- کاریکاتور/ تاج شاهی بزرگتر از قد و قواره چارلز سوم و کامیلا
- کاریکاتور/ ترامپ خطرناکتر از همیشه!
- افزایش ۸۰ درصدی تلفات نوجوانان و جوانان آمریکایی/ قاتلانی از نوعِ سلاح گرم تا سرطان + فیلم
- ویتامینی که مغز را جوان می کند/ بهترین راه برای اصلاح خلق و خو
- وقتی تنش میان ابرقدرت ها تشدید می شود/ تبدیل کلمات به عمل؛ بدترین سناریوی جهان
سالروز تولد نابغه موسیق « ولْفْگانگْ آمادِئوس موزارت »
وي از چهار سالگي تحت نظر پدرش شروع به فراگيري موسيقي كرد و از شش سالگي به همراه خواهر و پدرش براي اجراي كنسرت راهي سفر شد. پيروزي و موفقيت ولفگانگ در ويِن، ميل پدر را به سفرهاي بيشتري برانگيخت و او را به شهرت رساند.
موزارت در طول زندگي كوتاه خود كه پيوسته در فقر و رنجوري و كار بيش از حد گذشت، آهنگهايى را تنظيم كرد كه عاليترين و زيباترين نمونه در عالم است. اين آثار از لحاظ تكنيك موزارت را در شمار بزرگترين موسيقيدانان تمام تاريخ موسيقي بشر درآورده است. آثار او شامل سمفوني، اُپرا، كنسرت، سونات و قطعات مجلسي، در حدود 600 اثر هستند كه اين آثار نتيجه افكار و ذوق انساني و درك عميق اين نابغه اتريشي است.
اُپِراهاي موزارت از جمله ازدواج فيگارو و نيلبك سحرآميز، سرآمد آثار او به حساب ميآيند. گوته، ديگر موسيقي دان شهير قرن هجدهم اروپا درباره او گفته است: پديدهاي مانند موزارت همواره چيزي غيرقابل توجيه باقي ميماند. ولفگانگ موزارت سرانجام بر اثر كار زياد و بيماري حاصل از آن در پنجم دسامبر 1791م در 35 سالگي درگذشت و در گورستان فقراي ويِن به خاك سپرده شد.
سمفونی های شماره ۳۹، ۴۰ و ۴۱ حال و هوای کمابیش مشابهی دارند: از شور و هیجانی بیکران تا حسرت و اندوهی پنهان. درآمد سمفونی چهلم به ویژه از محبوبترین قطعات تاریخ موسیقی شناخته می شود. ولفگانگ موزارت سرانجام بر اثر كار زياد و بيماري حاصل از آن در پنجم دسامبر 1791م در 35 سالگي درگذشت و در گورستان فقراي ويِن به خاك سپرده شد.
حدود یک قرن پس از مرگ وی، یوهانس برامس (۱۸۳۳ ۱۸۹۷) آهنگسازی که رهبر ارکستر و موسیقی شناس برجسته ای هم بود، افزون بر فرم تازه سه سمفونی، بر پیوند درونی آنها نیز تأکید کرد. او سه سمفونی آخر موتسارت را از اولین سمفونی بتهوون «انقلابی تر» می دانست.
موزارت تنها در دو سال آخر زندگی ده ها شاهکار مفصل و برجسته خلق کرده است. نیکلاوس هارنونکورت، رهبر ارکستر سرشناس اتریش، به تازگی گامی فراتر برداشت. او در اواخر ژوئیه امسال در چارچوب یک برنامه «موسیقی روحانی» اثری از موتسارت را به عنوان «اوراتوریو» به اجرا گذاشت، قالبی بزرگ که در اصل با کلام است و ویژه مضامین دینی.
این اثر
طبعا برای دوستداران موسیقی ناشناخته بود، اما به زودی روشن شد که رهبر
ارکستر سه سمفونی آخر موتسارت را اجزای سه گانه، یا با احتساب موومان ها،
اجزای دوازده گانه یک «اوراتوریوی بی کلام» می داند.
هارنونوکورت (رهبر ارکستر 84 ساله) می گوید که پس از چند دهه سروکار داشتن با موسیقی موتسارت، این دیگر یک «فرضیه» نیست، بلکه او متقاعد شده است که پیوندها و نزدیکی های سه سمفونی آخر موزارت نمی تواند تصادفی باشد.
به نظر هارنونکورت، تنها حال و هوای سه سمفونی نیست که از آنها اثری یگانه می سازد، بلکه ساختار و بافت ملودیک آنها نیز در تناسب کامل قرار دارد. او به ویژه بر اولین موومان سمفونی ۳۹ و آخرین موومان سمفونی ۴۱ تأکید می کند که به گمان او سرآغاز و پایانی شایسته برای یک «اوراتوریو» هستند، به گونه مداری کامل که بر گرد ده بخش دیگر اثر حلقه می زنند.
از سه سمفونی، تنها سمفونی اول (با شماره کوشل ۵۴۳) است که شروعی آرام دارد، درست با همان نواختی که معمولا اوراتوریوهای باروک شروع می شوند. از طرف دیگر آخرین فراز موومان چهارم سمفونی سوم (کوشل ۵۵۱ و معروف به ژوپیتر) با تکرار تم های سمفونی، خروجی کاملی برای کل اثر محسوب می شود.
هارنونکورت یادآوری می کند که سه سمفونی بزرگ موتسارت تنها ظرف شش هفته در تابستان سال ۱۷۸۸ تصنیف شدند و به احتمال قوی هرگز در زمان موتسارت اجرا نشدند. منظور این است که چه بسا خود موتسارت نیز آنها را یک اثر دانسته بود.
در آخرین اجرای سه سمفونی در وین، هارنونکورت در نزدیک دو ساعت کار با ارکستر، کوشید نزدیکی های ساختاری و تماتیک سه سمفونی را برجسته کند ، به گونه ای که بسیاری از شنوندگان قانع شدند با اثری یگانه سروکار دارند.
این رهبر ارکستر ۸۴ ساله کل اثر را تأملی شاعرانه درباره مرگ می بیند. او به تازگی در پاسخ به این سؤال که چرا موزارت را بزرگترین آهنگساز تاریخ موسیقی دانسته گفت: «اگر بتهوون از این در وارد شود، من فوری او را می شناسم. اما اگر موزارت وارد شود فکر نمی کنم او را به جا بیاورم یا دوستش بدارم. شخصیت وی بیکران است. او خود موسیقی است. گاهی در سمفونی های ۴۰ یا ۴۱ از یاد می بریم که در گام بزرگ هستیم یا کوچک. اگر او ده سال بیشتر زندگی کرده بود، به کجاها که نمی رسید؟»