چرا امام زمان (ع) گاهي خواسته هايمان را جواب نمي دهند؟
به گزارش گروه فرهنگی "تیتریک"؛ سنت خدا بر این است که ما در حالی که خواسته مان را از امام زمان می خواهیم تلاش کنیم تا در راستای درخواست و تلاشمان نتیجه بگیریم. در واقع دعا همراه با تلاش است که نتیجه می دهد. به عنوان مثال: دعا به تنهایی برای نجات سیل زده ها غلط است و تلاش به تنهایی هم غلط است. البته همیشه استثنا هم وجود دارد. دستیابی بدون دعا یا دستیابی بدون تلاش. اما زمانی که درباره سنت صحبت می کنیم؛ یعنی اتفاقی که به صورت معمول پیش می آید و ما قرار نیست منتظر استثناها باشیم. آن وقت هایی که همه کار می کنیم، دست به دامان امام زمان می شویم، دعا می کنیم، تلاش می کنیم، اما باز هم به نتیجه ای که می خواهیم نمی رسیم، می شود گفت که خواسته مان شبیه بستنی خواستن در یک روز سرد زمستانی است.
فرض کنید در یک روز سرد زمستانی با برادر و یا خواهر کوچک تر تان که خیلی هم دوستش دارید بیرون می روید. در بین راه خواهر یا برادرتان بهانه ی بستنی می گیرد و پایش را در یک کفش می کند که من بستنی می خواهم. با وجود اینکه می دانید او سرماخورده است و بستنی حالش را بدتر می کند، حاضر می شوید در مقابل خواسته اش کوتاه بیایید و برایش بستنی بخرید؟ معلوم است، اگر عاقل باشید برایش بستنی نمی خرید، سعی می کنید حواسش را پرت کنید و یا خوراکی دیگری برایش می خرید.
امام زمان (ع) بهتر از هر کسی می داند که چه چیزی برایمان خوب است و چه چیزی برایمان ضرر دارد، بنابراین از او که بهتر از هر کسی صلاح کار ما را می داند و ما را از همه کس بیشتر دوست دارد نخواهیم که در حالی که بشدت مریض هستیم و حالمان بد است به ما بستنی بدهد. تنها خواسته ای را که امام زمان (ع) حتما به ما جواب می دهند، این است که از او بخواهیم ما را هدایت کند.[1] اگر از امام زمان بخواهیم ما را راهنمایی کند که در زندگی خوب و بد را از هم تشخیص دهیم و درست عمل کنیم حتما به این خواسته مان جواب می دهد.
البته که ما می توانیم به سایر ائمه (ع) هم مراجعه کنیم و از ایشان درخواست نماییم. هیچ یک از ائمه بر یک دیگر برتری ندارند و همگی شان نور واحد هستند.[2] اما نکته ای که باید به شما بگویم این است که خداوند در هر عصری نماینده ای را از طرف خودش روی زمین قرار داده که سرپرست بندگانش است و امور آنها را بدست اوست. اگر چه ظاهرا من و شما مثلا از امام رضا (ع) خواسته ای را می خواهیم و ایشان هم پاسخ می دهند، اما در اصل امام رضا خواسته ی ما را به حضرت مهدی (ع) که امام زنده ی زمان ما هستند ارجاع می دهند و در حقیقت این امام زمان است که در مورد امر ما تصمیم می گیرد[3]. پس امور مردم در هر عصری بدست امام زمانشان انجام می شود و الان هم که امام زمان مدیر کل عالم هستند امور همه ی ما بدست ایشان است. نکته ی بعدی هم که دانستنش خالی از لطف نیست این است که خود ائمه (ع) از ما خواسته اند و بسیار هم تاکید کرده اند که خواسته هایمان را به امام زمانمان ارجاع دهیم و دست به دامن او شویم. نمی دانم ماجرای مقدس اردبیلی را شنیده اید یا نه! اجازه بدهید این ماجرای جالب را برایتان تعریف کنم تا همگی بیشتر به اهمیت این موضوع پی ببریم:
