آقای دکتر قره:پولی را که دولت اجبارا صرف ورزش نکردن مردم می کند از درآمد نفت بالاتر است!
گروه دانشگاه «تیتر یک» /
دوست داریم بیشتر با شما و خانواده شما آشنا شویم.مخصوصا از بابت نقش تربیتی که خانواده ، پدر و مادر و نیز خواهر و برادر در زندگی فردی و اجتماعی شما داشته اند؟
بسم الله الرحمن الرحیم
من هرچه دارم از پدرم دارم .پدرم خیلی آدم متدینی بود خادم حضرت رضا (ع) بود و بی سواد.بی سواد بود ولی شعر می گفت و قرآن می خواند.چون با عربها در تماس بود زبان عربی اش خیلی خوب بود . به خاطر آن زبان عربی آیات قرآن را راحت می توانست مقدار زیادی ترجمه کند ، تفسیر کند.خوب ، جلسات داشت مثلا پدرم هر سال دهه فاطمیه روضه می خواند ده روز آخرش بود – من کار ندارم ، و کل تحول زندگی من و دینداری من از حدود ده سالگی شروع شد آن هم به خاطر این بود که یک کسی به پدرم یک اتهامی زد و من هم در جریان آن اتهام بودم که پدر من هم کاری نکرده ، پدرم رفت و بهش گفت من امشب به حضرت رضا (ع) می گم و فردا جوابت را میدهم آن طرف پدرم را مسخره کرد و من از این که پدرم را مسخره کرد در سن ده سالگی خیلی ناراحت شدم.ولی پدر من فردا صبح آمد و جواب آن شخص را داد و گفت امروز یک نامه ای برای تو می آید این اتهامی که تو زدی روشن می شود ، این کلامی که از حضرت شنیده بود این بود که حضرت توی خواب به ایشون گفته بود که فرموده بودند که فردا یک خط از بغداد می یاد تو راحت می شی و فردا یک تلگرافی از بغداد اومد و مشخص شد که پدر من توی اون قضیه کاملا بی گناه بوده .این نقطه ی عطف زندگی من بود که می شه با امام رضا هم صحبت کرد و می شود جواب گرفت.این مسئله ی بسیار مهمی است.دو نکته به توصیه ی پدرم:من خیلی مواظب نانی هستم که به خانه ام می برم و اعتقاد بر این ندارم که روسای من ، رییس جمهور من ، وزیر دارایی و …به من غذا می دهند من روزیم مشخص است و چون می دانم که خدا بر کارم نظارت می کند و بتونم بیشتر کارکنم بیشتر کار می کنم.سعی نمی کنم آن کاری که به من واگذار می شه حالا باید بخوابم نه.حالا جای گفتن ندارد من سه شب است اینجا (دفتر محل کار) می خوابم چون خانمم رفته مشهد یک مشکلی برای خواهرش پیش آمده .دیشب ۱:۱۵ خوابیدم پریشبها ۱:۳۰ بعد خوب این را خدا می داند و روزیم را هم می رساند مهمترین روزی که خدا به من رسانده اول مهمترینش آبروی من بوده ، مواظب آبروی من بوده هرکسی به آبروی من نزدیک شده همچنین ضربه خورده .۴۲ سال است من کارمند دولت هستم از این ۴۲ سال من ۳۲ سال مدیرم و مزد خیلی خوبیم که خدا به من داده و قابل رویت است خیلی از چیزها خدا به آدم می دهد آدم خودش نمی فهمد خدا از سر من رفع می کند خودم نمی فهمم بچه هایم هستند من سه تا بچه دارم دخترم فوق تخصص غدده ، پسرم استادیار دانشگاه پیام نور است دکترای عمران دارد و پسر سومم ژنتیک در هلند می خواند.
آقای دکتر شنیدیم که شما از خادمین امام رضا هم هستید؟
من به خاطر خیانتی که به پدرم کردند خادم امام رضا شدم و خیانت هم این بود که بدون اینکه پدرم متوجه باشد یک زمینی پدرم داشت بین کارمندانم تقسیم کردم پدرم خبر نداشت .پدرم خواب دید که خانم سیدی آمده خونش سه تا هندوانه برایش گذاشته من زمین را بین سه تا از کارمندانم تقسیم کردم آن زمین ساخته شد .پدرم فهمید به دادگستری شکایت کرد در نهایت همان خواب خودش ما را نجات داد.۲ ماه با من قهر کرد بعد از دو ماه که با هم آشتی کردیم توی آن دو ماه فکر کرده بود .خادمی آستان را به من داد نامه نوشت به آستان قدس در صورتی که من دو تا برادر از خودم بزرگتر دارم .جواب نامه از آستان قدس هنوز نیامده بود پدرم فوت کرد و جواب نامه مثبت آمد و من خادم امام رضا شدم.
لطفا در رابطه با سوابق تحصیلی تان برای ما توضیح دهید؟
من از بچگی خیلی بچه شری بودم.علاقمند به ورزش بودم.عرضم به حضور شما که با اینکه درسم خوب بود ولی وقتی دانشگاه تهران رفتم کنکور بدهم زدم رشته ی حقوق.رشته ی تربیت بدنی دانشگاه تهران نداشت.داشتم به سوالات پاسخ میدادم بلندگو اعلام کرد دانشگاه تهران استثناّ امسال رشته ی تربیت بدنی دایر کرده است ما نرسیدیم به داوطلبان خبر دهیم ولی الان داریم می گوییم.هرکس می خواهد برود تربیت بدنی بالای صفحه اش بنویسد تربیت بدنی. همان لحظه من حقوق را خط زدم نوشتم تربیت بدنی .سه سال و نیم لیسانس گرفتم بعد به استخدام دانشگاه فردوسی درآمدم ، عضو هیئت علمی دانشگاه فردوسی شدم ، اولین دوره ی کارشناسی ارشد باز دانشگاه تهران قبول شدم .اولین نفری هستم که در ایران فوق لیسانس ورزش گرفته است و بعد ۲۰ سال کار اجرایی کردم. در سن ۵۰ سالگی به اتفاق دخترم ، عروسم ، دامادم و پسرم ، ۵تایی دانشجوی دوره ی دکتری بودیم .
استاد کجا؟
من دانشگاه تربیت معلم دکترا گرفتم.باز هم رشته ی مدریت و برنامه ریزی در تربیت بدنی.
در مورد سوابق کاریتون توضیح دادید اگر می شود بیشتر برامون توضیح دهید:
ببینید اولا من هیچ اعتقادی به اینکه یک مدیرقوی هستم اعتقادی به هیچ کدام از اینها ندارم.
آقای دکتر خیلی در کارتان موفق هستید.
