خبرنگاران در MWC دیوانه این دستگاه شدهاند!
خبرنگاران حاضر در MWC و GDC امسال دیوانه یکی از بهترین دستگاه های واقعیت مجازی شده اند که تاکنون در بازار دیده شده است.
گروه آی تی «تیتر یک»؛من امروز آینده را دیدم. جدی میگویم. امروز در MWC فرصتی یافتم تا از نزدیک
دستگاه واقعیت مجازی مشترک و در حال توسعه اچتیسی و «والو» (Valve) را
از نزدیک تجربه کنم. از من میپرسید خوب بود یا نه؟ باید بگویم حیرت انگیز
بود! باور کنید زبان از توصیف آن قاصر است.
آنچه
که این هدست در آن بهترین است -و حقیقتا بهترین است- القای حس حضور کامل
در یک محیط مجازی است. حضوری که نه تنها دنیای متفاوتی را احساس میکنید،
بلکه احساس میکنید بدنتان به شکل کامل به آن دنیا منتقل شده است. کافی
است وایو را بر سر بگذارید و خود را تمام و کمال در دنیای دیگر احساس کنید.
من در این تجربه توانستم به یک ماهی دست بزنم، مانند یک غول در میدان جنگ راه بروم، در یک آشپزخانه آشپزی کنم و بدون ذره ای تردید همه آنها واقعی بودند.
با نسل اول «آکیولس ریفت» (Oculus Rift) و مواردی چون Gear VR سامسونگ، حضور در دنیای دیگر را احساس میکنید، اما زودگذر است. مواردی که نام بردم نمیتوانند حرکات بدن شما را ردیابی کنند و به محضی که به آرامی خم شوید، فرآیند اغوای شما شکننده خواهد شد. در آکیولس ریفت DK2 شرایط بهتر شد و حالا با دوربینی که برای ردیابی حرکات بدن تعبیه شده میتوان خم شد، اما باز هم خود را به شکل نیمه و بدون دست احساس خواهید کرد. «پروژه مورفئوس» (Project Morpheus) سونی اندکی بهتر است و با کنترولرهایی که برای ردیابی طراحی شده میتواند حرکت دست را تشخیص دهد.
اما در مورد «اچتیسی وایو» (HTC Vive) چه؟ این هدست مانند هیچکدام از دستگاههایی که تاکنون آمده نیست.
اچتیسی و والو بهرهمندی از سنسورها جهت اغوای شما را از دو مسیر پی گرفتهاند. اول ردگیری پوزیشن شماست. وایو دارای دو سنسور است که باید به دیوار آویزان شوند. این سنسورها تقریبا هر کاری که انجام بدهید را تشخیص میدهد؛ دولا شوید، بپرید، خم بشوید، سرتان رو دور بدهید، کج بشوید و به بالا و پایین و چپ و راست که نگاه کنید، سیستم میتواند محل قرارگیری شما را بر اساس پوزیشن سر تشخیص دهد.
اما تا اینجای کار نیمی از مشکل حل نشده است. سیستم ردگیری هنوز نمیتواند دست شما را ببیند. اینجاست که کنترولرهای ویژه وایو از راه میرسند. دو کنترولر برای این هدست ساخته شده که هر کدام در یک دست قرار میگیرد (تصویر زیر) این دستهها به جای وجود جویاستیک در بالای آن دارای تاچپدهای مشابه با کنترولرهای اصلی استیم است. در پشت آن دو ماشه وجود دارد که برای اشاره انگشت به کار میرود. این کنترولرها همان دستهای شما هستند.
من در این تجربه توانستم به یک ماهی دست بزنم، مانند یک غول در میدان جنگ راه بروم، در یک آشپزخانه آشپزی کنم و بدون ذره ای تردید همه آنها واقعی بودند.
