- کاریکاتور/ تاج شاهی بزرگتر از قد و قواره چارلز سوم و کامیلا
- کاریکاتور/ ترامپ خطرناکتر از همیشه!
- افزایش ۸۰ درصدی تلفات نوجوانان و جوانان آمریکایی/ قاتلانی از نوعِ سلاح گرم تا سرطان + فیلم
- ویتامینی که مغز را جوان می کند/ بهترین راه برای اصلاح خلق و خو
- وقتی تنش میان ابرقدرت ها تشدید می شود/ تبدیل کلمات به عمل؛ بدترین سناریوی جهان
نابسامانی سیستم اقتصادی غرب/ سیاست عمومی ترامپ به نام مردم به کام ثروتمندان!/ چین دلیل عدم رشد اقتصادی 4 دهه ای آمریکا نیست
اما شی با تغییر سیستم اقتصادی چین موافقت نخواهد کرد. چرا وی باید این کار را انجام دهد؟
سیستم اقتصادی آمریکا بر افزایش حداکثری سود سهامدار تمرکز می کند. جمعه گذشته، شاخص S&P 500 (شامل 500 سهام برتر در بازار بورس سهام نیویورک و نَزدَک) یک افزایش بی نظیر را نشان داد.
اما طی 4 دهه اخیر، طبقه متوسط مردم آمریکا شاهد افزایش قابل توجهی در درآمد خود نبودند.
در مقابل، سیستم اقتصادی چین بر به حد اعلا رساندن چین تمرکز می کند.
چهل سال پیش، چین عقب مانده بود، اما امروز دومین اقتصاد بزرگ جهان، بزرگ ترین صنعت خودروسازی و دارای قوی ترین شرکت های فناوری جهان است. طی 4 دهه گذشته، صدها میلیون چینی از چرخه فقر خارج شده اند.
این دو سیستم از اساس متفاوت هستند.
500 شرکت غول پیکر و قدر مستقر در آمریکا در هسته نظام اقتصادی آمریکایی وجود دارند که ساخت، خرید و فروش را برای سراسر جهان انجام می دهند. نیمی از کارکنان آنها غیر آمریکایی و مستقر در خارج از آمریکا بوده و یک سوم سهامداران آنها نیز غیر آمریکایی هستند.
این شرکت های غول پیکر هیچ تعهدی به آمریکا ندارند. تعهد و مسئولیت آنها تنها در قبال سهامداران است.
آنها کارهایی مانند؛ پائین نگهداشتن دستمزد، مبارزه با اتحادیه ها، طبقه بندی مجدد کارکنان به عنوان پیمانکاران مستقل، برون سپاری قطعات ارزان در سراسر جهان، تغییر منافع خود در مکان های سراسر دنیا با مالیات پائین و پرداخت مبالغ مضحک به مدیران ارشد اجرائی خود را در جهت افزایش قیمت سهام خود انجام می دهند.
در مقابل، در هسته اقتصادی چین، شرکت های وابسته به دولت از بانک های دولتی وام هایی با نرخ های پائین ساختگی دریافت می کنند. این شرکت های دولتی زمانی که شرکت های خصوصی تمایلی به متعادل کردن فراز و فرودهای اقتصادی ندارند، با انجام این کار هزینه بیشتری صرف می کنند.
برنامه ریزان اصلی و شرکت های دولتی چین هر کاری را در جهت بهبود سلامت مردم چین و تبدیل شدن به بزرگترین و قدرتمندترین اقتصاد جهان انجام خواهند داد.
به اعتقاد ترامپ این روش نادرست است. از سال 1978 تاکنون، اقتصاد چین به طور متوسط بیش از 9 درصد در سال افزایش داشته است. اخیرا رشد اقتصادی این کشور کاهش یافته و تعرفه های آمریکا می تواند آن را به 6 یا 7 درصد کاهش دهد، اما هنوز هم سریع تر از دیگر اقتصادهای جهان از جمله آمریکا است.
