ماهواره، زیرِگوش هر که خواند؛ مرغ همسایه برایش غاز شد!
منصوره قلندری یکی از بانوان شاعر خوش ذوق البرزی در این خصوص شعر بسیار دلنشینی سروده که در ادامه می خوانید:
سالها فرهنگمان تاراج رفت
فکرها در پیچش امواج رفت
پنبه ی تشخیص فرزندانمان،
درکمانِ مغرضِ حلاج رفت!
سبکِ غربی دلبر و طناز شد
نسلِ نو کوکِ دلش بد ساز شد
ماهواره، زیرِگوش هر که خواند
مرغ همسایه برایش غاز شد!
هجمه ی فرهنگ بود و جنگ بود
بی حجابی قبل تر ها ننگ بود!
شستشوی مغزیِ نسلِ جدید
حربه ی آن دشمنِ هفت رنگ بود
تا توانستند، این سان تاختند
اهلِ دین، در این مقوله باختند
تا به خود آیند اهل تربیت
از خودی ها داعشی نو ساختند!
چون عداوت با امامت داشتند
بذرِ بی دینی به دلها کاشتند
فصلِ فتنه سر رسید و عاقبت
میوهی جهل از سرش برداشتند
صد روایت شد، یکی صادق نبود
راویِ نام آشِنا، لایق نبود
نسخه ها پیچیده شد اما طبیب
با خدا و خیّر و حاذق نبود
حوزه در این معرکه مردود شد!
چشمِ شهر از غصه خون آلود شد
مکتب و دین را عدو تحریف کرد
لخت بودن ارزشی پر سود شد!
خونِ پاک این جوانان شهید
صبر را در قلبمان آتش کشید
خونِ روح الله و داغِ آرمان
دِین شد، بر تارکِ ایران چکید
فتنه باید عبرت دوران شود
تا خسارت هایمان جبران شود
فرصتی سازیم از تهدیدها
تا قبولِ درگه جانان شود
چاره در درمان و دردِ ریشه هاست
وقتِ رویش ها زِ زخمِ تیشه هاست
وقتِ تبیین روایاتِ صحیح
وقتِ احیای همه اندیشه هاست
الهه ملاحسینی _ تیتریک
انتهای پیام/ل