نه جدا این ارزشیابی دوستان است اظهار لطف دوستان است من اعتقاد دارم نه تنها در مورد خودم حتی در مورد مقام معظم رهبری هم ائمه و پیامبران هم این اعتقاد را دارم که ماها یک آدمهایی هستیم به میزانی که ارتباط خالصانه با خدا داشته باشیم خدا به ما می گوید که چیکار باید بکنیم.و عرضم به حضور شما که اونجایی که من تونستم مثلا نماز اول وقت بخونم تعقیبات را بخونم.اون روز تا شب چه قدر من موفق بودم این را خدا به می دهد چون من معتقدم این جمله را که می خواهم بگویم خیلی جمله ی مهمی است. چون کشف خودم است برای خودم حالا برای دیگران نمی دونم.من معتقدم مهمترین کاری که انسان در زندگی انجام می دهد تصمیم گیری است عبارت هم نیست واینکه من بخوام فرضا به شما خدمت کنم ویا بیام شما را بکشم این عرضم به حضور شما که این بار اول باید تصمیم بگیرم و به همین علت خداوند به نظر من به ما می گوید روزی ۱۰بار از من بخواه اهدنا الصراط المستقیم را که من به تو یاد بدهم چطور تصمیم بگیری .خدا فضا را به گونه ای جور می کند که هر جاییکه من رفتم به حمد الله آنجا یک کارهای موفقیت آمیزی اجرا شد.(آقای دکتر صادقانه کار می کنید):تلاش می کنم اینجوری باشد.من ۶سال مدیر تربیت بدنی دانشگاه فردوسی بودم.۵ سال مدیر کل تربیت بدنی خراسان بودم زمانیکه ۳تا استان یک استان بود.۵سال مدیر کل تربیت بدنی مازندران بودم زمانیکه مازندران و گلستان یک استان بود.۵سال مدیر کل تربیت بدنی دانشگاه پیام کل کشور بودم.۸سال رفتم یک سازمان تربیت بدنی درآستان قدس رضوی تاسیس کردم.دانشگاه امام رضا(ع)را در آستان قدس رضوی با رشته تربیت بدنی راه اندازی کردم و الان هم ۲سال است که باز آمدم دانشگاه پیام نور را اینجا تاسیس کردم.ودانشگاه پیام نور بحمدالله هفته ی گذشته اولین دانشکده را بین تمام دانشگاهای پیام نور استان های کشور به ما مجوز دانشکده هم دادند و ما دانشکده ی تربیت بدنی را هم تا قبل از عید اینجا تاسیس می کنیم.
استاد دکترای ورزش چیه؟راجع به چه موضوعاتی صحبت می کند ؟ با کدام رشته های تحصیلی ارتباط بیشتری دارد؟ اینها را می توانید برایمان بیشتر توضیح دهید؟
من حیث المجموع خودم همه ی دکترهای تربیت بدنی را آدم های بسیار ناموفقی می دانم چون اگر فرض کنیم شما سه نفر که اینجا نشسته اید چون ما هر ۴ میریم نه!؟شما سه نفر اگر خیاط باشید وقتی بمیرید می گویم ما مثلا ۱۷هزار تا چادر دوختیم۱۵هزار تا کت و شلوار دوختیم دکترهای تربیت بدنی وظیفه اصلیش این است که ما لباس حرکت را به تن مردم بکنیم ما باید یک کاری کنیم مردم ایران ورزش بکنند متاسفانه دکتر های تربیت بدنی همه اش در خدمت ورزش قهرمانی هستند و به همین علت چون نتوانستند ورزش را از دیدگاه علم و اعتقاد به مردم منتقل بکنند و نتوانستند دانشجویان را در کلاسها برای دادن خدمات ورزشی به مردم تربیت بکنند بیش از۹۵درصد مردم ایران ورزش نمی کنند و آن ۵ درصدی هم که ورزش می کنند درست ورزش نمی کنند.به همین علت من معتقدم که دکترهای تربیت بدنی باید یک بازنگری در روششان ،کتابهایشان، پژوهشهایشان داشته باشند و ورزش را بتوانند در ارتباط با مغز طرف مقابل به طرف مقابل منتقل کنند یعنی ورزش از دیدگاه دین را به یک روحانی آموزش دهند ورزش از دیدگاه سلامتی را به پزشک آموزش بدهند ورزش را به عنوان یک فعالیت مهندسی به مهندس بگویند ورزش را در ارتباط با یک خانم خانه دار، ورزش را در ارتباط با یک راننده ی تاکسی.متاسفانه مردم ما شناخت ورزشی بهشان داده نشده.مردم ما متوجه نیستند که بدنشان دارای یک حق ورزشی و یک حق حرکتی است” ان لِبَدَنِکَ عَلَیک حقا ” را اصلا بهش عنایت ندارند بدن یک مهم فراموشی شده برای مردم شده است و حتی برای دولت ،الان دولت اگر بیشتر دقت کنید حتی در جریان تحریم در زمینه ی سلامتی نگران این است که مثلا داروهایی که برای سرطان و بیماریهایی خاص است وارد کند یا اینکه دولت در بودجه ی ۹۲ دنبال این است که بیمارستان های بیشتری بسازد در صورتیکه دولت باید به دنبال این باشد که مردم مریض نشوند گاندی را دعوت کردند یک بیمارستان را در هند افتتاح کند هر کارکردند نرفت، گفت :هر وقت بهداشت هند را آن قدر بردیم بالا که ما اینقدر نیاز به بیمارستان نداشتیم من برای تعطیل کردن بیمارستانها می یام.
تاثیر این رشته (ورزش)بر کدام بخشهای جامعه بیشتر است؟
ورزش فعالیت بدنی نیست ورزش یک فعالیت فرهنگی است با ابزاری بدنی و مهارتی در جهت رشد و تعالی تمام ابعاد وجودی انسان هیچ علمی را ما نداریم که در ارتباط با ورزش نباشد هیچ کدام از ابعاد زندگی شما و جامعه ی مان نیست که با ورزش در ارتباط نباشد.و اولین جمله ی مهم را اگر بشنوندتیتر بکنیم خیلی خوبه:پولی را که دولت اجبارا صرف ورزش نکردن مردم می کند از درامد نفت بالاتر است.ورزش به انسان سلامتی می دهد، وقت می دهد ، نشاط می دهد، حوصله ی کار می دهد ، تحمل می دهد. اگر مردم ایران ورزش کنند هم می توانند پول بیشتری در بیاورند هم هزینه های درمانی و سایر هزینه های دیگرشان پایین می آید شما می دانید هزینه ی اعتیاد در این مملکت چقدر است.نه تنها شما نمی دانید هیچ کس نمی داند شما زمانی متوجه می شوید که خدای نکرده یک بچه ی معتاد داشته باشید این بچه الآن به هروئین نیاز دارد ، داره می لرزه، داره می میره و شما گردنبند طلایتان را یواشکی بدون اینکه شوهرتان متوجه شود می دهید به بچه تان ومی گویید برو هروئین بخر بکش و نمیر، این پول ها رو اگر جمع کنیم متوجه می شویم که ورزش چه قدر اثر دارد چه قدر از ناهنجایهای اجتماعی حتی قتل های عمدی و غیر عمدی را ورزش جلوگیری به عمل می آورد.مردم ما ورزش را نمی شناسند، دولت ما حق ورزشی مردم را نمی شناسد ، حق ورزشی مردم را به صورت سرانه پرداخت نمی کند و مسئولین ورزشی ما چون ورزشی نیستند ،ما مصاحبه کردیم تمام مسئولین ورزشی ما از زمان پیروزی انقلاب اسلامی تا الآن و حتی قبل از آن ، قبل از پیروزی انقلاب اسلامی ژنرالها بیشتر رئیس سازمان تربیت بدنی بودند و بعد از آن وقتی ما مصاحبه کردیم با مسئولین ورزشی مان روسای سازمان تربیت بدنی و آقای عباسی که الآن وزیر ورزش هستند همگیشان قبول دارند که هیج روزی فکر نمی کردند مسئول کل ورزش مملکت شوند سواد ورزشی ندارند اما بالاترین تصمیم ورزشی را می گیرند .خیلی جالبه.
