمال دقت و انصاف، رسیدگی نمایید و تمام افراد متهمی را که از سران این گروه محسوب می شوند و نیز افراد دیگری را که در انتشار مسائل کذب و قضایای دیگر، دست داشته اند، تعقیب نمایید و بدیهی است که این امر، چون مربوط به اسلام و امنیت کشور است، تحقیق آن منحصراً در اختیار وزارت اطلاعات کشور می باشد. باید تاکید کنم که همه در پیشگاه قضاوت اسلام، مساوی بوده و نیز به همان اندازه که اغماض از مجرمین گناه بزرگی است، تعرض نسبت به بیگناهان، از گناهان نابخشودنی است. خداوند تعالی را حاضر و ناظر بدانید که این امر، عبادتی است که دامان بزرگانی را از اتهامات، پاک و توطئه منحرفان را خنثی می کند. والسلام.
روح الله الموسوی الخمینی 5/8/65»
فصل چهارم: بازداشت مهدی هاشمی و اعتصاب منتظری بعد از ارسال نامه مورخ 12/7/65 حضرت امام به منتظری، به وزارت اطلاعات قم دستور داده شد که به مهدی هاشمی دستور دهند تا خود را به ستاد وزارت اطلاعات در تهران معرفی کند. پیش بینی منتظری این بود که با توجه به اینکه وی تمامی اتهامات مهدی هاشمی را به گردن گرفته است، وزارت اطلاعات مهدی هاشمی را بازداشت نکند. اما در تاریخ 20/7/1365 مهدی هاشمی خود را معرفی کرد و بازداشت شد.
اعتصاب منتظری و جنجال خبری رسانه های غرب
حجتالاسلام والمسلمین ریشهری در کتاب سنجه انصاف می نویسد: «پس از بازداشت مهدی هاشمی، فشارها برای ممانعت از تحقیق و پیگیری اتهاماتش افزایش یافت. منتظری پیش از این تهدید کرده بود که "اگر امام مرا تحت فشار قرار دهد، حساب خود را از نظام جدا خواهم کرد". به رغم اینکه امام از منتظری خواسته بودند که اگر به واسطه عذر شرعی مهدی هاشمی را به وزارت اطلاعات معرفی نمی کند، لااقل سکوت کند و عکس العملی از خود بروز ندهد، اما پس از بازداشت مهدی هاشمی، منتظری تمام ملاقات های خود را قطع کرد و برای مدتی حتی مسئولان رده اول کشور نیز امکان ملاقات با وی را نداشتند. این اقدام باعث فضاسازی رسانه های بیگانه بر ضد جمهوری اسلامی شد.»
بازتاب اعتصاب منتظری در رسانه های خارجی و سوءاستفاده در جنگ روانی علیه جمهوری اسلامی
** رادیو بی بی سی- 2/8/65- ساعت 19:45
از ایران، گزارش هایی می رسد حاکی از اینکه میان آیتالله منتظری، جانشین منتخب آیتالله خمینی، و شخص او اختلافاتی بروز کرده. علت این اختلاف هنوز روشن نیست. اما این ماجرا نشان دهنده چند دستگیای است که در سطح بالای رهبری روحانیت ایران وجود دارد... گزارش های رسیده از داخل ایران، حاکی از آن است که اخیراً عده ای از مشاوران آیتالله منتظری در قم بازداشت شده اند.
** روزنامه لوموند- 5/8/65
برکناری آیتالله منتظری نتیجه جنگ قدرت بین او و سید احمد خمینی و هاشمی رفسنجانی است. این بار به نظر می رسد منتظری شخصاً هدف قرار گرفته است. زیرا هادی هاشمی، داماد آیتالله منتظری و رئیس دفتر و همکار اوست.
** فرانکفورتر روندشاو- 9/8/65
... مبارزه بی رحمانه بر سر تعیین جانشین رهبر انقلاب ایران، نشان دهنده تلاطم شدید اولیه رژیم ملاهاست. این روزنامه سپس به دستگیری مهدی هاشمی اشاره کرده و می نویسد: «اینکه عمامه مشکی وی مانع از دستگیری او نشد، نشانگر اختلاف شدید ملاهاست که فقط با اعمال خشونت قابل حل است.»
** آلمان- روزنامه ضدایرانی دی ولت- 17/8/65
یک باند چهار نفره با همکاری سید احمد خمینی، سید علی خامنه ای، هاشمی رفسنجانی و میرحسین موسوی سعی دارند آیتالله منتظری را کنار زده و رهبری را تحت اختیار خود بگیرند.
