وقتی ابلهان با هم متحد می شوند!
گروه کتب ونشریات «تیتر یک»/ماندانا بخشی؛
نویسنده ی جوانی در زمان گذراندن خدمت سربازی اش در پورتوریکو، دست به نوشتن رمانی می زند. او پس از اتمام سربازی و بازگشت به کشورش آمریکا، بارها و بارها برای به چاپ رساندن اثرش تلاش می کند اما هر بار با پاسخ منفی ناشرانی روبرو می شود که بعضی از آنها حتی حاضر به خواندن رمان او نیستند. پس از چند سال تلاش بی حاصل، ناکامی و سرخوردگی نویسنده از این واقعه، به قدری وسعت می یابد که او را به افسردگی و بدگمانی دچار می سازد و در پی آن نیز، در سن سی و دو سالگی دست به خودکشی می زند.
اما این پایان ماجرا نیست. سال ها پس از مرگ نویسنده، مادرش تلاش تازه ای را برای انتشار کتاب فرزند از دست رفته اش آغاز می کند. او نیز در ابتدا توفیقی نیافته و با پاسخ منفی ناشران روبرو می شود، اما دست از تلاش بر نمی دارد. پس از یازده سال، سرانجام پافشاری های مادر جواب داده و شخصی به نام "واکر پرسی” (از اساتید دانشگاه لوئیزیانا) حاضر به خواندن این رمان شده و خیلی زود در می یابد که با یک شاهکار ادبی روبرو شده است.
کتاب به کمک "واکر پرسی” و در ابتدا تنها در ۲۵۰۰ نسخه منتشر می شود، اما به زودی موفقیت های عظیمی نصیب آن می شود که به تجدید چند باره ی چاپ آن می انجامد؛ از جمله دریافت جایزه ی پولیتزر (یکی از معتبرترین جوایز ادبی جهان) که یک سال پس از انتشار کتاب رخ می دهد. پس از آن نیز، این اثر به زبان های متعددی ترجمه شده و به شهرت و محبوبیتی غیر قابل تصور دست می یابد.
اگر با خواندن سطرهای بالا تصور کرده اید که با خلاصه ای از یک فیلم یا رمان پر پیچ و خم روبرو هستید، کاملا در اشتباهید! این سطرها، داستان واقعی زندگی نویسنده ای به نام "جان کندی تول” است که در گمنامی کامل از دنیا رفت، اما پس از مرگش تبدیل به یکی از چهره های شاخص ادبیات جهان گشت.
"اتحادیه ی ابلهان” نام تنها اثر نوشته شده به قلم اوست که در بالا، گوشه ای از موفقیت های آن را برشمردیم. این کتاب در سال ۱۹۸۰ برای اولین بار در آمریکا (و پس از آن نیز در بسیاری از کشورهای دنیا) منتشر شد، اما آن چه در ماه های اخیر باعث بر سر زبان افتادن نام آن در میان کتاب دوستان ایرانی گشته، انتشار اولین ترجمه ی فارسی آن در کشورمان است.
"پیمان خاکسار” دست به ترجمه ی این اثر زده و نشر "به نگار” نیز آن را روانه ی بازرار کتاب ساخته است. "خاکسار” از جمله مترجمان توانمندی است که علاوه بر ترجمه های بسیارخوب و روانش، تلاش زیادی نیز در معرفی نویسندگان خوبی که کمتر در کشورمان شناخته شده اند، داشته است.
در وهله ی اول، شاید آنچه خواننده را به خواندن این کتاب ترغیب می کند، سرگذشت تراژدیک نویسنده ی آن باشد. اما خود رمان به قدری جذاب و قدرتمند نوشته شده که تنها پس از خواندن چند صفحه ی ابتدایی آن، نویسنده ای به نام "جان کندی تول” را از یاد برده و کاملا درگیر ماجرای زندگی "ایگنیشس” می شویم؛ "ایگنیشس” قهرمان یا شخصیت اصلی داستان است که البته هیچ شباهتی به قهرمانانی که پیش از این در کتاب ها شناخته ایم، ندارد. او جوانی است سی و چند ساله، چاق، کج خلق، تنبل و البته تحصیل کرده -که متخصص ادبیات قرون وسطی است- و به همراه مادرش زندگی می کند.او دائم برای اطرافیانش دردسر درست می کند و در عین حال، روحیه ای آرمانگرایانه دارد که او را از پذیرش واقعیت های اطرافش بازداشته و به تنفرش از محیط اطراف دامن می زند. گویا در زمان و مکانی اشتباه به دنیا آمده، زیرا نمی تواند با هیچ یک از اطرافیان خود هماهنگ گردد و به همین جهت، دائما در برخورد با آنها قرار دارد. همین برخوردها منجر به خلق موقعیت های کمیکی می شوند که باعث می شود "اتحادیه ی ابلهان” را در دسته ی رمان های کمدی قرار دهیم، نه یک کمدی سخیف و پیش پا افتاده بلکه یک کمدی واقعی؛ در ادبی ترین شکل و معنای آن.
حین خواندن کتاب، بارها با موقعیت هایی مواجه می شویم که ما را به خنده می اندازند. اما این یک خنده ی صِرف و گذرا نیست. در پس هر یک از این خنده ها، چراغی است که در ذهن خواننده روشن شده و او را به تفکر درباره ی چرایی آن موقعیت وا می دارد. در واقع نویسنده، بر آن بوده که این موقعیت های پر از تضاد و خنده آور را دستمایه ی طرح تفکرات عمیق تری قرار دهد و در این راه نیز، کاملا موفق عمل می کند.
شخصیت های کتاب آن قدر خوب پردازش شده اند که تا مدت ها در ذهن خواننده می مانند. با وجود آنها، بلاتکلیفی و حماقت جامعه ی موردنظر به خوبی به تصویر کشیده می شود و ایگنیشس -به عنوان تنها شخصی که در تقابل با فضای موجود قرار دارد- مبارزه ای درونی را با پوچی و جبر حاکم بر جامعه به نمایش می گذارد.
"اتحادیه ی ابلهان” رمانی ستایش شده است که در طول سال ها منتقدان بسیاری درباره ی آن گفته و نوشته و به تحسین توانایی های نویسنده اش پرداخته اند. حال که فرصت خواندن این کتاب به زبان فارسی فراهم است، اگر به دنبال خواندن یک اثر ادبی ناب هستید، این کتاب را از دست ندهید.
در پایان هم بد نیست اشاره ای داشته باشیم به این جمله ی معروفِ "جاناتان سویفت” که در ابتدای کتاب آمده و "جان کندی تول” نام اثرش را از آن الهام گرفته است: <<وقتی نابغه ای حقیقی در دنیا پیدا می شود می توانید او را از این نشانه بشناسید؛ تمام ابلهان، علیه او با هم متحد می شوند.>>