فرار از مرگ در مسیر مرگ
در نگاهی به افزایش مهاجرت ها از قاره آسیا و آفریقا به کشورهای غربی با این فرضیه مواجه می شویم که سیاست های دولت های غربی در عقب نگه داشتن و ایجاد جنگ در کشورهای جهان سوم، موج جدید را ایجاد کرده است
گروه اجتماعی «تیتریک»مقامات اروپایی سیاست های محدودکننده ای
را برای جلوگیری از ورود پناهجویان اعمال کرده اند و سختگیری آنها به قیمت
جان صدها زن و مرد و کودک آواره و گریزان از خشونت تمام شده است.
اتحادیه
اروپا با هجوم بیسابقه پناهجویانی مواجه است که از جنگ، ظلم و فقر به
اروپا فرار میکنند. این اتحادیه میگوید موج جدید مهاجرت بدترین بحران
پناهجویان در 50 سال گذشته است. بر اساس گزارشها، حدود 340 هزار مهاجر در
هفت ماه نخست امسال وارد اتحادیه اروپا شدهاند. براساس آمار سازمان ملل،
امسال 160 هزار مهاجر به سواحل یونان رسیدهاند. تنها در یک ماه گذشته 50
هزار مهاجر وارد خاک یونان شدهاند. پناهجویان معمولا با قطار و اتوبوس از
مقدونیه خود را به صربستان و نهایتاً کشورهای شمال اروپا میرسانند. برخی
نیز که بیشتر آفریقایی هستند از دریای مدیترانه برای رسیدن به اروپا بهره
می برند. بر اساس گزارشها، بیش از 42 هزار نفر از نیمه ماه ژوئن وارد
مقدونیه شدهاند.
غرب مسبب اصلی بحران مهاجرین در کشورهای جهان سوم
زمانی
در جنگ های جهانی اول و دوم، اروپا درگیر جنگ های هولناکی بود که تمام
کشورهای جهان را نیز تحت تاثیر خود قرار داد. ورای ده ها میلیون کشته و
زخمی، موج مهاجران گریزان از جنگ نیز افزایش پیدا کرد. برخی از آنها راهی
آن سوی دریای آتلانتیک می شدند و برخی نیز کشورهای آسیایی یا غرب آسیا را
محل امنی برای خود می دیدند. ایران نیز میزبان مهاجران زیادی از اروپا بود
که لهستانی ها در این بین بیشترین آمار را به خود اختصاص داده بودند. در طی
سالهای ۱۳۲۰ الی ۱۳۲۳ خورشیدی بیش از ۱۵۰ هزار نفر از لهستانیها که اغلب
زن و کودک بودند برای مهاجرت به فلسطین و آفریقا از کشور اتحاد جماهیر
شوروی وارد خاک ایران شدند.
ورود
مهاجرین لهستانی و عدم قرنطینه بیماران و نیز کوتاهی متفقین در تامین محل
اسکان، آذوقه و مایحتاج مهاجرین موجب بروز نابسامانی اقتصادی و بهداشتی در
جامعه آن روز ایران شد تا آنجا که پس از چندی بیماریهای تیفوس و تیفوئید و
سل در میان مهاجرین شیوع پیدا کرد.
بعلت
تأخیر در خروج، لهستانیها بتدریج و برای گذران زندگی وارد بازار کار
گردیدند در بعضی رستورانها و کابارهها گروه هائی از آنان به آوازه خوانی و
اجرای موسیقی مشغول شدند. افراد فرهیختهای نیز که در میان آنان بودند به
دبیری و آموزش زبان لهستانی و نویسندگی پرداختند، روزنامهای هم به زبان
لهستانی بنام «ندای لهستان» (Slowo Polskie) منتشر میکردند و کتابهائی
راجع به ایرانشناسی از آنها به یادگار ماندهاست. قبرستان لهستانی ها در
محله دولاب تهران، یکی دیگر از یادگارهای این مهاجران است.
