چرا همه رفتگرها و سرایدارهای فیلمها لهجه دارند؟
گروه هنر وسینمای«تیتریک»؛ بیش از سه دهه است که من دستی به قلم دارم و در این همه، گاه خواننده مطبوعات بوده و گاه روزنامهنگار و نویسنده آنها. در تمام این سالها بسیار مطالبی دیده و گاه خود نوشتهام درباره نوع توجه رسانههای دیداری و شنیداری ما به لهجههای بومی کشور و به طور خاص هرجایی جز تهران. بعید میدانم هیچ کدام از شما که این سطور را میخوانید به یاد داشته باشید که قهرمان باکلاس و یا شخصیت محوری فیلمی به ویژه آن که تحصیلکرده و با موقعیت اجتماعی مناسبی نیز توصیف شود، لهجهای شهرستانی داشته باشد. البته حکم نمیدهم، مواردی بوده اما بسیار نادر. در عوض تا دلتان بخواهد شهرستانی جماعت از نقشهای لهجهدار، از رفتگر تا سرایدار و کارگر ساختمانی و... داشتهایم.
چه شد که رفتم سراغ این موضوع؟ چنانکه در آغاز گفتم، سالهاست به این نگاه غلط در فیلمهای سینمایی ما و تولیدات رسانه ملی اعتراض میشود. اما انگار چنان این حکایت در وجود دستاندرکاران این حوزه نهادینه شده که تغییر آن غیرممکن به نظر میرسد. در جایی مقالهای خواندم که چرا لهجه مشهدی اندکاندک در حال نابودی است. نویسنده کلی از غنای این لهجه و نزدیکی ساختار و واژگانی آن به فارسی سره و اصیل گفته بود. هر چند چنین رخداد اجتماعی مهمی در یک دوره طولانی یا لااقل میانمدت رخ میدهد و ده ها و بلکه صدها عنصر در وقوع آن دخیل است اما شک نکنید یکی از مهمترین دلایل آن تحقیر این لهجه و لهجههای مشابه در تولیدات دیداری و شنیداری ما، یعنی سینما و رسانه ملی است.
در شبهای قدر و سوگ ماه رمضان که پخش عمده سریالهای معمول این ماه در تلویزیون متوقف میشود، امسال یکی از شبکهها سریالی پخش میکند که دو نقش حاشیهای آن را دو نفر با لهجه شهرستانی بازی میکنند. یکی ته لهجه آذری دارد و دیگری مشهدی. البته بماند که اغلب این هنرپیشهها همان ته لهجه را هم نمیتوانند تقلید کنند و لذا برای اهالی آن شهر که بیننده این آثارند حتی لهجهشان غریبه است. بگذریم. در این سریال هر چند هر دو این شخصیتها سالم و مهربان و درست کردار معرفی میشوند اما اغلب گفتارشان حکایت از آن دارد که کمی به قول معروف شیرین عقل تشریف دارند، مثلاً شخصیت مشهدی که خیلی هم بد این لهجه را حرف میزند، فامیلیاش در فیلم «گاریچی» است، البته شرح میدهد که چرا گاریچی، ولی میخواهم برگردم به همان نگاهی که گفتم و بیشک نویسنده را حین نگارش فیلمنامه در خود حل کرده، اگر نه این چه لطفی دارد؟یعنی طنز است؟ باز همین فرد که راننده است ماشینش را «خسروخان» صدا میزند و... به همین ترتیب رفتارهای غلو شده شخصیت آذری که نگهبان بیمارستان است. میخواهم بگویم هرگز یک پزشک متخصص و نقش اول فیلمی لهجه شهرستانی ندارد. در بهترین حالت از این لهجهها برای خنداندن مردم استفاده میشود، آن وقت انتظار دارید نوجوان مشهدی و یزدی و آبادانی و... از لهجه خودش خجالت نکشد و این لهجهها رو به موت نباشند؟