** و...
بازتاب اعتصاب منتظری در داخل کشور
اعلامیه های متعددی با بهره گیری از امکانات جمهوری اسلامی و بیت منتظری تهیه و منتشر شد. این اعلامیه ها در دفاع از مهدی هاشمی و ظاهراً منتظری تهیه و پخش شدند که کلیت نظام و مسئولان آن را به طور مستقیم و حضرت امام را به طور غیرمستقیم هدف قرار داده بودند. تعدادی از مردم تحت تأثیر این شرایط دچار تردید شده بودند و رادیوهای بیگانه نیز به این فضا دامن می زدند. این افراد که از مواضع امام و حقایق موجود در خصوص منتظری اطلاع و تحلیل درستی نداشتند، بر سر یک دو راهی بزرگ قرار گرفته بودند؛ آنان از یک طرف قائم مقام رهبری را می دیدند و اعلامیه هایی که با لحنی حق به جانب مطالبی تند و افترا آمیز به وزارت اطلاعات نسبت می داد و از طرف دیگر اقدامات وزارت اطلاعات را شاهد بودند. به اعتقاد بسیاری، این واقعه شدیدترین بحرانی بود که تا آن زمان در کشور اتفاق افتاده بود.
تلاش دوستان برای شکستن اعتصاب منتظری
آقای طاهری امام جمعه وقت اصفهان درباره ملاقات خود با منتظری چنین می گوید:
«از اصفهان به قم رفتم. دو ساعت به غروب مانده بود که با ایشان ملاقات کردم. آنقدر حرف زدم که منتظری گفت: "وقت نماز گذشت." گفتم: "باشد. می روم؛ ولی فردا پیش از ظهر می آیم". گفت: "بس است دیگر. حرف هایمان را زدیم". گفتم: "من هنوز حرف دارم". در این ملاقات بود که آقای منتظری گفت: "امام کار بی ربطی کرده و من، مهدی هاشمی را می شناسم و او را تأیید می کنم." وقتی بیرون آمدم، اطرافیان دور مرا گرفتند و گفتند: "ما هم حرف داریم"... به خدمت آقای مشکینی رفتم و اصرار کردم که: "آقا! بروید با ایشان صحبت کنید". آقای مشکینی گفت: "فایده ندارد." گفتم: "حداقل برای اینکه حجت را تمام کنید." ایشان پذیرفتند و رفتند...»
در خواست امام(ره) از منتظری برای شکستن اعتصاب
بعد از اینکه تلاش مسئولان برای شکسته شدن اعتصاب به جایی نرسید، حضرت امام خود اقدام کردند. ملاقاتی ترتیب یافت که در آن مسئولان رده اول کشور حضور داشتند.
حاج سید احمد خمینی، این دیدار را بعدها در نامه ای خطاب به منتظری چنین شرح می دهد: (مجموعه آثار یادگار امام ص 199)
«امام با کمال بزرگواری شما را خواستند و شما در جلسه ای در منزل این جانب -که سران قوا و نخست وزیر بودند- شرکت کردید. از ابتدا معلوم بود که به شما گفته بودند زیر بار هیچ پیشنهادی نروید تا آقا مهدی را آزاد کنند. چرا که با همه با خشونت برخورد کردید.
امام در این جلسه، با تواضع بسیار از شما خواستند که اعتصاب خود علیه نظام را بشکنید. به شما گفتند: "آیا شما ماها را دشمن خود می دانید؟ یقیناً این را نمی توانید بگویید." بعد با حالت بسیار صمیمی و گرم فرمودند: "من از شما خواهش می کنم که این کارها را کنار بگذارید و مشغول کار خود شوید". قبول نکردید. فرمودند: "من ارادت به شما دارم. من مخلص شما هستم. از این مرید و مخلص خود قبول بفرمایید و به کار خود مشغول شوید". با کمال خشونت گفتید: "لا یکلف الله نفسا الا وسعها". در این هنگام من به دوستان نگاه کردم. دیدم همگان از شرم و حیا، سرهایشان را پایین انداخته اند و آقای خامنهای، اشک در چشمانشان بود. آقای رفسنجانی و من، در جلوی امام به شما گفتیم که شما قائل به ولایت فقیه هستید و به قول خودتان هفتصد صفحه پیرامون آن مطلب نوشتهاید (البته تا آن موقع)، چرا گوش به حرف امام نمی دهید؟ باز همان جمله "لا یکلف الله نفسا الا وسعها" را بر زبان آوردید و امام با خونسردی به شما نگاه می کردند.»