اروپا
پس از جنگ جهانی دوم، به ثبات سیاسی و اقتصادی رسید اما سیاست های
استعماری غرب، کشورهای آفریقایی و آسیایی را همچنان عقب مانده نگه داشت.
اگر کشورهایی مانند عراق و سوریه، روزگاری مرکز علم و اقتصاد جهان در دوره
های گذشته نبودند، می شد گفت که عقب افتادگی ذات این مناطق از جهان است اما
در قرون مختلف آفریقا و آسیا محلی برای اجرای سیاست های کشورهای اروپایی
پرتغال، اسپانیا، فرانسه، ایتالیا، بریتانیا، آلمان و پس از آنها آمریکا
بوده است. کشورهایی که منافع خود را در عقب نگاه داشتن ملت ها و به یغما
بردن منابع خام آنها می دیدند. هرچند این سیاست به انحنای دیگر همچنان در
حال اجرا می باشد.
جاماندن
از کاروان پیشرفت اقتصادی و علمی جهان سبب شد تا تعداد زیادی از کشورهای
جهان همچنان با بحران های معیشت، جنگ و فقر دست و پنجه نرم کنند. مردم این
کشورها که اکثرا آفریقایی هستند برای فرار از قحطی و فقر دل را به دریا می
زنند یا به ساحل می رسند یا در همان دریا غرق می شوند. برنامه های توسعه ای
سازمان های بین الملل مانند سازمان ملل متحد نیز نتوانسته کمکی برای کاهش
معضلات در جهان سوم باشد و بحران های ریشه ای همچنان در حال قربانی گرفتن
هستند.
امواج جدید مهاجرت از کجا پدید آمد؟
جنگ،
یکی دیگر از عوامل اصلی مهاجرت محسوب می شود. در چند سال اخیر کشورهای غرب
آسیا با بحران جنگ داخلی نیز دست به گریبان هستند. پیش از حملات یازده
سپتامبر 2001، هر چند کشورهای غرب آسیا و آسیای مرکزی، با مشکلات اقتصادی و
قدرت گیری طالبان در افغانستان مواجه بودند اما سیر مهاجرت، ثبات مشخصی
داشت با شروع حملات ایالات متحده آمریکا به افغانستان در سال 2001 و به
عراق در سال 2003، بحران های بعدی به سرعت نمودار شدند.
در
سال 2007، روزانه 2هزار نفر از مردم عراق از خانه و کاشانه خود متواری
میشدند. این بزرگترین مهاجرت دسته جمعی مردم در غرب آسیا بود، حرکتی که
در اروپا نیز از زمان جنگ جهانی دوم به این سو سابقه نداشت. از آغاز جنگ در
عراق تا سال 2007، چهارمیلیون تن یا به عبارتی از هر هفت عراقی یک تن از
خانه و کاشانه خود متواری شدهاند، چرا که اگر چنین تصمیمی نمی گرفتند،
کشته می شدند. از آن سو نیز ایران با سیل بزرگ مهاجران افغانی و عراقی
مواجه شد. در حال حاضر میلیون ها افغانی در کشورهای مختلف جهان به خصوص
ایران، به دلیل ناامنی و مشکلات اقتصادی در افغانستان، آواره هستند.
اما
بحران های عراق و افغانستان محدود به این کشورها نماند. آتشی را که
کشورهای غربی برافروخته بودند دامن کشورهای دیگر منطقه را نیز گرفت و حتی
تشعشع آن به منتهی الیه مدیترانه و شمال آفریقا و در سوی دیگر کشورهای
آسیای میانه نیز رسید. برهم زدن ثبات منتهی به ناامنی دامنه دار در کشورهای
افغانستان و به ویژه عراق شد و در این محیط بود که القاعده عراق قدرت
چشمگیری کسب کرد.
پس
از قوام بخشی فعالیت های القاعده در عراق، گروه های منشعب نیز هر یک در
بخش های مختلف کشور به فعالیت های تروریستی پرداختند. نسل جدید تروریست ها
در این محیط در حال پروررش بودند. زندان بوکا در عراق که تحت کنترل آمریکا
قرار داشت، محل تجمع تروریست های کنونی در داعش بود. ابوبکر البغدادی، رهبر
گروه تروریستی داعش چند سالی میهمان آمریکایی در بوکا بود.
