آیا مهدی هاشمی قرار است قربانی هدف بزرگتری شود؟
هر کس از «ظن خود»، یکی از این گمانهها را به سفر فرزند آیتالله هاشمی رفسنجانی به لندن نسبت میداد؛ سفری که بنابر اعلام دفتر هیئت امنای دانشگاه آزاد قرار بود کوتاه باشد و مهدی هاشمی «بهزودی» به ایران بازگردد اما ۳ سال از این ماجرا گذشت و خبری از بازگشت رئیسدفتر هیئت امنای دانشگاه آزاد نشد و گمانهزنیها به این سمت سوق پیدا کرد که بازگشتی در کار مهدی هاشمی نخواهد بود.
دیگر آبها از آسیاب افتاده بود و کمتر کسی سراغی از مهدی هاشمی میگرفت تا اینکه یک خبر به سرعت در رسانههای داخلی و خارجی پیچید؛ «مهدی هاشمی شنبه به ایران بازمیگردد».
این خبر کمی غیرمنتظره و تا حدودی غیرقابلباور مینمود، چراکه هر انسان عاقل دیگری اگر جای مهدی هاشمی بود، با این هجم اتهاماتی که علیه او مطرح است، شهر زیبا، تاریخی و همیشه خوش آب و هوای لندن را رها نمیکرد و قدم در راهی نمیگذاشت که پایانی جز بازداشت، محکومیت و زندان ندارد.
اما «مهدی» برگشت و از همان ابتدای ورودش به تهران هم سر و کارش به تفهیم اتهام و بازجویی افتاد و دست آخر از زندان اوین سر درآورد.
پدر قبلاً گفته بود «مهدی خیالش از پروندههایش راحت است»، خواهر امروز تأکید میکند که «مهدی به ایران بازگشت، چون هیچ مسئلهای نداشت»، برادر هم میگوید «مهدی با افتخار برگشت تا به مسایل پاسخ دهد».
اما آیا مهدی هاشمی واقعاً «مسئلهای» ندارد و «خیالش راحت» است یا اینکه ماجرا چیز دیگری بوده و «کاسهای زیر نیمکاسه» بازگشت مهدی هاشمی به ایران است؟
مقامات قضایی ایران بارها اعلام کرده بودند که مهدی هاشمی به محض ورود به کشور بازداشت میشود و محاکمه وی قطعی است؛ با این وجود، مهدی هاشمی چرا این ریسک را پذیرفت که به ایران برگردد و پی بازداشت، محاکمه و زندان را به تن خود بمالد؟
* بازگشت بازوی اجرایی هاشمی رفسنجانی
خیلیها مهدی هاشمی را «دست راست» و «بازوی اجرایی» و به نوعی «همهکاره» پدر میدانند و معتقدند همه «لینکها» و پلهای ارتباطی آیتالله هاشمی رفسنجانی با احزاب، گروهها، اشخاص و شبکههای همسو و همفکر با آیتالله، کاملاً وابسته به «مهدی» بوده و تجمیع و یکپارچهکردن آنها بدون حضور او امکانپذیر نیست.
شاید به همین دلیل هم بود که رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام پس از خروج فرزندش از ایران، تا حد زیادی گوشهنشین شده، دیدارهایش بیشتر خصوصی شد، کمتر موضع میگرفت و حضورش در عرصه سیاسی جمهوری اسلامی کمرنگ و کمرنگتر شد.
اما حالا که فضای سیاسی کشور دارد رنگ و بوی انتخاباتی به خود میگیرد، مهدی بازگشته و در چندماهی که رسیدگی قضایی به پرونده او زمان میبرد، میتواند تمام لینکهای پدر را دوباره برقرار کرده و آن پلهای ارتباطی را دوباره ترمیم کند و آیتالله دوباره بشود یکی از بازیگران اصلی عرصه انتخابات.
