هنرمند نقاش ساکن کهریزک در گفتگو با "تیتر1":
تنهایی هایم را با تابلوهایم قسمت می کنم/ با اعتماد بی جا آزادیم را از دست دادم/ آرزویم برپایی نمایشگاه است
هنرمند نقاشی که این روزها در آسایشگاه کرج مجبور به سکونت است گفت: برای چندمین بار نتیجه اعتماد به اطرافیانم را دیدم و این دفعه نتیجه اش ساکن شدن میان حصارها بود بدون اینکه اجازه ای برای بیرون رفتن و زندگی معمول داشته باشم.
به گزارش گروه استانی «تیتریک»، محمد رنگین فارغ التحصیل مدرسه کمال الملک ایران، این روزها تنهایی های تمام نشدنی اش را با تابلوهایش قسمت می کند، وی شاید یکی از آخرین دوره دیده های اساتیدی است که شاگردان استاد کمال الملک بوده اند مانند، استاد آشتیانی و استادحیدریان، وی حتی در زمان حیات هنرمند بزرگ ایرانی کمال الملک، افتخار دیدار با وی از نزدیک را داشته است و از آن به عنوان خاطره ای فراموش نشدنی یاد می کند.
محمد رنگین می گوید: 8 سال است که به بیماری پارکینسون دچارم و یک سال و 8 ماه است که این جا هستم، بخاطر وضعی که دارم و لغزشهای دستم که قدیم ما ایرانیها به آن لغوه می گفتیم و حالا نامش پارکینسون است، به اینجا آمدم، این بیماری از آنجا می آید که مغز ماده ای بنام دوپامین را تولید نمی کند و حرکات بدن دیگر در اختیار فرد نیست، درمان آن نیاز به عمل جراحی سنگین دارد که دارای ریسک بالایی است و حتی در خارج از کشور نیز به راحتی آن را انجام نمی دهند.
وی ادامه می دهد: اکنون نمی توانم کارهای تصویر و پرتره را انجام دهم برای همین به سراغ منظره و جنگل رفته ام و کم کم سبک خود را عوض کرده و کارهایم را به صورت نقاشی برجسته در آوردم تا از یکنواختی خارج شود، مقدار کمی از کارهای قدیمم اینجا وجود دارد و برای زمانی است که بیماری ام هنوز مشخص نبود.
این نقاش کرجی با بیان اینکه هنرمند باید اهل معاشرت و رفت و آمد باشد تا زنده مانده و انگیزه بگیرد گفت: قدیم تر ها نمایشگاه های زیادی گذاشتم ولی خود در آن شرکت نمی کردم، یکی از آثارم ساخت نقشه ایران برای شرکت نفت است که هنوز هم پشت مصاحبه های وزیر دیده می شود و برایم خوشحال کننده است، نزدیک به 50 نمایشگاه برگزار کردم و امروز منبع درآمدم از محل فروش همین تابلوها است که خرج من را به آسایشگاه می دهد، تنها، داروهایم رایگان است و اینکه اکنون دیگر نمی توانم نمایشگاه برگزار کنم برایم سخت و رنج آور است، تابلوهایم را به صورت تک به بازدیدکنندگان می فروشم و این می شود کسب درآمد برای من.
محمد رنگین با اشاره به قولهایی که برای برپایی نمایشگاه آثار به وی داده اند می گوید: برای خرید لوازم کار نیاز به مواد دارم و باید خود آن را تهیه کنم، دلم می خواهد اثرهای خوب برجا بگذارم ولی متأسفانه زمینه اش مهیا نیست، من اشتباه زیاد انجام داده ام که بیشترینش اعتماد بی جا به اطرافیانم بوده و آخرین آن نتیجه اش سر برون آوردن در آسایشگاه است که بدون اجازه ضامنینم حق رفت و آمد به بیرون را ندارم، این مسئله عدم آزادی برای کسی که روحیه ای هنرمندانه و شکننده دارد بسیار عذاب آور است.
وی ادامه می دهد: 3 فرزند دارم که در خارج از کشور زندگی می کنند و همسری که جدا شد و اکنون هیچ کدامشان به من سر نمی زنند، به لطف دوست معتمدم! ضامنینم در این آسایشگاه همسر و یکی از فرزندانم هستند، دو سال است که مدام تقاضا می کنم برای دیدنم بیایند ولی نمی آیند تا به آنها بگویم از آمدن به آسایشگاه پشیمانم و اینجا با تمام خوبی هایش برای من مناسب نیست و مشکل دارم.