جایگاه ایران را در زمینه ی ورزش در مقایسه با سایر کشور ها چه می دانید و نیز آینده ی ورزش کشورمان را چگونه ارزیابی می کنید؟
رساله ی من در مورد ورزش همگانی ایران و ۲۰ کشور جهان است.در این رساله ثابت کردم که ما در بین ۲۰ کشور ۲۱هستیم.بالاترین آمار کسانیکه ورزش همگانی انجام می دهند در جهان در سوئد است با۵۱ درصد پایین ترین آمار فساد اداری در جهان در سوئد است .این هم خیلی مهم است و ما در حدود۵٫۹۲ درصد مردم ورزش می کنند و درست هم ورزش نمی کنند و بقیه هم ورزش نمی کنند و آمار علمی با پشتوانه ی تربیت بدنی و پژوهشی غیر از این هنوز نداریم در زمینه ی ورزش قهرمانی هم که می بینید شانسی دولت یک فرد را پیدا می کند که این دارای پتانسیل ورزشی است .یک مقدار خرجش می کند می فرستد المپیک شانسی مدال بیاورد یا نیاورد می بینید یک دفعه تیم ما می رود ۱۰ تا مدال می آورد ۴ سال بعد می رود به جای اینکه ۱۴ تا بیاورد ۲ تا می آورد.اینجوریه یک تک ستاره هایی هستند که این ها بر اساس یک نگرش سیستمی بر مدیریت ورزش کشور این ها با برنامه جلو نمی روند شانسی یک ستاره ای می آید ۴ روز می درخشد و بعد هم افول می کند می رود پی کارش.
آقای دکتر این جمله را که می گویند ما وقت نداریم ورزش کنیم چگونه باید پاسخ این افراد را بدهیم؟
(با خنده) نه من سوالم این است که ورزش وقت گیر نیست ، وقت ساز است.ببینید مقصر اساتید رشته ی تربیت بدنی هستند که به مردم یاد ندادند که اصلا ورزش وقت گیر نیست بلکه ورزش وقت ساز است چون اصلا کل وقت در بدن ساخته می شود.با ۴ تا دلیل وقت شما از زمانی شروع می شود که دلیل اول بدن شما وارد کره ی زمین شده است.دلیل دوم:شبها که بدن تان می خوابد شما وقت ندارید.وقتتان متوقف می شود تا بدن بیدار شود.دلیل سوم وقتی شما مریض می شوید نه تنها وقت ندارید بلکه وقت پزشک ،، پرستار و ارباب رجوع و خانواده ی شما صرف این می شود تا بدنتان سالم و وقت دار بشود و دلیل چهارم وقتی دستگاه بدنتان از کار می افتد کل وقت شما در روی کره ی زمین به پایان می رسد پس بدن کارخانه ی وقت سازی است و ورزش کردن نه تنها وقت گیر نیست بلکه وقت ساز هم هست ، کسانی که ورزش نمی کنند یا شناخت ورزش ندارند یا تنبل هستند بعد یک مساله مهمی که باید در این زمینه لازم است بگویم این است که خیلی مسئولین می گویند آقا ما خیلی زیاد کار می کنیم و ما وقت نداریم درس بخونیم.من دو تا جواب دارم برای این مسئولین یک جواب اینکه اولین هیئت دولت که تشکیل شد آنها اساتید برجسته ی ژاپنی را آوردند تا ببینند که اولین کابینه ای که انقلاب اسلامی تشکیل داده این ها چه قدرتوان دارند، چقدر پتانسیل دارند ،چقدر کار می کنند، چه قدرآدم های مخلصی هستند این اساتید مدیریت ژاپنی وقتی آمدند بررسی کردند وقتی خواستند بروند ازشان سوال کردند نظرتان در مورد مدیران انقلاب اسلامی چیست این ها گفتند ما با بررسی که در مورد کار اینها و زندگی اینها کردیم پاسخ شما این است که اینها که اینقدرکار می کنند پس کی فکر می کننداین یک پاسخ شما-پاسخ دوم اینکه ببینید کسی که چرخ بزرگی را از یک کارخانه ای می چرخوند باید دستهای قوی تری داشته باشد .باید تحمل بیشتری داشته باشد، باید سالم تر باشد.من صراحتا این جمله را می گویم که طبیعتا مطمئن هستم توی ایران کسی نگفته که اگر آقای احمدی نژاد رییس جمهور ما و آقای لاریجانی رییس مجلس ما ، اینها برنامه ورزشی مرتبی داشته باشند همدیگر را تحمل می کنندو در جلوی انظار کشورمان و جهانیان این جور سطح آستانه ی تحملشان این قدر پایین نیست. می توانند مسائل را تحمل کنند ولی وقتی کسی به بدنش نمی رسد ، وقتی کسی به خوابش نمی رسدو خوب طبیعتا یک دفعه از کوره در می رود ، یک جمله ای می گوید که با این جمله تمام دنیا، ما را زیر سوال می برند.