بعد از این دیدار با کمال تأسف، منتظری تا چند روز دیگر به اعتصاب خود ادامه داد. بهراستی امام تا کی می خواست با منتظری مدارا کند؟ چرا با تمام این گستاخی های منتظری، همچنان دل به هدایت او سپرده بود و امید خود را از اصلاح او قطع نمی کرد؟
مشکلات بازجویی از مهدی هاشمی
مهدی هاشمی در آغاز احساس می کرد که با حمایت های منتظری به زودی آزاد می شود، بنابراین، احتمال پیگیری جدی اتهامات خود را منتفی می دانست. از این رو تلاش می کرد چیزی نگوید که سند قضایی علیه او شود. از سوی دیگر، کمتر بازجویی جرأت می کرد که در این اوضاع، به بازپرسی از فردی مجرب، کارکشته، پیچیده و ظاهر الصلاح -که از جهت روانی نیز در موضع قدرت و امید بود- اقدام کند.
حجتالاسلام ریشهری وزیر وقت اطلاعات در این باره می گوید: «افزون بر مشکل بازجویی مهدی هاشمی، مسئله مهم سردرگمی بسیاری از نیروهای مخلص بود که به علت نبود اطلاعات لازم و ناآگاهی از نظر امام، در وضع ناراحت کننده ای بهسر می بردند. اگر نظر ایشان در این باره به صورت روشن به اطلاع عموم می رسید، هم ما راه خویش را بهتر می رفتیم و هم مردم از سردرگمی بیرون می آمدند.»
وزیر وقت اطلاعات برای حل این مشکل نامه ای به امام می نویسند و با اشاره به مشکلات بازجویی مهدی هاشمی و موضع گیری های سرسختانه منتظری از امام می خواهد نظرشان را کتباً اعلام کنند.
امام در جواب برای ایشان پیغام می فرستند: "تکلیف شماست که به طور جدی این جریان را پیگیری کنید. پاسخ کتبی شما را هم بعداً خواهم داد."
با این وجود، پیگیری پرونده مهدی هاشمی همچنان متوقف ماند، زیرا رسیدگی به این پرونده، قطعاً به موقعیت اجتماعی منتظری لطمه جدی وارد می کرد. به همین خاطر ریشهری از امام می پرسد: "اگر حفظ موقعیت ایشان –بهعنوان قائم مقام رهبری- ضروری است، آیا نباید پیگیری این ماجرا هرچه زودتر رها شود؟"
امام در پاسخ می فرمایند: "این، تکلیف شرعی توست که باید انجام دهی. به هر جا که می خواهد برسد. مسئله، مسئله اسلام است."
ریشهری دوباره می گوید: "برخی از باب خیر خواهی مرا به مدارا و ملاحظه آینده دعوت می کنند".
امام در پاسخ می فرمایند: "آن (عمل به تکلیف) ترسی ندارد! این (جریان مهدی هاشمی) ترس دارد. فردا از این باید ترسید".
یکی دیگر از مشکلاتی که بر سر راه بازجویی مهدی هاشمی بود، مخالفت یکی از مسئولان عالی رتبه قضایی بود که در یکی از جلسات سران سه قوه مطرح شد. وی گفت: "شما حق ندارید از مهدی هاشمی، در مورد قتل های قبل از انقلاب تحقیق کنید، چون آن قتل ها سیاسی نیست لذا به وزارت اطلاعات مربوط نیست ".
امام در پاسخ به نامه آقای ریشهری وزیر وقت اطلاعات چنین می نویسند:
«بسم الله الرحمن الرحیم
جناب حجت الاسلام آقای ریشهری، وزیر اطلاعات
با توجه به مسائلی که تاکنون کشف و یا مورد سوء ظن شده است و با توجه به جوسازیها و اعلامیه هایی که با اسامی مختلف، توسط افراد ضد انقلاب و منحرف و وابسته مهدی هاشمی، پخش گردیده است، که نه تنها سوء ظن را بیشتر می کند، که خود، دلیل مستقلی است بر خط انحراف از انقلاب و اسلام، جنابعالی موظف هستید به جمیع جوانب این امر، با کمال دقت و انصاف، رسیدگی نمایید و تمام افراد متهمی را که از سران این گروه محسوب می شوند و نیز افراد دیگری را که در انتشار مسائل کذب و قضایای دیگر، دست داشته اند، تعقیب نمایید و بدیهی است که این امر، چون مربوط به اسلام و امنیت کشور است، تحقیق آن منحصراً در اختیار وزارت اطلاعات کشور می باشد. باید تاکید کنم که همه در پیشگاه قضاوت اسلام، مساوی بوده و نیز به همان اندازه که اغماض از مجرمین گناه بزرگی است، تعرض نسبت به بیگناهان، از گناهان نابخشودنی است. خداوند تعالی را حاضر و ناظر بدانید که این امر، عبادتی است که دامان بزرگانی را از اتهامات، پاک و توطئه منحرفان را خنثی می کند. والسلام.
روح الله الموسوی الخمینی 5/8/65»
ادامه دارد...
خبرهای مرتبط
ارسال نظر
اخبار برگزیده