طنز/در حسرت ارزانی!
شهد ارزانی کالا نچشیدیم و برفت/ تِق تِق ثمب طلایش نشنیدیم و برفت
گروه وبگردی «تیتریک»؛ به نقل از مفاآنلاین؛ شهد ارزانی کالا نچشیدیم و برفت تِق تِق ثمب طلایش نشنیدیم و برفت
روی ماهش همه دیدند به جزما ضعفا یک قری داد به گردش نرسیدیم و برفت
آرزوی لب لعلش به دلم پینه زده بهر این پینه دوایی نخریدیم و برفت
چمن سبز نشان داد چنان چشمک سبز اندر آن باغ خیالی نچریدیم و برفت
آنقدر نقشه کشیدیم که نقاش شدیم عکس رخسار مهش را نکشیدیم و برفت
سال مو شست همه محتکران خیمه زدند روی این شانه ما، ما نرهیدیم و برفت
شوشیان موش قدح فرستدید اینجا محتکر را بخورد تا نخوریدیم و برفت
اصغر (جنزده) چون شاعر بو داده شده لحظه ای تف بدهید تا نپزیدیم و برفت
نویسنده: اصغر بیات
ارسال نظر
اخبار برگزیده