جایگاه کشور ما در ورزش به چه صورت است و اهمیت و توجه به آن در چه سطحی است؟
عرضم به حضور شما ببینید ما دو تا ورزش داریم ورزش قهرمانی ، ورزش همگانی .باید ورزش قهرمانی از دل ورزش همگانی بیرون بیاید.یعنی ما فرض کنید در دانشگاه پیام نور فرض کنیم که ۱۰۰۰ تا دانشجوی ورزشکار داشته باشیم از بین آنها ۵۰۰ تا ورزشکار داشته باشیم که در سطح استان خوب باشند از بین ۵۰۰ تا مثلا ۱۰۰ تا داشته باشیم که در سطح کشور بدرخشند و از بین ۱۰۰ تا ۵ تا داشته باشیم که در سطح جهان بدرخشند خوب وقتی این ۱۰۰۰ تا را ما نداریم …ببینید ورزش مثل یک درخت می ماند وقتی شما یک درخت را می بینید که این درخت گل کرده مطمئن اید که این درخت ریشه اش دارد خوب کار می کند، ساقه اش دارد خوب کار می کند ، مگر می شود یک ماشین خراب باشد ۲۰۰ کیلومتر سرعت برود ، خوب ریشه درخت ورزش ما که ورزش همگانی است خشکیده است این نکته که می خواهم بگویم نکته جالبی است درخت ورزش ایران خشکیده است اما گل می دهد.چه جوریه که گل می دهد.مسئولین غیر ورزشی ما ، وزیر ورزش ما ، رییس سازمان تربیت بدنی ما به خاطر اینکه به مردم بگویند که این درخت ورزش را من خوب دارم پرورش می دهم به این درخت ورزشی گل پلاستیکی می بندند.گل پلاستیکی این ورزشکاران ما هستند که می بینید می رود مدال می گیرد بعد از یک ماه ، دو ماه متوجه می شوند که آقا دوپینگ کرده یا مثلا در یکی از تیم های رزمی ما که با یک هواپیمایی عازم کشور های خارج بودند متاسفانه هواپیما سقوط کرد و اسامی آن قهرمانان در روزنامه اعلام شد بعدا فهمیدند این اسامی که اعلام شدند همه زنده هستند توی خیابان دارند راه می روند و تیم ما تقلب کرده با شناسنامه اینها که در رده ی جوانان هستند چون اینها سنشان پایین بود با شناسنامه اینها افرادی را با سن بالا به عنوان نوجوانان فرستادند خارج از کشور .در نظام جمهوری اسلامی که یک قهرمان نماینده ی فرهنگی ، سیاسی و انقلابی این کشور است وقتی با تقلب برود بر روی یک تشکی ، یک صحنه بین المللی باید آن رییس فدراسیونش را اعدام کرد به خاطر این که اول آبروی نظام را کشته توی اول صحنه کشته.می گویند این قهرمان جمهوری اسلامی ایران متقلب درآمد ولی وقتی که درخت ورزش ما خشکیده است و آقای وزیر ورزش ،رییس سازمان تربیت بدنی می خواهد بگوید که من با یک معیار غلطی که مدال هست من خوب کار کردم به این درخت خشکیده این گل های پلاستیکی را می بنددبه همه می گوید که نگاه کنید ما چند تا مدال گرفتیم در صورتیکه معیار ارزشیابی مدیران ورزش باید تعداد ورزشکاران تحت پوشش اول باشد نه تعداد مدالی که بدست می آورند.خوب ما می توانیم تمام ثروت مملکت را صرف ۱۰۰ تا آدم کنیم ۸۰ تا مدال بیاورند ۷۵ میلیون که ورزش نمی کنند زود مریض می شوند این قدر به دولت فشار می آورند شما ببینید سر یک جریان این دارو های خاص که ما نتوانستیم به موقع وارد کنیم هیئت دولت وزیر عوض کرد .درسته یا درست نیست؟ ببینید در صورتیکه ما باید به دنبال این برویم که ما این قدر مصرف کننده دارو نباشیم.
تصور می کنید چگونه می توانیم این فضای خالی را پر کرد؟(عدم توجه به ورزش)
باید ما معرف معرفتهای ورزش از دیدگاه علم و اعتقاد باشیم این ارگانها می توانند ورزش را همگانی کنند و تا زمانی که ورزش همگانی نشود ما حتی ورزش قهرمانی هم نخواهیم داشت .اولین نقش را در همگانی شدن ورزش حوزه های علمیه و دانشگاهها دارند.عرضم به حضور شما که انقلاب اسلامی ایران با مدیران کم تجربه و با صداقت آمد یک نظام شاهنشاهی را بنیان کن کرد.بنیانش را کند.متوجه هستید و یواش یواش در طول زمان این مدیران ما مدیر شدند .خوب اما صداقت آنها ، اعتقاد آنها به خدا،کمک ائمه اطهار ، اثرات خون شهدا و از همه مهم تر اینکه مردم دیدند این روحانیتی که سکاندار انقلاب اسلامی است اینها آدم هایی هستند بی توقع و آدم هایی هستند که تا پای جای هستند در خدمت این مردم هستند نه مثل کسی که عرضم به حضور شما فرار کرده و دیشب گفتند که اینترپل گفته که رییس بانک مرکزی است. خوب ببینید همین آقای خاوری هم وقتی که می خواهد بیاید مدیر ما شود عکسش را که نگاه می کنید می بینید که ریش گذاشته و ما بیشترین ضربه را از دوستان انقلاب خوردیم چون دشمنان انقلاب را خوب می شناسیم خوب حالا اگر ما بخواهیم ورزشی داشته باشیم که من معتقدم ما فاقد ورزش هستیم ۱-باید معیار ارزشیابی مدیران ورزش عوض شود یعنی بر اساس قانون بگویند مدیری قوی تر است که بتواند تعداد بیشتری از مردم را تحت پوشش ورزشی قرار بدهد نه اینکه تعداد مدال بیشتری بیاورد.این یک مسئله است خوب اگر ما بتوانیم ورزش را از دیدگاه علم بوسیله دانشگاهیان و از دیدگاه اعتقاد بوسیله حوزویان به مردم بدهیم مردم شناخت ورزشی پیدا می کنند .از دیدگاه علم و اعتقاد این شناخت تبدیل به انگیزه ورزش کردن می شود و بعد این ها به آن نکته ای می رسند که مقام معظم رهبری اخیرا رویش دست گذاشته اند یعنی چه؟یعنی تغییر سبک زندگی مردم .الان زندگی مردم ایران بیشتر حرکاتش را ماشین ها انجام می دهند، در صورتیکه ما بدنمان در روز به ۴ تا خوراک نیازمند است . اول اکسیژن است بعد خوردنی ها و نوشیدنی ها ،بعد خواب است و بعد حرکت است.ما سه تا خوراک اول را انجام می دهیم چون اگر انجام ندهیم مدیر بدن با یک گرزی که دارد به نام درد می زند توی سرمان .من دهان شما را بگیرم که نتوانید اکسیژن مصرف کنید درد بر تمام سلول های شما متولی می شود. تشنگی دردآور است، گرسنگی دردآور است ، بی خوابی دردآور است.اما درد سلول سرطانی دیر به سراغ انسان می آید زمانی که مشکل قلبی عروقی داریم ، فشار خون داریم ، مشکل دیابت داریم ، آرتروز داریم ، چاق شدیم.اینجوری است پس حالا مردمی که نشان داده اند در این ۳۳ سال که پشت سر روحانیت حرکت می کنند، ولایت مدار هستند باید به سخنان عید نوروز ۸۹ مقام معظم رهبری که در مشهد روز عید فرمودند که من ورزش همگانی را بر همه لازم می دانم ورزش برای جوانان لازم است برای پیر مردها واجب است.خوب هرکس که ادعا می کند ولایت مدار است باید برود به طرف ورزش همگانی و به نیاز حرکتی روزمره بدنش با ورزش پاسخ بدهد. هرکس که کشورش را دوست دارد می تواند به این کشور خدمات بدهد یا می تواند خدماتی را که دیگران به این کشور می دهند این بگیرد و بخوردبیفتد توی خانه از خدمات دیگران استفاده کند.پس مسئله ورزش توان هر فرد را به عنوان یک سرمایه ملی بالا می برد.شما در نظر بگیرید ما ۴ نفر اینجا نشسته ایم اگر هر کدام روزی ۸ ساعت کار کنیم از فردا تصمیم بگیریم روزی ۹ ساعت کار کنیم ۴ ساعت به توان ملی این نظام اضافه کردیم شهید بهشتی علیه الرحمه می فرماید:
من اگر یک روز ورزش نکنم ، یک روز از انقلاب عقب می مانم و من فکر می کنم که بعد از حوزه و دانشگاه خانم ها می توانند ورزش را در بجه هایشان نهادینه کنند به عنوان یک تربیت حرکتی .یک گله ی بسیار بزرگی دارم به عنوان کسی که به طور مستمر در طول زندگی ام با صدا و سیما همکاری داشتم بیش از ۱۰۰۰ تا من برنامه ی رادیو و تلویزیون داشتم متاسفانه صدا و سیما موفق شده بوسیله ورزش مردم ایران را ساکن کند . شما ببینید یک برنامه ی نود چند ساعت وقت می گیرد ، چند ساعت وقت چن میلیون نفر را می گیرد و بعد چی بهشان می دهد یعنی صدا و سیما موفق شده بوسیله ورزش مردم ایران را ساکن کند.
