همزمان با دهمین روز ماه محرم؛
احیای ۲ غزل در مدح روز عاشورا
پژوهشگر البرزی به احیاء و بررسی غزل عاشورایی در مراثی امام حسین (ع) از شاعران شهیر، بنایی یزدی و قدرت قمی پرداخت.
گروه فرهنگی «تیتر یک» به نقل از «البرزخاتون»؛ امیررضا احمدی (بدرالدین)، پژوهشگر البرزی به احیاء و بررسی غزل عاشورایی در مراثی امام حسین (ع) از شاعران شهیر، بنایی یزدی و قدرت قمی پرداخت.
کاروان سلسله یادداشتهای حدود ساعت سه (زمان شهادت اباعبدالله (ع)) به منزلگاه روز عاشورا و قتلگاه رسید.
نمی دانم چگونه و چطور باید در این روز پر از خون نوشت، روزی که حتی خداوند هم برای فرزند رسول خدا (ص) عزادار است.
در این یادداشت به احیای دو غزل عاشورایی میپردازیم.
جناب بنایی یزدی از شاعران آئینیسرا و توانمند اهل بیت (ع) از زمره شاعران سده سیزدهم و چهاردهم هجری است که غزلی عاشورایی به شرح ذیل دارد:
به زیر سمّ ستوران چو گشت نرم، تنش
به جا نماند تنی بهر جامه یا کفنش
گرفت پیرهن کهنه و به تن پوشید
که آفتاب نتابد به نازنین بدنش
چه کرده بود حسین علی به دشمن دون
که بُرد از تن مجروح، کهنه پیرهنش
فلک ز آتش کین، سوخت بوستان رسول
ز باد فتنه، خزان کرد صد گل از چمنش
ز تیر و نیزه و خنجر ز چوب و سنگ جفا
کفن نموده، شگفتا! به جسم ممتحنش
سرش به نیزه، عیالش اسیر کوفه و شام
هزار پاره تن و روی خاک شد وطنش
به طشت زر، بنهادند پیش روی یزید
سری که آیۀ قرآن برون شد از دهنش
به تیغ، دست سلیمان برید، بهر نگین
«بنایی»! از چه فلک داد، دست اهرمنش؟
غزل دوم از جناب قدرت قمی است که از شاعران مجهولالقدر که دو غزل آئینی بیشتر ندارد که هر دوی آن عاشورایی است که علی انسانی، سالها پیش در کتاب چراغ صاعقه یکی از آنها را آورده و محمدعلی مجاهدی نیز این غزل را در کاروان شعر عاشورا نقل کرده که به شرح ذیل است:
چه جای خلق؟ که دادار سیدالشهداء
به حیرتست خود از کار سیدالشهداء!
فلک تبرک جوید، فرشته کحل بصر
ز خاک مقدم زوار سیدالشهداء
سزد که جوید همچون مسیح روح الله
شفای درد ز بیمار سیدالشهداء!
کرم ببین و فتوت، که کامتر نکند
میان بحر، علمدار سیدالشهداء!
انتهای پیام/
خبرهای مرتبط
ارسال نظر
اخبار برگزیده