و شاید رمز و راز آن جمله مشهور و جنجالی هاشمی رفسنجانی که گفته بود «جامعه از من توقع دارد بیشتر در مسایل سیاسی ورود کنم»، اینجا بیشتر قابل فهم و درک باشد.
* مظلومیتنمایی برای «پدر»
فائزه هاشمی بازداشت و روانه زندان اوین شده است، کمی قبلتر محسن هاشمی مسئولیتش در شهرداری تهران را از دست داده و تنها مسئولیتش مشاروه دادن به محمدباقر قالیباف شهردار تهران است.
همه فرزندان هاشمی رفسنجانی از مناصب دولتی و حکومتی کنارهگیری کردهاند یا کنار گذاشته شدهاند. حالا مهدی هم برگشته و در آیندهای شاید نزدیک، مانند خواهر، محاکمه شده، روانه زندان خواهد شد.
«فشار به خانواده هاشمی» به مهمترین اخبار برخی رسانههای داخلی و بیشتر رسانههای خارجی بدل شده است.
یک سخنرانی عمومی با کمی چاشنی بغض و یا نم اشکی که از گوشه چشم آیتالله جاری میشود، میتواند مظلومیت رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام را به نمایش بگذارد و او را دوباره در جایگاهی بنشاند که دهها سال قبل قرار داشت.
*آیت الله«اسطوره» میشود
از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی، چند تن از مقامات عالی منصب جمهوری اسلامی که همگی با لقب «آیتالله» خطاب میشدند، برخی از فرزندان خود را که اقداماتی علیه جمهوری اسلامی انجام داده بودند، به تیغ قانون سپردند که حتی برخی از آنها اعدام نیز شدند، برخی دیگر نیز از فرزندان خود که در مسیر جمهوری اسلامی نبودند و سنخیتی با انقلاب اسلامی نداشتند، برائت جستند و نامی خوش از خود در اذهان مردم به جای گذاشتند.
فائزه در برخی آشوبهای بعد از انتخابات ۸۸ حاضر شده و در این اغتشاشات سخنرانی کرده است. یک بار هم با سایتهای مخالف جمهوری اسلامی مصاحبه کرده و تعابیری را درباره مسئولان ایران بهکار برده که همین مصاحبه، پای او را به دادگاه کشانده و فائزه را به ۶ ماه حبس و ۵ سال محرومیت از فعالیتهای سیاسی و … محکوم کرده است.
مهدی هم در دادگاههای حوادث سال ۸۸، از سوی برخی متهمان نزدیک به وی، به «پولشویی»، «استفاده انتخاباتی از بیتالمال» و «دستداشتن در اغتشاشات بعد از انتخابات ریاست جمهوری دور دهم» متهم شده و قوه قضاییه هم به همین دلیل برای او حکم جلب صادر کرده است.
رسانهها هم گزارشات مختلفی منتشر کرده و از رشوه ۱۵ میلیون دلاری شرکت نقتی «استاتاویل» به مهدی هاشمی سخن گفتهاند.
افکار عمومی به این خاطر، نگاه چندان مثبتی به برخی فرزندان هاشمی مانند فائزه و مهدی ندارد و تشکلهای دانشجویی و جریانات سیاسی هم بارها از آیتالله هاشمی رفسنجانی بهخاطر این اقدامات فرزندانش انتقاد کردهاند.
رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام حالا میتواند راه همان آیتاللهها را ادامه دهد و فرزندانش را به قانون بسپارد و نامی اسطورهای و قهرمانگونه از خود در افکار عمومی باقی بگذارد.
محسن هاشمی مصاحبه کرده و گفته که «ایشان (آیتالله هاشمی) میگویند بچههای من مثل بچههای بقیه افراد هستند و فرقی بین بچههای من با بچه مردم نیست، نباید تبعیضی صورت بگیرد و باید بدون تبعیض با فرزندانم برخورد شود».
اینجا پای رسانههای نزدیک به آیتالله هاشمی هم به این بازی باز میشود.
