رویاهای بزرگِ کشور کوچک
کشور قطر در عرصهی بینالملل با عنوان ریز قدرت شناخته میشود. علیرغم محدودیتهای سرزمینی و جمعیتی، این کشور سعی دارد خود را در منطقه به عنوان یک میانجی موفق معرفی کند
گروه بین الملل«تیتر یک»/محمد یزدانپناه؛
کشور قطر شبهجزیرهای کوچک با 750 هزار نفر است که تنها ربع این جمعیت شهروند رسمی قطر محسوب میشوند و مابقی آن را کارگران خارجی و خانوادههایشان تشکیل میدهند. این شیخنشین کوچک، در سالهای اخیر، نقش پررنگی در بسیاری از مسائل منطقهی خاورمیانه داشته است. میزبانی بسیاری از مسابقات ورزشی منطقهای و جهانی، کسب میزبانی جام جهانی فوتبال (2022) در دسامبر 2010 میلادی، پیشرفتهای چشمگیر در عرصههای اقتصادی و فرهنگی و از همه مهمتر راهاندازی شبکهی جهانی الجزیره مصداقهایی از موفقیت قطر به شمار میروند.
کشور قطر شبهجزیرهای کوچک با 750 هزار نفر است که تنها ربع این جمعیت شهروند رسمی قطر محسوب میشوند و مابقی آن را کارگران خارجی و خانوادههایشان تشکیل میدهند. این شیخنشین کوچک، در سالهای اخیر، نقش پررنگی در بسیاری از مسائل منطقهی خاورمیانه داشته است. میزبانی بسیاری از مسابقات ورزشی منطقهای و جهانی، کسب میزبانی جام جهانی فوتبال (2022) در دسامبر 2010 میلادی، پیشرفتهای چشمگیر در عرصههای اقتصادی و فرهنگی و از همه مهمتر راهاندازی شبکهی جهانی الجزیره مصداقهایی از موفقیت قطر به شمار میروند.
چنین
موفقیتهایی محرکهای برای افزایش تحرکات منطقهای قطر و بازیگری این کشور
در موضوعات گوناگون منطقه شده است. تلاش برای میانجیگری در بسیاری از
بحرانهای منطقهای، حفظ و برقراری روابط دوجانبه با کشورهای مختلف و رقیب و
پیگیری دیپلماسی عمومی فعال در سطح منطقهای و بینالمللی نمونههایی
هستند که نشان از تحول در عرصهی دیپلماسی جهانی به طور اعم و دیپلماسی قطر
به طور اخص دارند. طبق نظریههای مسلط روابط بینالمللی، به ویژه
نوواقعگرایی، ماهیت سیاست قدرت در عرصهی جهانی ایجاب میکرد که کشورهای
بزرگ و قدرتمند درگیر مسائل و بحرانهای حاد گردند و کشورهای کوچک، ناگزیر
از اتخاذ تصمیم بیطرفی در بسیاری از مسائل مهم منطقهای و بینالمللی
شوند. با این حال، دیپلماسی منطقهای قطر در سالهای گذشته خط بطلانی بر
این ادعای رئالیستها کشید و حاکی از تحول در ماهیت سیاست بینالمللی بود.
با
این حال، دیپلماسی فعال قطر در بحران داخلی سوریه، به رغم صرف هزینههای
مالی و معنوی زیاد، موفقیتآمیز نبوده و بالعکس با تشدید خشونتها میان
طرفین منازعه به تطویل بحران داخلی این کشور کمک نموده است. این نوشتار در
صدد است، با بررسی نقاط قوت و ضعف دیپلماسی میانجیگری قطر در منطقهی
خاورمیانه، دلایل ناکارآمدی آن را در بحران سوریه مشخص سازد.
دیپلماسی میانجیگری قطر
شیخنشین
قطر در سالهای اخیر سعی کرده است تا نقش میانجیگری در بسیاری از منازعات
را بر عهده داشته باشد. در این راستا، فعالیتهای دیپلماتیک این کشور از
صحرای غربی گرفته تا اندونزی و یمن مشهود است. لکن، مهمترین
میانجیگریهای قطر در منطقهی خاورمیانه صورت گرفته است. بارزترین نقش
میانجیگرایانهی قطر در منطقه شامل تلاشهای دیپلماتیک این کشور جهت
برقراری صلح میان اسرائیل و گروههای عربیـاسلامی مقاومت محسوب میشود.
