نمودارها برای کارگران نان نمی شود/ خانواده های ما با خانواده مسئولین هیچ تفاوتی ندارد
حسن قاسمی قریب به ۲۰ سال کارگری می کند و از ۹ سال پیش تا کنون در کرج زندگی می کند، از او سوال می کنم از دغدغه های این قشر برایمان بگوید؛ زندگی کارگری را سراسر دغدغه می داند و می گوید: در این ۶ سال اخیر مشکلات عدیده ای برای کارگران پیش آمده و این دهه گذشته برای این قشر بسیار جانکاه بوده تا آنجا که نمی توانند در طول روز حتی معیشت خانواده خود را تامین نمایند. کارگرهایی که شما اینجا می بیند مدت یک هفته است که دست خالی به خانه باز می گردند و در عمل اقدامی برای کارگران صورت نگرفته است.
حرفشان این است که نمودارها برای کارگران نان نمی شود! چرا که دغدغه اصلی یک کارگر معاش و زن و بچه اوست، زمان قدیم می گفتند خدا نکند هیچ مردی شرمنده زن و بچه اش نشود، امروز در جامعه ای که حکومت اسلامی در آن حکمفرماست واقعا نباید این همه اختلاف طبقاتی باشد. نباید زن و بچه یک کارگر شب ها گرسنه بخوابند. باور این حرف های ما شاید برای عده ای سخت باشد اما کارگران واقعا شرمنده روی زن و بچه هایشان هستند.
قاسمی ادامه می دهد: من خودم روزها دست خالی به منزل رفته ام و همه به نوعی شرایطی مشابه هم داریم. با حلوا حلوا گفتن دهان شیرین نمی شود، باید به فرمایش مقام معظم رهبری اقدام و عمل صورت بگیرد. این نمودارها، شعارهای تبلیغاتی و میتینگ ها، هیچکدام دردی از ما دوا نمی کند. حضرت آقا فرمودند: اقتصاد مقاومتی، اقدام و عمل. این تنها راه چاره برای کارگران است. نمی دانم مسئولین ما به معاد و قیامت اعتقاد دارند؟ یا ندارند؟ اما اگر نظر من را بخواهید اگر از اعتقادات دینی بگذریم و انسانی به مسئله نگاه کنیم اگر مسئولین ما کارگران را انسان حساب کنند واقعا باید از غصه بمیرند.
خانواده های ما با خانواده مسئولین هیچ تفاوتی ندارد، امروز مدیریت مملکت ما در برخی موارد همچون رسیدگی به امور کارگران خیلی ضعیف است. این دردی است که نمی دانم چطور باید گفت و یا آن را انتقال داد. در شرف مجلس جدید هستیم، دوست دارم ندای مردم گرسنه و زجر کشیده کارگران در صحن مجلس واقعا شنیده شود، باید خدایی و خالصانه برای کارگران حرکت و اقدام شود، نه فقط در لفظ و کلام باشد.
کارگران افغانی که در کشور ما کار می کنند هم دین و هم زبان ما هستند ما در رد کسی نیستیم. اما همیشه می گویند چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است، شخصی نزد رسول خدا رفت و گفت: می خواهم پولی را انفاق کنم، اقا فرمودند: برو این پول را به عشیره ات بده. زمانی که در کشور خودمان یک جوان ایرانی، از گرسنگی و بیکاری تلف می شود نمی دانم اسم آن را چه باید گذاشت؟ ما مخالف با پذیرش مهاجر نیستیم چرا که این ها هم بالاخره در شرایط سختی هستند. دولت باید بستری فراهم کند که هم بتواند ان ها را آنها را تامین کند و هم به نیروهای خود برسد. یک افغانی که از زیر توپ، تانک و دشنه طالبان فرار کرده و به ایران می آید شاید برای وی مشکل نباشد که شب در پارک بخوابد اما یک ایرانی که زن و بچه دارد نمی تواند با ان شرایط زندگی کند و معاش خود را تامین کند.
بهزاد قربانی هم می گوید: بیمه، خدمات تامین اجتماعی و … به ما تعلق نمی گیرد و نداریم واقعا پول به حساب دولت بریزیم، برخورد کسانی که برای انها کار می کنیم به نوعی سو استفاده است، می دانند که کار نیست، کاری که قیمت بالایی داشته باشد به ۵۰ هزار تومان به ما می دهند و مجبوریم چون نداریم فقط برای یک لقمه نان برای زن و بچه هایمان به این کار تن در دهیم.
اما شرعا و خدایی حق ما خیلی بیشتر از اینهاست، در بهترین شرایط چیزی که بتواند جوابگوی خانواده باشد ۱۰۰ هزار تومان است اما ما در طول یک هفته اخیر بدون یک ریال پول به خانه رفته ام. گرسنه و تشنه ام اما روی این را ندارم که به منزل بروم، دو بچه مدرسه ای دارم و مستاجرم و کسی نیست که به داد ما برسد، ما نمی خواهیم زندگیمان مثل دیگران باشد اما حداقل لقمه ای نان داشته باشیم که شب شرمنده زن و فرزند نشویم.