این هنرمند اظهار داشت: فکر کردن به این چیزها بیماری مرا بیشتر می کند چون با اعصاب کاملأ در تماس است، 40 سال زندگی زناشویی را نادیده گرفتن آسان نیست، تنها پسرم خانه ام را فروخت و به خارج از کشور رفت و من تنها میخواستم وی در زمان عروسی اش سربلند باشد که خانه دارد ولی او خانه را فروخت و رفت در حالی که سهم خواهرم هم در دست من بود.
وی در پایان افزود: چوب اعتماد بی جا را خیلی خوردم و حتی زمانی که به اینجا آمدم فکر می کردم که دوست شفیقم یاور من است ولی بعدها فهمیدم ضامنین من در اینجا همسر و فرزندانم هستند و اکنون تنها با اجازه آنان می توانم از این حصارها به بیرون رفت و آمد کنم و آنها هم که حتی جواب تلفن هایم را نمی دهند.
بیماران پارکینسونی، مجموع علائم گسترده فراوانی را که شامل لرزش و اسپاسم بخش هایی از بدن است تحمل می کنند و معمولأ این بیماری در میان هنرمندان شایع تر است، همچنین بیماری مذکور به افسرده نمودن 60 درصد از مبتلایانش شهرت دارد، در حقیقت طبق اظهارات بنیاد بیماری پارکینسون، افسردگی بیشترین علامتی بوده که در میان بیماران پارکینسونی مشاهده شده است.
حال که این هنرمند ارزنده شهرمان با بازی روزگار در سن 64 سالگی نمی تواند در آزادی و سلامت زندگی کند کاش بتوانیم با قدمهایی هرچند کوچک برایش خاطری شاد فراهم کنیم، امیدواریم دیگر شاهد شکسته شدن دل و زندگی در تنهایی هیچ پدری نباشیم و از وجودشان با احترام و محبت بهره بگیریم.
و قدر هنرمندان منطقه خود را تا زمانی که نفس می کشند بدانیم......
انتهای پیام/
او پس از طی دوران مدرسه به نقاشی مشغول می شود و سوای مدتی کار در میراث فرهنگی که پس از آن به بیماری پارکینسون مبتلا می گردد، بیش از 50 سال است که قلم نقاشی به دست می گیرد.
با این هنرمند به گفتگو نشستیم و فهمیدیم تنهایی ها و غصه های زیادی دارد و از اینکه با اعتماد به اطرافیان و اراده خود، قدم به میان حصار های آسایشگاه گذاشته و نمی تواند مانند یک فرد عادی رفت و آمد و زندگی کند بسیار غمگین است.
با این هنرمند به گفتگو نشستیم و فهمیدیم تنهایی ها و غصه های زیادی دارد و از اینکه با اعتماد به اطرافیان و اراده خود، قدم به میان حصار های آسایشگاه گذاشته و نمی تواند مانند یک فرد عادی رفت و آمد و زندگی کند بسیار غمگین است.
محمد رنگین می گوید: 8 سال است که به بیماری پارکینسون دچارم و یک سال و 8 ماه است که این جا هستم، بخاطر وضعی که دارم و لغزشهای دستم که قدیم ما ایرانیها به آن لغوه می گفتیم و حالا نامش پارکینسون است، به اینجا آمدم، این بیماری از آنجا می آید که مغز ماده ای بنام دوپامین را تولید نمی کند و حرکات بدن دیگر در اختیار فرد نیست، درمان آن نیاز به عمل جراحی سنگین دارد که دارای ریسک بالایی است و حتی در خارج از کشور نیز به راحتی آن را انجام نمی دهند.
وی ادامه می دهد: اکنون نمی توانم کارهای تصویر و پرتره را انجام دهم برای همین به سراغ منظره و جنگل رفته ام و کم کم سبک خود را عوض کرده و کارهایم را به صورت نقاشی برجسته در آوردم تا از یکنواختی خارج شود، مقدار کمی از کارهای قدیمم اینجا وجود دارد و برای زمانی است که بیماری ام هنوز مشخص نبود.