تشکیل
دولت در عراق نیز نتوانست به پایان بحران های این کشور کمکی کند و با وقوع
بی ثباتی ها در سوریه این بحران به سوریه نیز کشیده شد. در ابتدای شروع
بحران در دمشق، گروه های مخالف به سرعت مسلح شدند و مشکلاتی که می توانست
با اصلاحات حل شود، به اسلحه ها سپرده شد. کشورهای
اروپایی، آمریکا، ترکیه، عربستان، قطر، امارات و اردن خود را حامیان گروه
های مخالف مسلح معرفی کردند و سقوط بشار اسد را راه حل بحران در نظر
گرفتند. مقاومت اسد منتهی به تقویت بیشتر گروه های مخالف توسط ائتلاف ضد
اسد شد. داعش و النصره در این فضا رشد کردند. مخوفترین گروه تروریستی جهان
با پشتیبانی های صورت گرفته توانست نصف سوریه و یک سوم عراق را اشغال کند و
بدترین جنایت های بشری را در قرن حاضر رقم بزند.
اشتباه
یا حمایت های مفتضحانه اروپا و آمریکا از گروه های تروریستی در سوریه و
عراق نه تنها باعث گسترش تروریسم شد بلکه مسبب میلیون ها قربانی نیز گردید.
امواج گسترده مهاجران سوری به کشور ترکیه، اردن و لبنان در همان ابتدای
بحران و سپس حرکت این مهاجران به سمت کشورهای اروپایی، خود به معضل جدید
تبدیل شده است.
فرار از مرگ
هیچ
جای امنی را نمی توان در کشورهای عراق و سوریه یافت. هر آن امکان مردن
توسط خمپاره، بمب و گلوله و شمشیر وجود دارد. گروه های تروریست حتی سواحل
کشورهای توریسمی غرب آسیا و شمال آفریقا را نیز هدف قرار داده اند. هتل های
تونس که همیشه میزبان گردشگران اروپایی بود پس از کشتار هتل لوکس شهر سوسه
تونس خلوت شده است و در حمله تروریستی داعش، گردشگران خارجی که در حال
استراحت در کنار ساحل بودند را به کام مرگ کشاند. در نتیجه این حمله، 38
نفر کشته شدند که بیشتر آنها گردشگران خارجی و اغلب انگلیسی بودند. این امر
نشان داد جای جای کشورهای آسیای غربی و شمال آفریقا با خطر تروریسم روبه
رو است.
در
سوریه، تعداد قربانیان جنگ تا سال ۲۰۱۵ بین ۲۲۰ هزار نفر (برآورد سازمان
ملل) تا ۳۱۰ هزار نفر (برآورد دیدهبان حقوق بشر) بودهاست. حدود ۷ میلیون و
۶۰۰ هزار نفر خانه خود را از دست دادهاند. از این تعداد ۱.۷ میلیون نفر
به ترکیه، ۱.۲ میلیون نفر به لبنان، ۶۲۵ هزار نفر به اردن و ۲۴۵ هزار نفر
به عراق پناهنده شدهاند.
داعش
در نیمه دوم سال ۲۰۱۳ نزدیک به ۱۴۰۰ خانه را در عراق منفجر و ویران کرد.
طی این حملات، ۱۹۹۶ نفر کشته و ۳۰۲۱ نفر زخمی شدند. در مهر ۱۳۹۳ داعش دست
به حمله شیمیایی با استفاده از گاز کلر در الضلوعیه و سپس علیه عشایر بنی
سعد در جنوب استان صلاح الدین زد. این حملهها منجر به خفگی و مسمومیت دهها
تن از مردم و نیروهای داوطلب شد. داعش پس از ناتوانی برای ورود به مناطقی
که مردم به دفاع از میهن خود میپردازند، از شیوههای دیگری برای
انتقامگیری استفاده میکند. در این میان هزارن تن از مردم و نظامیان عراقی
به شیوه های مختلف در چنگال داعش گرفتار و کشته می شوند. در نبود یک
استراتژی بین المللی برای نابودی داعش، این گروه تروریستی همچنان به جنایات
خود ادامه می دهد و حمایت کشورهای عربستان، ترکیه، اسرائیل و برخی از
کشورهای غربی، مانع عمده ای برای مقابله کشورهای حاضر در خط مقدم تروریسم
شده است.
