مسئولین آنچه را که متن قانون الهی است عمل کنند/ در نظام اسلامی فرزند چه کسی بودن ملاک نیست!
جانشین نماینده ولی فقیه در سپاه پاسداران در پاسخ به سوال خبرنگار ما مبنی بر اینکه برخورد سران نظام با فائزه هاشمی چگونه باشد گفت: در نظام اسلامی و اداری برای ما فرزند چه کسی بودن و چه نسبتی داشتن ملاک نیست، در نظام الهی باید عدالت برای همه اجرا شود و برخورد با این افراد تفاوتی نباید داشته باشد.
حجت الاسلام عبدالله حاجی صادقی افزود: وقتی علی بن ابی طالب با زینبش که یک امانت گرفته آنگونه برخورد می کند به چه معناست؟ این پیام دارد و تفاوتی ندارد در نظام اسلامی خاطی دختر و یا پسر چه کسی باشد؟
وی اظهار داشت: در نظام اسلامی انتظار مردم این است مسئولین آنچه را که متن قانون الهی است عمل کنند بدون اینکه به نسبت های خانوادگی توجه داشته باشند.
جانشین نماینده ولی فقیه در سپاه پاسداران در پاسخ به این سوال که چرا مجلس دراین باره موضع نمی گیرد پاسخ داد: صبر کنید، شاید بگیرد! انشالله
و اما در یاداوری موضوع دختر حضرت علی (ع) و امانت گرفتن گردنبند بیت المال باید گفت: على بن ابى رافع مى گوید: من نگهبان خزینه بیت المال حضرت على بن ابى طالب علیه السلام بودم. درمیان بیت المال گردن بند مروارید گران قیمتى وجود داشت که در جنگ بصره به غنیمت گرفته شده بود. دختر امیرالمؤمنین کسى را نزد من فرستاد و پیغام داد که شنیده ام در بیت المال گردن بند مرواریدى هست.
من میل دارم آن را به عنوان امانت، چند روزى به من بدهى تا در روز عید قربان خود را با آن آرایش دهم و پس از آن بازگردانم. من پیغام دادم به صورت مضمونه که در صورت تلف به عهده گیرنده باشد” مى توانم به او بدهم. دختر آن حضرت نیز پذیرفت. من با این شرط به مدت سه روز گردن بند را به آن بانوى گرامى دادم.
اتفاقا على علیه السلام گردن بند را در گردن دخترش دیده و شناخته بود و از وى مى پرسید: این گردن بند از کجا به دست تو رسیده است؟او اظهار مى کند: از على بن ابى رافع، خزینه دار شما به مدت سه روز امانت گرفته ام تا در روز عید قربان خود را زینت دهم و سپس بازگردانم. على بن ابى رافع مى گوید: امیرالمؤمنین علیه السلام مرا نزد خود احضار کرد و من خدمت آن حضرت رفتم
چون چشمش به من افتاد فرمود: ‘أتخون المسلمین یا ابن ابى رافع؟”اى پسر ابى رافع! آیا به مسلمانان خیانت مى کنى؟!’گفتم: پناه مى برم به خدا از اینکه به مسلمانان خیانت کنم، حضرت فرمود: پس چگونه گردن بندى را که در بیت المال مسلمانان بود بدون اجازه من و مسلمانان به دخترم دادى؟
عرض کردم: اى امیرالمؤمنین! او دختر شماست و از من خواست که گردنبند را به صورت عاریه که بازگردانده شود به او دهم تا در عید با آن خود را بیاراید. من نیز آن را به عنوان عاریه به مدت سه روز به ایشان دادم و ضمانت آن را به عهده گرفتم که صحیح و سالم به جاى اصلى خود بازگردانم. حضرت على علیه السلام فرمود:
همین امروز باید آن را پس گرفته و به جاى خود بگذارى و اگر بعد از این چنین کارى از تو دیده شود کیفر سختى خواهى دید. سپس فرمود: اگر دختر من این گردنبند را به عاریه مضمونه نمى گرفت، نخستین زن هاشمیه اى بود که دست او را به عنوان دزد مى بریدم. این سخن به گوش دختر آن حضرت رسید به نزد پدر آمده و گفت:
یا امیرالمؤمنین! من دختر شما و پاره تن شما هستم. چه کسى از من شایسته تر به استفاده از این گردنبند بود؟حضرت فرمود: دخترم! انسان نباید به واسطه خواسته هاى نفس و خواهشهاى دل، پاى از دایره حق بیرون بگذارد. آیا همه زنان مهاجر که با تو یکسانند، در این عید به مانند چنین گردن بند خود را زینت داده اند تا تو هم خواسته باشى در ردیف آنها قرار گرفته و از ایشان کمتر نباشى؟