به
رغم اینکه قطر روابط دیپلماتیک رسمی با اسرائیل برقرار نکرده است، اما به
صورت پنهانی و غیررسمی ارتباطاتی با رژیم صهیونیستی دارد. این دو کشور
روابط تجاری خویش را در سال 1996 شروع کردند. در این سال، قطر اولین دفتر
تجاری خویش را در سرزمینهای اشغالی احداث کرد و متعاقباً صهیونیستها
دومین دفتر تجاری خود، در منطقهی خلیج فارس، را در شهر دوحه افتتاح نمودند
(Daw Jones International News، 1996). سپس
نخستوزیر وقت اسرائیل، شیمون پرز، اولین مقام عالیرتبهی صهیونیستی بود
که از شیخنشین دوحه بازدید به عمل آورد و برای گسترش روابط بانکی،
ارتباطات و کشاورزی ابراز علاقه نمود. در سال 1997، مقامات قطر میزبان وزیر
بازرگانی اسرائیل در حاشیهی چهارمین اجلاس سران اقتصادی خاورمیانه و شمال
آفریقا بودند. روابط اقتصادی قطر با اسرائیل در نقطهی مقابل سیاستهای
سایر کشورهای عربی قرار داشت که خواهان تحریم تجاری اسرائیل بودند. در همین
راستا، قطر از پیوستن به فشارهای اقتصادی علیه اسرائیل، که از جانب سازمان
کنفرانس اسلامی (همکاری اسلامی فعلی) و رئیسجمهور وقت ایران، سید محمد
خاتمی، در سال 2000 اعلام شده بود خودداری کرد (Lyons، 1997).
هدف
اصلی قطر از حفظ روابط با اسرائیل این بود که خود را به عنوان میانجی
بیطرف و مناسب میان اسرائیل و کشورهای عربی مطرح سازد. ابتدا در سال 2003
وزرای خارجهی قطر و اسرائیل، شیخ حامد و سیلوان شالوم، در پاریس همدیگر را
ملاقات کردند و به تبادل نظر در مورد مسائل خاورمیانه پرداختند. سپس، شیخ
حامد با ستایش از عقبنشینی اسرائیل از نوار غزه در سال 2005 کشورهای عربی
را جهت انعقاد پیمان صلح با این رژیم تشویق نمود. این اقدامات با دیدار شیخ
حامد و تزیپی لیونی در حاشیهی اجلاس سازمان ملل متحد در نیویورک تکمیل
گردید.
دومین دور تلاشهای
میانجیگرایانهی قطر در سال 2006 و به دنبال جنگ 33 روزه میان اسرائیل و
حزبالله لبنان آغاز گردید؛ در حالی که جنگندههای رژیم صهیونیستی مبادرت
به بمباران مناطق مسکونی لبنان مینمود و به رغم حمایت خیابانی تودههای
عرب و سایر مسلمین از جبههی مقاومت و همچنین محکومسازی اقدامات وحشیانهی
اسرائیل از سوی افکار عمومی جهانی و فعالین صلحطلب در سراسر جهان، رهبران
محافظهکار عرب به ویژه رهبران اردن، عربستان سعودی و مصر سکوت اختیار
کرده بودند و تمایلی برای حمایت از حزبالله نداشتند. در این میان، مقامات
قطر از کرسی شورای امنیت خویش استفاده نمودند و به انتقاد از اسرائیل همت
گماشتند. شیخ حامد، با جملاتی تند، بیتفاوتی و ناکارآمدی شورای امنیت را
در بحران لبنان محکوم نمود.
حتی
بعد از اینکه مخاصمهی لبنان تقلیل یافت، بسیاری از کشورهای عربی نسبت به
اوضاع نامساعد موجود در لبنان بیتوجه باقی ماندند تا از حزبالله حمایت
نکرده باشند، اما قطر مبادرت به ارسال تعدادی نیروی حافظ صلح تحت پوشش
سازمان ملل ورزید. این اقدام مثبت قطر همراهی دو کشور اسلامی ترکیه و
اندونزی را به دنبال داشت. سپس قطر به ارسال مواد غذایی و کمکهای مالی به
دولت لبنان همت گماشت. امیر قطر اولین رهبر عرب بود که از بیروت پس از
بحران 2006 بازدید به عمل میآورد (Abraham، 2008).
