یادداشت اختصاصی «تیتر یک»؛
احیای غزلی در مدح امام هادی (ع)
پزوهشگر البرزی به احیای غزلی از جناب میرزا محیط قمی در مدح امام هادی (ع) پرداخت.
امیررضا احمدی، پژوهشگر البرزی به مناسبت فرا رسیدن شهادت مظلومانه امام دهم، امام علی النقی الهادی (ع) در یادداشتی اختصاصی برای گروه فرهنگی پایگاه خبری تحلیلی «تیتر یک» به احیای غزلی از جناب میرزا محیط قمی پرداخت.
میرزا محمدتقی متخلص به محیط و ملقب به شمسالفصحاء ازشعرای نامدار آئینی در نیمه دوم سده سیزدهم و اوایل چهاردهم هجری است.
محیط دوران جوانی را ابتدا در قم و سپس به اصفهان رفته به تحصیل علوم پرداخت و بعد روانه تهران شد و پس از مدتی به جانشینی پدر و برادر خود در دستگاه دوست علی خان (معیرالممالک) که از وزراء و مقربان حکومت قاجار بود به کار تعلیم و تربیت دوست محمدخان فرزند وی مشغول شد.
میرزا حیدر ثریا پدرزن محیط در مقدمه دیوانش مینگارد: « بقیت عمر در تهران شخص شریفش شعرا و ادبا را سر انجمن بود و شعر لطیفش فصحاء و بلغا را افسر سخن، دوست و دشمن به فصاحت و بالغت او معترف بودند و شعر و شاعری و صفات حمیده دیگرش را میستودند.
مسلکی خوش داشت و مشربی بیغش، همیشه حق گویی مینمود حق جویی هم؛ میرزا محیط در تاریخ سوم ماه صفر سال۱۳۱۷هجری قمری رخت از این جهان رخت بربست و وی را در مزارشیخان قم به خاک سپرده شد.»
میرزا محیط قمی از پرآوازهترین شاعران آئینی سده چهاردهم هجری ست که آثار و اشعار آئینی و والیاش در مدایح و مناقب اهل بیت (ع) به خاطر رسایی، شیوایی، ساختار محکم لفظی و غنایی محتوایی مورد عنایت اهل ذوق قرار گرفته است و با پیروی از سبک و سیاق لسانالغیب حافظ شیرازی و سعدی در شعرآیینی سده چهاردهم شیوه بدیعی را بنیاد نهاد و در کنار اشعار آئینیاش غزلیات وی در شمار بهترین غزلیات سده اخیر در زبان فارسی قرار دارد.
جناب میرزا محیط قمی در مراثی حضرت امام هادی (ع) غزلی دارد که به شرح ذیل است:
سر رفت و دل هوی تو بیرون زسر نکرد
ترک طلب نگفت و خیال دگر نکرد
چشمم سپید شد به ره انتظار و باز
از گرد رهگذار تو قطع نظر نکرد
به گذشت عمر و سروقد من دمی زمهر
بر جویبار دیده گریان گذر نکرد
شمع وجود بیمه رویش نداد نور
نخل حیات بیقد سروش ثَمر نکرد
در سنگ خاره ناله من رخنه کرد لیک
سختی نگر که در دل جانان اثر نکرد
بد عهدی زمانه نظر کن که آسمان
گردش دمی به خواهش اهل هنر نکرد
دل در جهان مبند که این تندخو حریف
با هیچ کس شبی به محبت سحر نکرد
معمار روزگار کدامین بنا نهاد
کز تندباد حادثه زیر و زبر نکرد
دنیا متاع مختصری غم فزا بود
خرم کسی که میل بدین مختصر نکرد
فرخنده بخت آن که در این عاریت سرا
جز کسب نیک نامی، کار دگر نکرد
دل با ولای حجّت یزدان دَهُم امام
از کید نه سپهر مخالف حذر نکرد
سلطان دین علی نقی آن که آسمان
سر پیش آستانش، از شرم بر نکرد
ترک مراد خاطر او را قضا نگفت
اندیشهی خلاف رضایش قدر نکرد
خورشید آسمان ولایت که ذرهای
بی مهر او به عالم امکان گذر نکرد
انوار فیض عامش بر ذره نتافت
کان ذرّه جلوهها بر شمس و قمر نکرد
طبع «محیط» غیرت دریا است نظم او
هر کس شنید فرق زعقد گهر نکرد
الهه ملاحسینی _ تیتر یک
انتهای خبر/
خبرهای مرتبط
ارسال نظر
اخبار برگزیده