سیستم اقتصادی آمریکا برای ترغیب شرکت ها به خدمت رسانی به مردم آمریکا بر مالیات ها، سوبسیدها و مقررات متکی است. اما ثابت شده که این اهرم ها رابطه ی ضعیفی با حداکثرسازی سود سهامداران دارند.
به عنوان مثال، هفته گذشته "والمارت" بزرگترین کارفرمای آمریکایی، اعلام کرد که علیرغم دریافت 2 میلیارد دلار از طرح کاهش مالیاتی ترامپ و جمهوری خواهان، 570 نفر از کارکنان را اخراج می کند. سال گذشته، این شرکت ده ها فروشگاه "سمز کلاب" (Sam’s Club) را بست و هزاران آمریکایی را بیکار کرد.
این در حالی است که والمارت در همان زمان، 20 میلیارد دلار را صرف خرید سهام خود، افزایش دستمزد مدیران اجرائی و ثروتمندتر کردن سرمایه گذاران خود کرد، اما هیچ اقدامی در راستای بهبود اقتصاد آمریکا انجام نداد.
لازم به ذکر است که والمارت یک شرکت جهانی است که برای دستیابی به اهدافش با رشوه دادن به مقامات خارجی مخالفتی ندارد. این شرکت طی هفته گذشته برای فرونشاندن ادعاهای فدرال در مورد فساد در خارج از کشور مانند؛ پرداخت بیش از 500000 دلار به یک واسطه برزیلی موسوم به "عفریت" (sorceress) به دلیل توانایی اش در حل مشکلات ساخت و ساز، با پرداخت 282 میلیون دلار موافقت کرد.
طرح کاهش مالیاتی ترامپ، ضربه سنگینی به مشاغل و دستمزدها زد، اما برای مدیران اجرائی و سرمایه گذاران بزرگ بسیار خوب بود. صندوق بین المللی پول گزارش می دهد که شرکت ها به جای سرمایه گذاری مجدد برای نجات کسب و کار خود آن را صرف خرید سهام می کنند.
دقت کنید که آمریکا دموکراسی و چین دیکتاتوری است. اما اکثر آمریکایی ها هیچ تأثیری در سیاست عمومی از جمله طرح کاهش مالیاتی ترامپ ندارند.
استادان "مارتین گیلنز" و "بنیامین پیج" از دانشگاه های پرینستون و نورسوسترن که 1799 مسئله سیاسی را قبل از کنگره تحلیل کرده اند، نتیجه می گیرند که مزایای طبقه متوسط آمریکا به لحاظ آماری اثری بسیار ناچیز، نزدیک به صفر و غیر قابل توجه بر سیاست عمومی ندارد.
قانونگذاران آمریکایی با تقاضاهای افراد ثروتمند (معمولا مدیران اجرائی شرکت های بزرگ و افراد با نفوذ شرکت وال استریت) و نیز شرکت های بزرگ در لابیگری و کمپین های پولی همراه و موافق هستند.
شرکت های آمریکایی را سرزنش نکنید. کار آنها کسب سود و حداکثر کردن بهای سهام خود و خدمت نکردن به آمریکا است.
به دلیل سلطه آنها بر سیاست آمریکا و تعهدشان نسبت به قیمت سهام به جای رفاه مردم آمریکا، احمقانه است که از آنها توقع ایجاد مشاغل مناسب یا بهبود رقابت پذیری در آمریکا داشته باشیم.
پیشنهاد نمی کنم که از سیستم اقتصادی چین تقلید کنیم، اما نباید به نظام اقتصادی آمریکا نیز افتخار کنیم.
ما به جای تغییر دادن چین، باید سلطه ی شرکت های بزرگ آمریکایی بر سیاست آمریکا را کاهش دهیم.
چین، دلیل عدم رشد اقتصادی 4 دهه ای آمریکا نیست. واقعیت این است که آمریکایی ها نمی توانند در سیستمی که عمدتا از سوی شرکت های بزرگ اداره می شود و به جای ارتقاء مردم آمریکا به فکر قیمت سهام خود است، موفق شوند.
معصومه میرحسینی – تیتریک
انتهای پیام/