«سارا و آیدا» کپی به درد نخور از سینمای فرهادی
وقتی با تامل و دقت به سینمای ایران، بعد از دوره ی شکوفایی اصغر فرهادی و موفقیتهایش در سینمای داخل و خارج از کشور نگاه میکنیم درمیابیم که گویی همه ی فیلمسازان ما به تأسی از سینمای فرهادی قصد دارند راه او را دنبال کنند، ابراهیم ابراهیمیان، وحید جلیلوند، سعید روستایی و حتی محمدحسین فرح بخش هم گرایش به سینمای به اصطلاح اجتماعی فرهادی وار را ندارد هم به این رویه سینما روی آورنده اند و متاسفانه در اغلب هم فیلمها چنگی به دل نمیزنند و از سینمای فرهادی خیلی دور هستند، مازیار میری اما که پیش از این کارنامه ی قابل قبولی با فیلمهای کتاب قانون، سعادت آباد و حوض نقاشی داشته است این بار سوژه ای را دستمایه ی فیلمسازی اش قرار میدهد که شما را به شدت به یاد سینمای فرهادی بخصوص فیلم درباره ی الی می اندازد و متاسفانه فیلم به شکلی بدی پرداخته شده و کاراکترها و موقعیتهای کلیشه ای فیلم بسیار بد است و حوصله سر بر، اگر کمی باهوش باشید میتوانید خیلی راحت بعد از ایجاد هر گره، بازگشایی گره را براحتی پیش بینی کنید و این دقیقاً همان وجه تمایز اینگونه فیلمها با سینمای ناب فرهادی است، یعنی همان اصل همیشگی، فیلمنامه فیلمنامه فیلمنامه!
سارا و آیدا در شخصیت پردازی و توصیف شخصیتها بد عمل میکند و دنیای مجهول شخصیت اول برای مخاطب و اطرافیانش تا انتهای فیلم مجهول باقی میماند! او کیست؟ برادرش کیست؟ برادرش کجاست و چرا باید مادر و خواهرش را در چنین شرایطی رها کند؟ دختر خانواده چرا از نامزدش کمک نمیگیرد؟! آیا او شخصیتی مستحکم دارد؟! اگر دارد چرا این شخصیت را در فیلم حس نمیکنیم؟!! یکی از بدترین نقاط ضعف فیلم در انتخاب بازیگر شخصیت اول فیلم است، غزل شاکری واقعاً انتخاب بدی است و اصلاً نتوانسته با شخصیت ارتباط برقرار کند و برخلاف جریان فیلمنامه که او را شخصیتی با صداقت و درستکار توصیف میکند، تمام رفتارهایش بنظر دروغین می آید، او براحتی به نامزدش دروغ میگوید، ابراز نگرانی اش بابت زندان رفتن مادرش تصنعی است و غیر قابل باور، تشکر او از نامزد دوستش بابت آزادی مادرش هم تصنعی است و بطور کلی شخصیت اصلی فیلمِ جناب میری به هیچ وجه درنیامده و فیلم از این ناحیه آسیب جدی میبیند و این موضوع را نمیتوان کتمان کرد که بر خلاف شخصیت آیدا که نقش آن را پگاه آهنگرانی بازی میکند و بخوبی از پس نقش برآمده، بازیگر نقش شخصیت سارا به کاراکتر نزدیک نمیشود.
فیلم بد است و حوصله سر بر، نمیدانم از کجا بگویم، فیلمنامه که کلیشه ای است و موقعیتها طوری اقراق آمیز در هم تنیده شده که دست آخر ما را به یک شُک فرو ببرد و وارد لایه های مثلاً عمیق شخصیتی سارا فرو ببرد، در حالی که اساساً اینگونه نیست و باید به آقای میری متذکر شد که با نشان دادن شخصیت رو به خیابان در پس پرده ی توری بالکن و زمزمه کردن ترانه ای که او با دوستش قبلاً میخوانده، نشان دادن لایه های عمیق شخصیتی وی نیست و شما در مقام کارگردان باید کارهایی اساسی تر انجام میدادید، شخصیت شهاب حسینی در فیلم فروشنده را به یاد بیاورید که چگونه در انتهای فیلم تغییر میکند، در فیلم فروشنده چند نشانه در خلال فیلم وجود دارد برای تغییر و تحول شخصیت عماد؟! فیلمساز در آن فیلم بخصوص با کد گذاری ها و بازی درست شخصیت طوری به مخاطب نزدیک میشود که دیگر مرزی بین شخصیت و مخاطب باقی نمیماند و این همان نکته ای ست که فیلم جناب میری کم دارد و از همانجا مخاطب را پس میزند.
در مجموع سارا و آیدا فیلم ضعیفی است که در اجرا و فیلمنامه نمره ی قابل قبولی نمیگیرد و در ارسال پیامش به مخاطب هم ناتوان است و در سرگرم کردن مخاطب هم خیلی موفق نیست. به امید اینکه دوباره از آقای مازیار میری فیلمهای خوب و باکیفیتی چون کتاب قانون، سعادت آباد و حوض نقاشی ببینیم.
منتقد: محسن سلطاندوست