ارتباط دانشگاه و ورزش را چگونه ارزیابی می نمایید؟
مملکت در خانه دانشگاه شکل می گیرد در کلاسهای رشته تربیت بدنی شکل می گیرد در زمینه ورزش هیئت دولت تصمیم می گیرد و مجلس تصمیم می گیرد در نهایت هیئت دولت وزیر معرفی می کند به رییس جمهور و مجلس هم باید بهش رای بدهند درست است که الان ۹۹ درصد هیئت دولت و ۹۹ درصد مجلس ما این ها از واحد ۱ و ۲ دانشگاه عبور کرده اند و اساتید رشته تربیت بدنی نتوانسته اند در این دو تا ترم شناخت ورزشی را به این ها بدهند و مهم بودن ورزش را به این ها منتقل کنند و بعد فردی مثل آقای عباسی ، مثل آقای سعیدلو ، آقای داوود شمسی ، آقای غفوری فرد این ها با تحصیلات غیر ورزشی وارد شدند البته من توی تمام این روسا آقای غفوری فرد را قوی تر می بینم به خاطر اینکه خودش ورزشکار بود و بعد ورزش ما را هم فرهنگی کرد و هم مسئولین مملکتی را آورد مسئولیت ورزشی به اینها داد و توانست دو مرتبه به ورزش مملکت جان بدهد.
خاطره ای از زمان تحصیل و تدریس دارید بیان کنید؟
من بسیار هم دانش آموز شری بودم هم دانشجوی شری بودم همین الان هم دوستان ما ، همکاران ما . در زمینه کاری من شوخی با کسی ندارم برای دلسوزی فرد خیلی اهمیت قائل هستم یعنی من یک کارمند دلسوزی را که اشتباه بکند تشویقش می کنم و یک کارمندی را که دلسوز نیست و اشتباه هم نکرده اون را در رده ی پایین تری در نظر می گیرم .در مورد خاطره هم مهم ترین قضیه همین بود که در مورد خادمیم خدمتتان عرض کردم ولی وقتی مدیر کل تربیت بدنی مازندران بودم مدیر کل بعد از من در روزنامه کیهان ۷ تیر ۱۳۷۳ چاپ کرد که من به جرم ۴۳ میلیون تومان رشوه دستگیر شدم و در ساری زندانی شدم روزنامه کیهانش هست می توانید ببینید در صورتی که من در مشهد بودم من رفتم خدمت حضرت رضا گفتم یا امام رضا من خواستم بروم مازندران آبرویم را دست شما سپردم البته نه اینجور محترمانه ، اینجور نگفتم رفتم توی حرم در حالیکه به شدت گریه می کردم گفتم دستت درد نکند خوب مواظب آبروی من بودی همین را گفتم و بدون سلام و علیک و خداحافظی آمدم بیرون و فرداش رفتم ترقبه ، چون من مشهدی هستم رفتم ترقبه و بعد رسیدم به ترقبه اذان گفت رفتم توی نماز جمعه ترقبه شرکت کردم آقای فلاحیان که وزیر اطلاعات بود آمد جلوی من نشست همین روز ،روز بعدش من مشکلم را به ایشان گفتم ، ایشون رفت و پدر اون فرد را درآورد.اون را از مدیر کلی انداخت و هم همان روز با ۲۶ سال خدمت بازنشسته کرد این مهم ترین خاطره ای است که من به حضرت رضا روز پنج شنبه رفتم گفتم و روز جمعه حضرت رضا آقای فلاحیان را آورد جلوی من توی ترقبه نشاند.
آقای دکتر از موضوع پایان نامه تان برای ما بگویید؟
رساله ی دکترای من با سه تا از اساتید برجسته ی کشور ، یکیش استاد راهنمام بود و دو تا دیگه مشاور بودند یک اطلاعاتی پیدا کردیم اون ها گفتند ای را انتخاب نکن چون تا حالا هیچ کس در مورد ورزش همگانی کار نکرده و منبع نداریم البته من به حرف اون ها عمل نکردم خیلی دوست دارم در خیلی از کارها خط شکن باشم حالا ما خاک پای حضرت امام هم نیستیم ولی شما نگاه می کنید ما روحانی زیاد داشتیم آیت الله زیاد داشتیم ، توی مملکت مان مومن زیاد داشتیم ولی خط شکن نداشتیم حضرت امام آمدند خط شکنی کردند یعنی دین را آوردند به صحنه .چه سوال خوبی کردید.امروز تلویزیون را نگاه کردم یک صحنه ای از سخنرانی حضرت امام در بهشت زهرا گوش می کردم دیدم که اولین قضیه ای که حضرت امام رویش تاکید کردند اینکه من می یام دولت تعیین می کنم خیلی برام جالب بود این صحبت را من تا حالا ۵۰ بار شنیده بودم ولی شنیده بودمش خوب میام دولت تعیین می کنم بعد دیدم ایشون از هواپیما از فرودگاه اومدند بهشت زهرا اولین مسئله بعد اینجور یک دفعه متوجه شدم که این اولین باری است ایشون بعد از ائمه اطهار و پیامبر اکرم(ص)ایشان می آید مساله ی دین را به عنوان یک عامل حکومتی مطرح می کند که من می یام به پشتوانه ی این ملت دولت تعیین می کنم خوب شما ببینید هیچ کدام از مراجع تقلید ما بعد از ائمه ی اطهار همچنین جمله ای نگفته اند که من حکومت تایین می کنم و طبیعتا تعادف ندارم خوب هیشه دولت بوده که حاکم بوده بر حوزه های ما چه بلایی سر فیضیه ما آورده قدرت دولت بود که فیضیه را اینجور زد تار و مار کرد عرض می کردم بعد یک مقدار باعث شد پایان نامه ام طولانی شود من خوشحالم که دیروز یک جلسه ی دفاعی بود یکی از اساتید اسمشان را یادم نیست گفتند آقای قره من پایان نامه ی شما را سه مرتبه خواندم .چون در زمینه ورزش همگانی هیچ کس مثل شما کار نکرده ، من معتقدم که ورزش همگانی مقدسه ، معتقدم که اولین وظیفه همه دست اندرکاران ورزش اینکه یک کاری بکنیم که مردم ایران ورزش کنند نه اینکه مردم ایران بوسیله ورزش تماشاچی و تماشاگر و ساکن بشوند.خوب این هم به عنوان یک مدرک عملی است که مردم ایران ورزش نمی کنند .۵٫۹۲ درصد مردم ایران ورزش می کنند اون هم تازه نه مرتب و نه عملی.امکان دارد خیلی از کسانی که ورزش می کنند در همان ۵٫۹۲ درصد بوسیله ی ورزش به خودشان صدمه بزنند.این است که من معتقدم که ورزش ایران نیاز به یک تغییر بنیادی دارد و یک جمله خیلی خطرناک هم برایتان بگویم و آن جمله این است که در زمان آقای مهر علی زاده ، آقای مهر علی زاده آمد برجسته ی ایران را جمع کرد خوشبختانه من در آنها نبودم . حمع کرد و بیش از صدها میلیون تومان به اینها پول داد و گفت شما بیایید طرح جامع ورزش ایران رابنویسید طرح جامع ورزش ایران را اینها نوشتند دادند به هیئت دولت آقای خاتمی تصویب هیئت دولت شد بعد آمدند اجرا کنند دیدند اجرا نمی شود چون همش ترجمه کشورهای مختلف بود.اون ورزش باید با مسائل بومی ما سازگار باشد توی آن طرح جانع پیدا نشد.