قاسمی از رزمندگان زمان جنگ هم به نظرش خیلی درداور است برای نظام مقدس ما که خون ها برای ان ریخته شده و می گوید: من ادعا و حق طلبی ندارم. یک زمانی در توانم بود و برای اب و خاک و میهنم، دین و اعتقاداتم رفتم، بسیجی بودم و در ۴ عملیات شرکت کردم. ریه هایم شیمیایی شده که درصدی متاسفانه به من تعلق نگرفت و هیچگونه بیمه ای هم ندارم. می خواهم به گوش مسئولین ما برسد، حتی اموزه های دینی به ما می گوید اگر همسایه ما گرسنه باشد از تعصب و غیرت دینی ما به دور است که من آرام بخوابم. ۴ سال است که دخترم عقد کرده است و من حتی نتوانسته ام برای او یک سوزن بگیرم! واقعا یادم نمی آید چه زمانی سر کار رفته ام. چهار پنج روز پیش رفته ام و ۲۰ هزار تومان کار کرده ام.
برخی روزها روی رفتن به خانه را ندارم. متاسفانه واقعیت دردناکی که در جامعه ماست این است که بر فرض مثال پسر خودم در حال تحصیل و پیش دانشگاهی است، آنقد کارگری را ننگ می دانند و برخورد غیر اخلاقی با ما می شود که پسر من گاهی اوقات که با دوستانش از اینجا رد می شود قبل از آن با من تماس می گیرد و می گوید بابا داخل کارگرها نباش و من کمی آن طرف تر می ایستم. کارگری که آنقدر شان و منزلتش در آموزه های دینی ما رفیع بوده که پیامبر اکرم (ص) دست کارگر را می بوسیده امروز به چه درجه ای از افول رسیده است که واقعا خانواده ها ننگشان می آید. عاجزانه می خواهم این مطالب ما به گوش مسئولین به ویژه معظم رهبری که حکم پدر همه ما را دارند و همه در سختی و تنگناها حاضریم با ریختن خونمان از مملکت و دینمان دفاع کنیم حاضر نیستیم ذره ای به کشور و دینمان لطمه وارد شود.
این کارگران کرجی با اشاره به دیدگاه رفیع امام خامنه ای درباره کارگر می گویند: حرف قشر کارگر این است که ما عمل می خواهیم و طبق فرموده مقام معظم رهبری اقدام و عمل مهم است و کارگر می خواهد شب دست پر به منزل بازگردد و خجالت روی زن و بچه اش نباشد. دیدگاه رهبر معظم انقلاب درباره کارگران بسیار وسیع است و باز هم قاسمی ادامه می دهد: قابل توجه مسئولین که من به شخصه خواستم وام اقتصاد مقاومتی دریافت کنم، آنقدر بهانه و سنگ جلوی پایم انداختند، اما کسانی هستند در این مملکت که میلیاردی و بدون ضامن وام می گیرند. من اگر بتوانم مغازه رهن کنم با آن پول کار انجام می دهم. قشر کارگر افرادی خلاق دارند که به خاطر نداشتن سرمایه درمانده اند در غیر این صورت حتی می توانستند چند نفر را به کار مشغول کنند.
جعفر بختیاری نیز می گوید: ما کارگر اتوبار هستیم که آنها هم کارگر افغانی گرفته اند و من باید سر میدان بایستم و دست خالی برگردم. آیا این ظلم نیست؟ همسرم ناراحتی کلیه و قلب دارد و من با این بیکاری کجا بروم و مشکلم را به چه کسی بگویم؟ ۲۴ ساعت بیمارستانم و کارگری می کنم و آبرومندم. اگر به اتوبار کیانمهر مراجعه کنید پر از افغانی است و کار باربری را هم از ما گرفته اند. چرا شغل ما باید زمین زده شود؟ زمانی که از بازرسی به اتوبار مراجعه می شود کارگران افغانی خود را در گوشه ای پنهان می کنند. مشکلات ما یکی دو تا نیست اما چه کسی هست که رسیدگی کند؟
و اما حداقل دستمزد، بن نقدی، حق مسکن، سنوات روزانه و … را کارگرانی که در حاشیه خیابان های کرج صبح خود را به شب می رسانند تجربه نکرده اند و این قشر در حالی به استقبال روز کارگر خواهند رفت که دغدغه های آنها پایانی نخواهد داشت و تنها می توان گفت: روز جهانی کارگر بر کارگرانی که کارگر نیستند مبارک!
انتهای پیام/