این ماجرا را امیرعلام یکی از شاگردان مقدّس اردبیلی تعریف می کند. ماجرا را از زبان او بشنویم:
نیمه شب بود، تازه از مطالعه ی درس هایم دست
کشیده بودم، از اتاقم بیرون آمدم و نگاهی به اطراف حرم شریف انداختم. ناگهان مردی
را دیدم که رو به حرم شریف حضرت علی (ع) ایستاده است. گفتم: شاید این دزد است
وآمده چیزی بدزدد. از آنجایی که ایستاده
بودم، پایین آمدم وآهسته به او نزدیک شدم در حالی که او مرا نمی دید. او به نزدیکی های حرم مطهّر رفت وایستاد. ناگهان دیدم قفل باز شد و افتاد
و همچنین درب دوّم وسوّم نیز به همین ترتیب باز شد و او به داخل قبر مطهّر وارد
شد. سلام کرد و از طرف قبر مطهّر جواب سلام داده
شد. سپس با امام علی (ع) در مورد مسائل علمی صحبت کرد و من از صحبت کردنش، او را
شناختم که استادم مقدّس اردبیلی است. سپس از حرم بیرون رفت، از شهر هم بیرون رفت
تا به مسجد کوفه رسید.
من پشت سر او راه
افتادم در حالی که او من را نمی دید. وقتی
به محراب مسجد رسید شنیدم که با شخصی دیگر در مورد همان مسأله ی علمی صحبت می کند.
پس از تمام شدن صحبت هایش راه خانه را در پیش گرفت و من بالاخره خودم را به او
نشان دادم و گفتم: سرورم! من خودم از اوّل تا آخر با شما بودم به من بگو که شخص
اوّلی چه کسی بود که در مرقد مطهّر با او صحبت می کردی و شخص دوّم چه کسی بود که
در کوفه با او صحبت می کردی؟
ایشان از من قول گرفت که در مورد راز او با کسی صحبت نکنم تا او فوت کند. سپس به من فرمود: من در مورد مسئله ای فکر می کردم و آن مسئله برای من مشکل بود. فکر کردم که نزد حضرت امیر المؤمنین (ع) بروم و آن مسئله را از ایشان سؤال کنم. وقتی پیش آن حضرت رسیدم در حرم بدون کلید باز شد همانطوری که دیدی و از خداوند خواستم که حضرت امیر المومنین (ع) جواب مرا بدهد. در آن وقت صدایی از قبر آمد که گفت: به مسجد کوفه برو و از حضرت مهدی (ع) سؤال کن؛ چون او امامِ زمان تو است.[4]
[1] قَالَ رسول الله صلی الله علیه و آله: إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمْ مَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِ لَنْ تَضِلُّوا كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي- وَ إِنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ: من دو چیز گرانبها در میان شما به امانت می گذارم. اگر به آن دو متمسک شوید هرگز گمراه نمی شوید. کتاب خدا (قرآن) و عترتم ( اهل بیتم) آن دو از یک دیگر جدایی ناپذیرند تا اینکه در کنار حوض کوثر بر من وارد شوند. وسائل الشيعه، ج27،ص 176. السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا نُورَ اللَّهِ الَّذِي يَهْتَدِي بِهِ الْمُهْتَدُونَ: جمال الأسبوع بكمال العمل المشروع، ص 37، يوم الجمعة و هو يوم صاحب الزمان صلوات الله عليه و باسمه و هو اليوم الذي يظهر فيه عجل الله فرجه.
[2] بحارالانوار، ج 26، ص 16.
[3] السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا بَابَ اللَّهِ الَّذِي لَا يُؤْتَى إِلَّا مِنْهُ: سلام بر تو ای باب خدا که کسی جز از طریق آن وارد نمی شود... :المزار الکبیر( لابن المشهدی) ص 586.