استاد اوقات فراغت تان را چگونه می گذرانید؟ البته اگر اوغات فراغت دارید؟
با ارزش ترین اوقات انسان اوقات فراغت هستند .تمام خلاقیت های انسان و رشد و شکوفایی انسان در اوقات فراغت است اما هیچ کس نباید اوقات فراغت داشته باشد یعنی تمام مردم می بایست حتی برای اوقات فراغت شان برنامه داشته باشند که من اوقات فراغتم را چه کار کنم. اوقات فراغت فقط یک اوقات باری به هر جهت نیست .از امام موسی کاظم (ع) سوال کردند زندگیمون را ما چطور برنامه ریزی کنیم فرمودند ساعاتی را به عبادت خداوند بگذرانید ساعاتی را به امرار معاش بروید کار کنید ساعاتی را با دوستانی بگذرانید که عیوب شما را به شما بگویند . من واقعا خدا می داند به دوستانی که عیب های من را به من می گویند چقدر نزدیک می شوم و چقدر علاقه مند می شوم اول به دوستانم و ساعاتی را به تفریحات حلال .اگر من خدمت ایشان بودم همانجا اعتراض می کردم که آقا تفریحات الان اینقدر مهم است چرا شما چهارم گفتید؟
امام موسی کاظم (ع) ادامه می دهند و می فرمایند و این ساعت است که به سه ساعت دیگر نیرو می دهد یعنی اوقات فراغت انرژی حاصل از اوقات فراغت انرژی مورد نیاز برای عبادت را تهیه می کند .انرژی حاصل از اوقات فراغت انرژی کارتان را تهیه می کند. انرژی حاصل از اوقات فراغت انرژی مورد نیاز برای تزکیه ی نفس شما را فراهم می کند.اوقات فراغت بسیار مسئله ی مهمی است.متاسفانه دولت به هیچ عنوان برای اوقات فراغت مردم برنامه ای ندارد و مردم هم این شناخت را ندارند که اوقات فراغت چقدر مهم است خیلی ها فکر می کنند اوقات فراغت اوقاتی است که انسان بخوابد ، بیکار باشد و ضمنا اوقات فراغت اوقات خطرناکی هم است مثل یک شمشیر دولبه است خیلیا از طریق اوقات فراغت به فساد کشیده شدند شما در جریان کار که معتاد نمی شوید در جریان بیکاری است که معتاد می شوید پس مسئله ی اوقات فراغت نقاط ضعف اغلب دولتهای ما پس از پیروزی انقلاب اسلامی بوده است.
استاد موفقیت های اجراییتان چه جوری بوده الان هم که دانشیار شده اید باز هم به شما تبریک می گویم میشود بیشتر توضیح دهید؟
عرضم به حضور شما که موفقیت یک معیاری دارد اگر من خودم را با کسانی که رشد کمتری داشتند بسنجم که حتما موفق نیستم اگر خودم را با کسانی که از من موفق تر بودند بسنجم باز هم موفق نیستم. من تلاش کردم که اگر اشتباه می کنم اشتباهم را صادقانه به کارمندی که با من کار میکند و به مافوقم بگویم من اشتباه کردم. تلاش می کنم که تمرین کنم که بگویم در محضر خداهستم. به جای اینکه از حراست بترسم ار رئیسم بترسم تلاش می کنم که بگویم خوب من زندگیم دست خداست، سلامتیم دست خداست "و تعز من تشا و تزل من تشا” عزت و ذلتم دست خداست، قیامت هم دست خداست، شب اول قبرهم دست خداست. عاقلانه این است که افوض امری الی الله ان الله بصیر بالعباد ( من همه ی کارهایم را سپرده ام به خدا) این جمله ان شاءالله که ریا نشود مثلا من خیلی وقتها که در خلوت هستم به خدا میگویم میدونم اینجا که از من تعریف میکنند اون جا که از من تعریف میکنند تویی که به دل یک فرد میگذاری تویی که به زبان این فرد میگذاری. من این را از مقام معظم رهبری یاد گرفتم شما دیدید وقتی مجلس خبرگان به ایشان رای داد ایشان به عنوان مخالف خودشان صحبت کردند بخصوص الان که دهه فجر است این تیکه ها را باید به دنیا نشان داد که ای بابا این همه پادشاهان و رئیس جمهورها حتی رؤسای جمهور خود ما اینقدر تلاش میکنند رأی بیاورند مقام معظم رهبری تلاش میکند که رای نیاورد. خوب باید این را بولدش کرد بزرگش کرد، در طول تاریخ من تا حالا ندیدم و نشنیدم از کسی که یک فردی در این مقام، بالاترین مقام بعد از مقام حضرت امام (ره)، این امانتی که اینقدر برای این امانت خون داده شده ایشان برود بر علیه خودش صحبت کند که آقا من نمیتونم این امانت را بگیرم. مساله دوم شنیدم در همان شب ایشان تا صبح به درگاه خدا گریه میکند، "خداوندا من تا روزی که میتوانم یک کاری بکنم به من عمر بده بیشتر از آن عمر نمیخواهم” و مساله سوم که من از ایشان شنیدم حالا من یادم نیست آیت الله بهجت بودند یا یکی از آیات عظام بودند که میروند پیش ایشان میگویند: این خیلی سنگین است این مسئولیتی که به من دادند. ایشان فرمودند آنچه را که تشخیص می دهید عمل کنید هر مشکلی پیش آمد به گردن من البته من این را شنیدم رفرنسش را نمی دانم ولی من می خواهم این را خدمتتان عرض کنم خوب وقتی یک نفر میگوید من ولایت مدار هستم باید این عناوین را، این خط مشی را، این مسیر را، این قدمگاهی که ولایت بر می دارد آدم ها دنبال همین بروند دیگر ومن دوتا مثال برای شما زدم اگر خودم را با پایین تر از خودم مقایسه کنم این که دیگر معیار بدی هست و حتما موفق نیستم من تلاش میکنم که به وظیفه ام عمل بکنم من هر جا هستم می خواهم یک کاری بکنم دیروز به نگهبان هم گفتم تلفن من را زیرش بنویسید تماس با رئیس دانشگاه ۲۴ ساعته تا هر کس خواست با من تماس بگیرد مگر اینکه در جلسه باشم که تلفن را بدهم به همکارم. تلاش میکنم وقتی آن امانت را تحویل می دهم خوشحال آن امانت را ترک کنم. به دوستانم به زن و فرزندانم توصیه میکنم می گویم تابوت چیز خوبی است آدم گاهی باید احساس کند، همین جا که شما نشستید یک روز آقای روح الله داداشی آمد نشست. آمد به من تبریک گفت و گفت من خیلی خوشحالم که رئیس دانشگاهم یک دکترای تربیت بدنی است و ایشان هفته بعدش در قبر بود این درس است دیگر از این بهتر. توی تابوت که آدم خوابیده یک مگس هم از خودش نمی تواند رد کند من تمرین میکنم که زیاد به فکر مرگ باشم.