این نقاش کرجی با بیان اینکه هنرمند باید اهل معاشرت و رفت و آمد باشد تا زنده مانده و انگیزه بگیرد گفت: قدیم تر ها نمایشگاه های زیادی گذاشتم ولی خود در آن شرکت نمی کردم، یکی از آثارم ساخت نقشه ایران برای شرکت نفت است که هنوز هم پشت مصاحبه های وزیر دیده می شود و برایم خوشحال کننده است، نزدیک به 50 نمایشگاه برگزار کردم و امروز منبع درآمدم از محل فروش همین تابلوها است که خرج من را به آسایشگاه می دهد، تنها، داروهایم رایگان است و اینکه اکنون دیگر نمی توانم نمایشگاه برگزار کنم برایم سخت و رنج آور است، تابلوهایم را به صورت تک به بازدیدکنندگان می فروشم و این می شود کسب درآمد برای من.
محمد رنگین با اشاره به قولهایی که برای برپایی نمایشگاه آثار به وی داده اند می گوید: برای خرید لوازم کار نیاز به مواد دارم و باید خود آن را تهیه کنم، دلم می خواهد اثرهای خوب برجا بگذارم ولی متأسفانه زمینه اش مهیا نیست، من اشتباه زیاد انجام داده ام که بیشترینش اعتماد بی جا به اطرافیانم بوده و آخرین آن نتیجه اش سر برون آوردن در آسایشگاه است که بدون اجازه ضامنینم حق رفت و آمد به بیرون را ندارم، این مسئله عدم آزادی برای کسی که روحیه ای هنرمندانه و شکننده دارد بسیار عذاب آور است.
وی ادامه می دهد: 3 فرزند دارم که در خارج از کشور زندگی می کنند و همسری که جدا شد و اکنون هیچ کدامشان به من سر نمی زنند، به لطف دوست معتمدم! ضامنینم در این آسایشگاه همسر و یکی از فرزندانم هستند، دو سال است که مدام تقاضا می کنم برای دیدنم بیایند ولی نمی آیند تا به آنها بگویم از آمدن به آسایشگاه پشیمانم و اینجا با تمام خوبی هایش برای من مناسب نیست و مشکل دارم.
این هنرمند اظهار داشت: فکر کردن به این چیزها بیماری مرا بیشتر می کند چون با اعصاب کاملأ در تماس است، 40 سال زندگی زناشویی را نادیده گرفتن آسان نیست، تنها پسرم خانه ام را فروخت و به خارج از کشور رفت و من تنها میخواستم وی در زمان عروسی اش سربلند باشد که خانه دارد ولی او خانه را فروخت و رفت در حالی که سهم خواهرم هم در دست من بود.
وی در پایان افزود: چوب اعتماد بی جا را خیلی خوردم و حتی زمانی که به اینجا آمدم فکر می کردم که دوست شفیقم یاور من است ولی بعدها فهمیدم ضامنین من در اینجا همسر و فرزندانم هستند و اکنون تنها با اجازه آنان می توانم از این حصارها به بیرون رفت و آمد کنم و آنها هم که حتی جواب تلفن هایم را نمی دهند.
بیماران پارکینسونی، مجموع علائم گسترده فراوانی را که شامل لرزش و اسپاسم بخش هایی از بدن است تحمل می کنند و معمولأ این بیماری در میان هنرمندان شایع تر است، همچنین بیماری مذکور به افسرده نمودن 60 درصد از مبتلایانش شهرت دارد، در حقیقت طبق اظهارات بنیاد بیماری پارکینسون، افسردگی بیشترین علامتی بوده که در میان بیماران پارکینسونی مشاهده شده است.
حال که این هنرمند ارزنده شهرمان با بازی روزگار در سن 64 سالگی نمی تواند در آزادی و سلامت زندگی کند کاش بتوانیم با قدمهایی هرچند کوچک برایش خاطری شاد فراهم کنیم، امیدواریم دیگر شاهد شکسته شدن دل و زندگی در تنهایی هیچ پدری نباشیم و از وجودشان با احترام و محبت بهره بگیریم.
و قدر هنرمندان منطقه خود را تا زمانی که نفس می کشند بدانیم......
انتهای پیام/
خبرهای مرتبط
ارسال نظر
اخبار برگزیده