مردمان کشورهای غرب آسیا و شمال آفریقا
به ویژه لیبی، در خط مقدم تروریسم تولیدی غرب قرار دارند. تروریسمی که جورج
بوش به بهانه آن به منطقه لشکرکشی کرد اما به تولید نسل های بعدی تروریست
ها منتهی شد. ملت های منطقه در حال حاضر تاوان جنگ های غربی را پس می دهند.
زمانی که آنها در مقابل خود گروه های تروریستی را می بینند که با مرگ در
حال نزدیک شدن به آنان هستند، راهی جزء فرار را پیشروی خود نمی بینند.
تجربه تلخ هجوم داعش به مناطق کردنشین و ایزدی نشین و اسارت و قتل و عام
مردان و زنان، بیانگر آن بود که تروریسم هیچ محدودیتی در جنایت ندارد و سبک
جدید و غربی آن پا را از آن نیز فراتر گذاشته است.
اردوگاه
پناهندگان در اردن، ترکیه و لبنان با مشکلات عدیده دیگر مواجه شده است. در
گزارش هایی آمده بود که دلالان عرب و ترک، زنان و کودکان در این اردوگاه
ها را شناسایی می کنند و آنها را به بازارهای کنیزگی و بردگی جنسی در شیخ
نشین های خلیج فارس و مصر قاچاق می کنند. علاوه بر این در ترکیه پناهندگان
عرب با رفتارهای تبیعض نژادی ترک ها مواجه می شوند.
مقاصدی
که غرب در غرب آسیا و شمال آفریقا در دامن زدن به بحران ها دنبال می کرد،
به سواحل و مرزهای این قاره نیز کشیده شده و کشورهای اروپایی یونان،
مقدونیه، فرانسه، بریتانیا و ایتالیا با بیشترین آمار مهاجران روبه رو شده
اند. مهاجرانی که تمام موانع تعبیه شده در مسیر خود را پشت سر می گذارند و
انواع حقارت ها و مصیبت ها که گاهی به قیمت جان آنها نیز تمام می شود را
تحمل می کنند تا برای خود و خانواده خود سرپناهی امن پیدا کنند هر چند
برخوردهای خشن و ضد حقوق بشری کشورهای اروپا با این دسته از مهاجران، بارها
در رسانه ها به تصویر کشیده شده است.
بنابراین
یکی از ریشه های اصلی بحران مهاجرت، خود کشورهایی اروپایی هستند که در
مقابل آن مقاومت می کنند. حمایت از رژیم صهیونیستی در سال های تاسیس این
رژیم، میلیون ها فلسطینی را آواره کرد و در حال حاضر نیز حمایت از گروه های
تروریستی در منطقه، میلیون ها عرب را به سوی مرزهایی کشانده که چیزی جزء
حقارت و خطرات مرگ آفرین منتظر آنها نیست. در این میان به روند طبیعی
مهاجرت به غرب، امواج گسترده این نوع مهاجرت نیز افزوده شده و مرزهای
کشورهای اروپایی با ازدحام مهاجران مواجه گردیده است.
تعیین
یا تصویب سیاست های ضدمهاجرتی در کشورهای غربی، نه تنها چاره ای مناسب
نیست چرا که منجر به برخوردهای ضدحقوق بشری می شود بلکه حل ریشه ای بحران
که در سرزمین های مبداء نهفته است خود مسیر معکوس مهاجرت را سبب خواهد شد.
نابودی فقر و تروریسم که مسببان اصلی آن غرب است، می تواند محیط را برای
بازگشت مهاجران فراهم کند.
منبع: فارس
ارسال نظر
اخبار برگزیده