تاثیرگذارترین فرد در زندگی شما چه کسی بوده که سعی کردید از آن الگو بگیرید؟
پدرم.
نقطه عطف زندگی تان چه دوره ای بود؟
مهمترین حادثه زندگی من این بود که من توی مازندران سالن های ورزشی که می ساختم به نام حضرت رضا (ع) می گذاشتم. با فرماندار بندر ترکمن درگیر شدم گفتند من نمیگذارم شما اینجا این سالن را به نام حضرت رضا (ع) بگذارید اینجا منطقه سنی نشین است جو سیاسی به وجود می آید. ما شبانه رفتیم تابلوی امام رضا (ع) را بردیم بالا روز بعد ایشان آمد گفت شما می دانید که امام رضا (ع) این کاری را که شما کردید راضی هست یا نه، من نتوانستم جواب بدهم رفتم مشهد گریه و زاری از آن حرف پدرم یاد گرفتم، گفتم یا امام رضا ما چنین کاری کردیم بیش از ۲۰ تا تابلو به نام شما در مازندران بالا بردیم حالا یا راضی هستید یا راضی نیستید اگر راضی نیستید من را ببخشید من عقلم اینقدره. اگر راضی هستید همین امشب به خوابم بیایید. همان شب حضرت رضا (ع) را به خواب دیدم فرمودند ما به شما نیابت دادیم کنار ضریحشان ایستاده بودم کس دیگری هم نبود فرمودند ما به شما نیابت دادیم. حدود دو ماه نشد که من را از مدیر کل مازندران برداشتند با خودم گفتم عجب نیابتی بود ما را از مدیر کلی هم برداشتند.رفتم مشهد نوبت سفر حجم رسید ۱۲-۱۰ روز بعدش رفتم سفر حج بعد از سفر حج که برگشتم آقای کریمی قائم مقام آیت الله طبسی بدون اینکه من خبر داشته باشم آمدند خانه دیدن من و من را دعوت کردند که بروم آستان قدس یک سازمان تربیت بدنی راه اندازی کنم آنجا بود که فهمیدم من شدم اولین مسئول ورزشی امام رضا (ع) ما به شما نیابت دادیم. بعد آقای گران مایه استاندار مازندران را توی حرم دیدم جریان خوابم را به ایشان گفتم ایشان برگشت مازندران بخشنامه کرد که تمام خیابانهایی که از تهران می آید مازندران و می رود مشهد ، عرض کردم آن زمان مازندران و گلستان یک استان بود به نام هرکسی هست چه شهید است، چه آدم معروف است هر کسی هست اسم را بردارین بگذارین به نام بلوار امام رضا (ع) و بعد ایشان گفت در جلسه رؤسای سمینار استانداران کشور خواب شما را گفتم همه استانداران تصمیم گرفتند که کار من را انجام بدهند (کار آقای گرانمایه را) که خیابانهایی که به طرف مشهد می رود را بگذارند امام رضا. هر جا تا آخر عمر، توی زاهدان هم بروید ببینید بلوار امام رضا به طرف مشهد است یاد من و خواب من و امام رضا می افتید. تمام این بلوارهای امام رضا سر درگیری من با یک فرماندار بندر ترکمن است.
آرزویی که داشتید و بر آورده شده و آرزویی که دارید برایش تلاش می کنید چه است؟
اصلا من توی زندگیم هیچ وقت آرزو نداشتم. فقط تنها چیزی که از خدا می خواهم که ان شاء الله ثبت شود و شما هم کمک کنید، دعا کنید، از خدا می خواهم که عاقبت به خیر شوم. چون شعری که با "غ” می گوید من قره هستم با "ق”:
غره مشو بدان که جهانت عزیز کرد
ای بس عزیز را که جهان زود کرد خوار
شما ببینید همان شاهی که همه رفتند کنارش عکس بگیرند، الان اگرعکس پیدا کنند عکس را پاره می کنند که کسی نفهمد با شاه هم عکس داشته. اینها درس است برای ما. من آرزویم این است که خدا من را عاقبت به خیر کند.