سومین
دور تلاشهای میانجیگری قطر در سال 2008 و در بحران داخلی لبنان جهت
تشکیل دولت ملی از جناحهای مختلف به منصهی ظهور نشست. هنگامی که فرقههای
لبنان نمیتوانستند بر سر انتخاب رئیسجمهور جدید، که طبق قانون اساسی این
کشور میبایست مسیحی باشد، به توافق برسند و این کشور در آستانهی یک جنگ
داخلی دیگر قرار داشت؛ میانجیگری قطریها مثمر ثمر واقع شد. بر اساس
موافقتنامهی دوحه، گروهها و جناحهای مختلف لبنانی به توافق دست یافتند و
قطر توانست نسبت به رقیب سنتی خویش، یعنی عربستان که تلاشهای خود را وقف
حمایت از خانواده و حزب حریری کرده بود، پیشی گیرد. مقامات قطری، در راستای
تحکیم معاملهی صلح در لبنان، 300 میلیون دلار نیز برای بازسازی این کشور
هزینه کردند (Wright، 2008).
به
رغم اینکه قطر روابط دیپلماتیک رسمی با اسرائیل برقرار نکرده است، لکن به
صورت پنهانی و غیررسمی ارتباطاتی با رژیم صهیونیستی دارد. این دو کشور
روابط تجاری خویش را در سال 1996 شروع کردند. در این سال، قطر اولین دفتر
تجاری خویش را در سرزمینهای اشغالی احداث کرد و متعاقباً صهیونیستها
دومین دفتر تجاری خود، در منطقهی خلیج فارس، را در شهر دوحه افتتاح
نمودند.
پس
از دستیابی به موفقیت در لبنان، رهبران قطر سعی نمودند تا به سازشی میان
اسرائیل و حماس در غزه نایل آیند. شیخ حامد، وزیر خارجهی قطر، اعلام نمود
که این کشور آماده است تا به برقراری آتشبس میان اسرائیل و حماس یاری
رساند.
قطریها پیامهایی را به
برخی از اعضای «کنست» ارسال کردند تا اسرائیل را به برقراری آتشبس تشویق
نمایند. تلاشهای قطر برای میانجیگری در روزنامهی «هاآرتص» بازتاب یافت،
لکن شروطی که مقامات حماس و اسرائیل برای آغاز گفتوگوها تعیین کرده بودند،
بسیار دور از دسترس به نظر میرسید. تلاشهای قطر موجب شد که وزیر خارجهی
وقت اسرائیل موافقت خویش جهت شرکت در اجلاس دوحه با عنوان «دمکراسی، توسعه
و تجارت آزاد» را اعلام نماید. وی که به دنبال دعوت امیر قطر میخواست
برای اولین بار به منطقهی خلیج فارس سفر نماید، برای شرکت در ملاقاتهایی
خصوصی با مقامات قطری نیز آمادگی نشان داده بود؛ هرچند که سفر لیونی به
دوحه لغو شد، اما این مسئله نشانگر این واقعیت بود که در منطقهی
خاورمیانه، قطر سیاست متفاوتی از همسایگان خویش اتخاذ نموده است. در حالی
که بسیاری از کشورهای عربیـاسلامی و گروههای اسلامگرا حاضر به مذاکره
با اسرائیل نیستند، قطر جهت کشاندن مقامات صهیونیستی به دوحه دستوپا
میزند. بسیاری از تحلیلگران علایق اقتصادی و راهبردی را در اقدامات
میانجیگرایانهی قطر مهم دانستهاند. از یک سو، روابط نزدیک قطر با
اسرائیل میتواند به تحکیم روابط استراتژیک آنها با آمریکا و غرب بینجامد و
از سوی دیگر قطریها در تلاش هستند تا با برقراری روابط نزدیک به اسرائیل و
آمریکا بازار مناسبی جهت فروش گاز خویش بیابند (Rabi، 2008).
در قسمت بعدی ناکارآمدیهای سیاست میانجیگرایانهی قطر در سوریه بررسی خواهد شد.
ادامه دارد...
منابع:
1Abraham.G, (2008) Qatar is Diplomatic Heavy-Hitter, Al Jazeera.net, 21 July2008.
-Israel Business Delegation in Gatar, (1996), Trade Office to Open, Daw Jones International News, 27 May 1996.
-Lions.A (1997), Midle Eeast Peace Logjam Blocks Arab-Israel Bussiness, Reuters, 12 Nov, 1997.
-Rabi. U, (2008) Qatars Relations with Israel an Exemplar of an Independent Foreign Policy, Tel Aviv Notes, 7 October 2008. http//www.dayan.org/Qatr.pdf
-Wright, S. (2008) Foreign Policies With Global Reach: The Case of Qatar.The Kuwait Programme on Development, Governance and Globalization in the Gulf States.
خبرهای مرتبط
ارسال نظر
اخبار برگزیده