یکی از این رسانهها با کنایهای به «خط قرمز» احمدینژاد منتقد جدی هاشمی رفسنجانی، اینگونه مینویسند: «در حالی که محمود احمدینژاد در خرداد سال ۱۳۹۰ و در آستانه صدور حکم دستگیری برای سه تن از اعضای کابینه خود، در اظهاراتی تهدیدآمیز کابینه را خط قرمز برای دستگاه قضایی معرفی کرد، هاشمی رفسنجانی پس از دستگیری دو تن از فرزندانش، آنان را مانند فرزندان سایر مردم خوانده است».
و شاید با این اتفاق، آیتالله هاشمی رفسنجانی که زمانی سیبل انتقادات تند محمود احمدینژاد بود و آقای احمدینژاد از پتانسیل نگاه منفی جامعه به هاشمی برای ترقی در عرصه سیاست استفاده کرد، احمدینژاد و شاید افراد دیگری که بعداً نامشان برده میشود را به گوشه رینگ برده و سیل انتقادات خود را روانه آنها کند و با استفاده از این روش، خود را دوباره به جایگاه سیاسی قدیم خود بازگرداند و نقشی اساسی و اصلی در انتخابات پیشرو بازی کند.
* دفاعیات جنجالی مهدی هاشمی در دادگاه علنی؟!
مهدی هاشمی رفسنجانی مطمئناً میدانست که با برگشتش به ایران، به طور حتم، پایش به دادگاه کشیده خواهد شد، پس با علم به این موضوع به ایران آمده و قطع به یقین حرفهای زیادی برای گفتن در دادگاه دارد، چراکه قبل از سوار شدن بر هواپیما در فرودگاه دبی، به بیبیسی فارسی گفت که «حرفهایم را در تهران میزنم»!
پس آنها خواهان برگزاری دادگاه محاکمه مهدی هاشمی به صورت علنی خواهند شد، چهآنکه پیشتر وکیل خانواده هاشمی بر ضرورت علنی بودن این دادگاه تأکید کرده بود.
حالا مهدی هاشمی رفسنجانی میتواند متن دفاعیات خود را بهگونهای تنظیم کند که هم از یکسو نمایش مظلومیت هاشمی و خانواده او باشد و هم از آیتالله اسطورهای در ذهن مردم بسازد.
علاوه بر این، اتهاماتی که احیاناً در دفاعیات احتمالاً جنجالی مهدی هاشمی علیه محمود احمدینژاد و شاید هم سایر مسئولان و شخصیتهای نظام مطرح میشود، میتواند حداقل تا چند ماه و شاید تا حتی بعد از انتخابات ریاست جمهوری دور یازدهم، جو سیاسی کشور را متشنج کرده و نگاه افکار عمومی را از اتهامات مطرح علیه خانواده هاشمی برگرداند و به سمت و سویی دیگر متوجه کند.
* آیتالله در مقابل نظام؟!
اما احتمال دیگری هم در این ماجرا قابل تصور است.
این را همه میدانند که در خانواده آیتالله اکبر هاشمی رفسنجانی، علاقه و دلبستگی خاصی بین همه اعضای خانواده حکمفرماست.
علیرغم صحبتهایی که محسن هاشمی از قول پدرش درباره بازداشت فازه و برخورد با مهدی هاشمی نقل کرده است، زندانی شدن فائزه و محاکمه و به زندان فرستادن مهدی، به دلیل دلبستگی آیتالله به فرزندانش، شاید برای او قابل تحمل نباشد.
اینجا ممکن است آیتالله هاشمی رفسنجانی، از خیر جایگاه سیاسی فعلی خود هم بگذرد و مواضع تندی در مقابل قوه قضاییه یا سایر نهادهای جمهوری اسلامی اتخاذ کند؛ اتفاقی که قطعاً در عرصه سیاسی کشور تأثیرگذار بوده و معلوم نیست چه سرنوشتی برای آیتالله و خانواده او رقم بزند.
آیا مهدی هاشمی رفسنجانی قرار است فدایی و قربانی هدف بزرگتری شود؟