استاد رابطه شما با دانشجویانتان چطور است ؟
من به طرف دانشجویانم می روم. یعنی من هر وقت وارد یک فضای دانشجویی می شوم خیلی از کسانی هستند من را نمی شناسند. مینشینم پهلوی دانشجویانی که نشسته اند. با آنها صحبت می کنم، شوخی می کنم. اگر ببینم دارد یه چیزی میخورد ازشان یک لقمه بر می دارم می خورم بدون اینکه تعارف کند و بعد سر صحبت را باز می کنم. اطلاعاتی که دانشجویان در رابطه با دانشگاه به من می دهند خالص ترین اطلاعات است من تا حالا نشنیدم دانشجویان نامه ای علیه دانشگاه البرز نوشته اند. دانشجو اینها را با چشمش می بیند که دانشگاه کرج اصلا نبوده، کلاسهای استیجاری در خوارزمی بودند، اداره ی شان در قلمستان بود، دورش پر از معتاد بود. شما ببینید الان در ظرف یکسال و چند ماه جائیکه ۱۰ متر تپه خاکی بود، الان آسفالت دارد، دیوار دارد، زمین ورزشی دارد، سه چهارتا سالن دارد ساخته می شود ساختمان ها دارد درست می شود. تجهیز می شود و مطمئنا ما در سال آینده مقدار زیر ساخت مان ۲ برابر امسال به بهره برداری می رسد. دانشجویان این را می بینند دانشجویان متوجه هستند که کی کار میکند و کی کار نمی کند. آنچه باعث شده دانشجویان من و کارمندان من با توفیق خداوند به من علاقه مند شوند این است که میبینند که آنچه را که من می گویم همان صادقانه است. کاری را که نتوانم انجا م بدهم میگویم. مثلا می گویم که من پول نداشتم. من یک پرده زدم توی کرج چون بچه ها شهریه ی شان را نداده بودند و ما هم برای ساخت و ساز پول نداشتیم. نوشتم فرزندان من هوا سرد است اگر شهریه ی تان را واریز نکنید من نمی توانم این ساختمان ها را برایتان تمام کنم. این پرده در عرض یک هفته باعث شد میزان شهریه واریزی دانشجویی در ایران به مقام اول برسد. بعد با پسرم که صحبت می کردم گفت که بابا دانشجویان این پرده را بردند فیس بوک و ۶۷۰۰۰ نفر تا حالا این پرده را دیدند.
برخورد دانشجویان را با رشته ورزش چطور می بینید و آیا علاقه ای که در زمان دانشجویی در شما و هم نسل های شما وجود داشت همچنان در دانشجوهای امروز می بینید، اگر نه علتش چه است؟
من با علاقه رفتم رشته تربیت بدنی و هنوز شخصیت اجتماعی لازم و شناخت لازم را مردم نسبت به این رشته پیدا نکرده اند. آقای نیکوکار دبیر ریاضی ام بود و فوت شده اند، خدا رحمتش کند. من در رشته خودم در کنکور کشور نفر سوم شدم. ایشان من را توی خیابان دیدند، گفتند قره شنیدم تربیت بدنی دانشگاه تهران قبول شدی گفتم هم دانشگاه تهران قبول شدم و هم رشته تربیت بدنی، گفت آدم با این معدل ریاضی می رود رشته تربیت بدنی؟! الان متاسفانه اغلب دانشجویان تربیت بدنی یعنی بالای ۹۵ درصدشان چون رشته هایی مثل مهندسی یا پزشکی قبول نشده اند می آیند این رشته در صورتیکه اگر این رشته درست بوسیله اساتید شناخته شود دانشجو با پتانسیل و بهره هوشی بالاتری وارد این رشته می شود کاری که ما الان در این زمینه در دانشگاه پیام نور انجام می دهیم و آقای دکتر ضیائی رئیس دانشگاه خیلی نقش موثری داشتند. این بود که ما دیدیم خوب صدا و سیما دارد مردم را ساکن می کند خبرنگاران ورزشی هم اغلب غیر ورزشی هستند، اغلب که می گویم یعنی بالای ۹۵ درصد غیر ورزشی هستند. اما به مردم خط ورزشی می دهند، این بود که سه تا گرایش کارشناسی ارشد تربیت بدنی در کرج راه اندازی کردیم. کارشناسی ارشد فیزیولوژی ورزشی، مدیریت تربیت بدنی، مدیریت رسانه های ورزشی که برای اولین بار خبرنگاران ورزشی کارشناسی می گیرند و این باعث آقای دکتر ضیائی ریاست دانشگاه برای اولین بار موافقت کردند که ما اولین دانشگاهی هستیم، تنها دانشگاه پیام نوری هستیم که به ما دانشکده هم دادند و ما ان شاءالله در حدود عید نوروز ۹۲ دانشکده تربیت بدنی را هم در کرج افتتاح خواهیم کرد.
اهداف و برنامه های آینده تان چه هستند و آیا دانشجویان ایران در زمینه تخصصی شما با دانشگاه های خارج از کشور و به خصوص دانشگاه هایی که در این رشته طراز اول هستند در ارتباط اند اگر بله به چه صورت و اگر هم نه لطفا توضیح دهید؟
یک اینکه حرکت ورزشی دنیا به درد ما نمی خورد. دو اینکه حرکت ورزشی دنیا به عنوان یک جنگ نرم ورزش ما را زندانی کرده است. یعنی رئیس فدراسیون ما باید به گونه ای عمل کند که رئیس فدراسیون بین المللی خوشش بیاید. و یا در المپیک شما می بینید خانم ها و آقایان در یک زمان در یک مکان مسابقه می دهند. ما باید نگران یک ورزش همگانی بومی فرهنگی خودمان باشیم. فکر میکنم ما می توانیم در ظرف شاید یکی دو سال پرچم فرهنگی ورزش را در جهان به اهتزاز در بیاوریم. منتهی در حال حاضر متاسفانه چون معیار در ورزش ما مدال و برد است همه دنبال برد هستند یعنی وزیر ورزش دنبال برد است، رئیس فدراسیون هم دنبال برد است، قهرمان هم دنبال برد است و پیروزی و موفقیت و مدال اصل شده است. به همین علت شدیداً ورزش ما از اخلاق روز به زور دورتر می شود. قهرمانی که پهلوان منش باشد می تواند دوپینگ کند یا می تواند شناسنامه اش را بدهد به یک نفر دیگر، آن برود سوار هواپیما شود تا برای ایران مدال بیاورد، هواپیما سقوط کند و همه شان رسوا شوند. یک اینکه پس ورزش ما باید از الویت قهرمانی به الویت همگانی بیاید و دوم اینکه در ورزش همگانی الویت از آقایان باید بیاید به خانم ها. من ۲۰ دلیل دارم که در ورزش همگانی خانم ها مقدم هستند. یکی از دلایل بسیار مهم این است که همه مردها و زنها از بدن زنان ساخته می شوند. خوب ما نمی توانیم انتظار داشته باشیم که یک مادر ضعیف مریض رنجور، بچه ای به دنیا بیاورد که پتانسیل قهرمانی هم داشته باشد. ما باید اول برویم به طرف قدرتمند کردن بدن و بالا بردن آمادگی جسمانی خانم ها در ورزش همگانی این یک مساله است. ورزش ما باید ۲ تا کار را انجام دهد تا در دنیا سرآمد شود. یکی ما باید ورزشمان را همگانی بکنیم دوم باید ورزشمان را فرهنگی بکنیم نه بدنی. غلط ترین ترجمه ی ورزش این است که می گویند سازمان تربیت بدنی، مگر ما دام پرورهستیم که بخواهیم بدنهای اینها را پروار کنیم که گوشت بیشتری داشته باشند. ورزش فعالیتی است فرهنگی با ابزاری بدنی و مهارتی، آنی که قابل دیدن است بدن و مهارت است اما کل ورزش فرهنگ است. ورزش میدان تربیت است و به نظرم روزی ورزش در کشور ما درست می شود که لباس ورزش در کشور ما لباس تقوا باشد.
منبع : مفا آنلاین