اگر رئیس جمهور بودم ، همه دستگاه ها را موظف به انجام قوانین وضع شده مربوط به معلولین می کردم/ دلم سفر می خواهد
به گزارش گروه استانی «تیتریک»، شهر پر است از آدم هایی که توانایی های خارق العاده ای دارند. توانایی هایی
که شاید ما به آنها فکر می کنیم توانایی خودمان را فراموش می کنیم. توانایی که
باعث می شود در میان جامعه ممتاز شوی. بانوی کوهنورد البرزی، از آن دست شهروندان کرجی است که علی رغم به معلولیت جسمی توانایی های خود را ندید نگرفته بلکه با سختی های فراوان مجال بروز آنها را فراهم کرده است.
سمینه غرقی بانوی معلول و کوهنورد البرزی در گفت گو با "تیتر1" گفت: حدود ۵ سالی می شود که کوهنوردی می کنم اما توانم یاری نمی کند قله های سخت را بپیمایم . کوه عظیمیه برایم راحت تر است و در کوه های خوزنکلا چالوس هم کوهنوردی کرده ام. زمانی که کودک بودم آرزوهای فراوانی در دلم داشتم اما مهمترین آرزویم این بود که کوهنورد شوم و خوشحالم که به دستش آورد ه ام.
وی ادامه داد: دچار بیماری راشیتیسم هستم
. بیماری که ژنتیکی است و از بدو تولد همراهم بوده است و هیچ درمانی هم ندارد. همه ی مردم پاهایشان را دوست دارند اما من ویلچرم را
"دوست عزیزم" صدا می کنم و دیگر با آن خو گرفته ام ، و
27 سالی می شود هم پایم است.
توان راه رفتن ندارم اما ویلچرم حکم پاهایم را دارد و با من همراه است. برادر و خواهر کوچک تری هم داشتم که آنها هم دچار معلولیت بودند و متاسفانه فوت شده اند.
بانوی کوهنورد گفت: اصولا آدم مثبت نگری هستم و همیشه خدا را شکر
می کنم بابت نعمت هایی که عطا کرده است.
تقریبا دو سالی می شد به دلیل علاقه ای که به تیر و کمان داشتم این حرفه
را دنبال کردم، اما چون این رشته هزینه های بسیار فراوانی دارد، آن را رها کردم
و همان کوهنوردی را دنبال کردم .
رشته های دیگری هم بود که با شرایطم سازگاری داشته باشد، اما کوه را انتخاب کردم چون با کوه عجین شده ام. کوه به من انرژی فوق العاده ای می دهد، با کوه حس سرسختی و زنده بودن دست می دهد و از طرفی باعث می شود تلاش مضاعف داشته باشم و نفس کشیدن در آن فضا و حال و هوا به من آرامش درونی می بخشد.
این بانوی کوهنورد ادامه داد: مقاطع تحصیلی ام را در مدارس طی نمودم و برای ادامه تحصیل تا مقطع کاردانی پیش رفتم، ولی بدلیل نامناسب بودن شرایط دانشگاه امکان ادامه تحصیل به مقاطع بالاتر را از دست دادم. در کنار تحصیلات به یادگیری فعالیت های هنری خوشنویسی ، قالیبافی ،گویندگی و فن بیان پرداختم و مدرک ممتاز خوشنویسی از انجمن خوشنویسان استان البرز دارم و سه سال پی در پی، درنمایشگاه انجمن خوشنویسان مقام دوم وسومی را کسب کردم و از سال 85 تا 88 دراموزشگاه رعد کرج خوشنویسی را به دوستان توان یاب خودم اموزش می دادم، و هم اکنون در آسایشگاه کهریزک البرز مشغول به کار هستم.
وی ادامه داد: آرزوهای بسیاری داشتم که فقط کوهنوردی در میان آنها محقق شد و در حال حاضر از جامعه و مسئولان به عنوان یک شهروند خاص خواسته هایی دارم.
اگر رئیس جمهور بودم ، همه دستگاه ها را موظف به انجام قوانین
وضع شده مربوط به معلولین می کردم ، قوانینی که باعث آرامش خاطر معلولین باشد . قانون اساسی میهنم موارد خاص وخوب وکافی برای معلولین وضع کرده است
،اما متاسفانه هیچ کدام ازآنها به درستی اجرا نمی شوند.
مثل قانون کاهش ساعت کارمعلولین دراداره ها، من خودم کارمند و کاملا به شرایط آن واقف هستم. آرزوی رفتن به دانشگاه را داشتم که تا مقطع کاردانی پیش رفتم و خاطرم هست که قانونی برای رایگان شدن دانشگاه ها برای معلولین وجود داشت، اما این قانون اجرا نشد و چون تحصیل هزینه های بسیار بالایی داشت، باعث شد ادامه تحصیل ندهم.
از طرفی مسافرت رفتن مردم را که می بینم دلم سفر می خواهد اما به دلیل مشکلاتی که دارم برایم محقق نمی شود و دیگر راجع به تاکسی های زردی که هر روز با آن ها سرو کار دارم و مدام با غر زدنشان کلافه می شوم چیز زیادی نمی گویم .
همه ی مردم تا فرصتی برایشان مقدور می شود و اوقات فراغتشان را صرف اماکن تاریخی و تفریحی می کنند، اما تنها تفریحم کتاب است .چندین سالِی می شود که همه جا کتاب دارم. کتاب شعر، در محل کارم، اتاقم، کوله و هرکجایی که امکان داشته باشم مطالعه کنم کتاب تنها دوست صمیمی ام است و من هم سعی می کنم آن را از خود جدا نکنم .
*مطرب عشق عجب سازونوایی دارد نقش هر پرده که زد راه بجایی دارد*
غرقی در پایان گفت : مشکلات زیادی داشته ام که مهمترین اش بیماری ام است . برخی مواقع از من می پرسند، مردم به شما چگونه نگاه می کنند ؟
می گویم نگاه مردم در برابر دیگر مشکلات دیگر برایم عادی شده است. همیشه میگویم شاید این آدم ها کسی را با شرایط من تا به حال ندیده اند که اینگونه نگاه می کنند، برخی از اینها نگاه ها واقعا تحقیر آمیز هستند. گذر زمان باعث شده است که این نگاه ها برایم رنگ و بوی دیگری داشته باشد و با تمام محدودیت ها سرسخت شده ام. برخی مسائل فشار می آورند ،نه تنها برای من بلکه برای تمامی افرادی چون من که با بیماری دست و پنجه نرم میکنند بسیار بغرنج است . بزرگترین مشکلات معلولین معابر شهری هستند که برای شرایط ما اصلا مناسب نیست. بانک، مترو ، پارک، سینما اصلا جایی برای ما ندارد چرا که از محل عبور آنها کاملا مشخص است معلولین جایی در این اماکن ندارند. امیدوار هستم این مسائل سریع رفع شوند چرا که جامعه ی معلولین ما نیازمند این امکانات است.
انتهای پیام/
خواهرم برات آرزوی موفقیت دارم
تومایه افتخار ما هستیی