با نسل اول «آکیولس ریفت» (Oculus Rift) و مواردی چون Gear VR سامسونگ، حضور در دنیای دیگر را احساس میکنید، اما زودگذر است. مواردی که نام بردم نمیتوانند حرکات بدن شما را ردیابی کنند و به محضی که به آرامی خم شوید، فرآیند اغوای شما شکننده خواهد شد. در آکیولس ریفت DK2 شرایط بهتر شد و حالا با دوربینی که برای ردیابی حرکات بدن تعبیه شده میتوان خم شد، اما باز هم خود را به شکل نیمه و بدون دست احساس خواهید کرد. «پروژه مورفئوس» (Project Morpheus) سونی اندکی بهتر است و با کنترولرهایی که برای ردیابی طراحی شده میتواند حرکت دست را تشخیص دهد.
اما در مورد «اچتیسی وایو» (HTC Vive) چه؟ این هدست مانند هیچکدام از دستگاههایی که تاکنون آمده نیست.
اچتیسی و والو بهرهمندی از سنسورها جهت اغوای شما را از دو مسیر پی گرفتهاند. اول ردگیری پوزیشن شماست. وایو دارای دو سنسور است که باید به دیوار آویزان شوند. این سنسورها تقریبا هر کاری که انجام بدهید را تشخیص میدهد؛ دولا شوید، بپرید، خم بشوید، سرتان رو دور بدهید، کج بشوید و به بالا و پایین و چپ و راست که نگاه کنید، سیستم میتواند محل قرارگیری شما را بر اساس پوزیشن سر تشخیص دهد.
اما تا اینجای کار نیمی از مشکل حل نشده است. سیستم ردگیری هنوز نمیتواند دست شما را ببیند. اینجاست که کنترولرهای ویژه وایو از راه میرسند. دو کنترولر برای این هدست ساخته شده که هر کدام در یک دست قرار میگیرد (تصویر زیر) این دستهها به جای وجود جویاستیک در بالای آن دارای تاچپدهای مشابه با کنترولرهای اصلی استیم است. در پشت آن دو ماشه وجود دارد که برای اشاره انگشت به کار میرود. این کنترولرها همان دستهای شما هستند.
سرهمبندی و همکاری این دو بخش است که سبب خلق تجربه ای شده که دیوانهوار است و به شکل باورنکردنی شما را اغوا میکند. در حقیقت اغواکنندهترین چیزی که تاکنون تجربه کردهام.
کنترولرهای این مجموعه دارای سنسورهایی مشابه با چهارگوشهای کوچک روی خود هدست است که به وایو اجازه میدهد محل دقیق قرارگیری دست و بدن شما را بداند. در واقع وقتی که شما وایو را بر سر بگذارید، دقیقا دستان و بدنتان را خواهید دید. و باید اعتراف کنم که فوق العاده است. انگار بدنتان را در دنیای واقعی میبینید. اینطور بگویم که آنها هنوز بدن و دستان شما هستند ولی حس حضور در جای دیگری کاملا القا میشود. این احساسات شاید در نظر عده ای ناچیز محسوب شوند، ولی همین تفاوتهای کوچک هستند که باعث تجربه ای کاملا متفاوت میشوند.
بعد از اینکه سنسورها را آماده کردید و قبل از اینکه وارد دنیای دیگری شوید، باید سایز اتاقی که در آن حضور دارید را نیز مشخص کنید. همین فضای تعیین شده، فضای مجازی شما خواهد شد. وقتی که این کار را کردید و تمام لوازم جانبی جلوی پایتان را نیز کنار گذاشتید، آماده انتقال هستید. حال اگر در این شرایط به دیوار خانه برسید (در اصل به انتهای سایز مکان مجازی مشخص شده) یک نوشته نیمهشفاف جلوی شما ظاهر میشود که در آن نوشته شده: "اگر به راه رفتن خود ادامه دهید به یک دیوار واقعی برخورد میکنید و اصلا خوب نیست!"
اچتیسی و والو دموهای بسیاری را برای نمایش قابلیت و در حقیقت قدرت هدست واقعیت مجازی خود به MWC آورده بودند. در یک مورد من را به یک کشتی شکسته در ته دریا فرستادند که آنجا بنشینم و موجودات دریایی را بگیرم و لمس کنم، این کشتی که گردش در آن آزاد بود، پُر از ماهی بود. ماهیهایی که میشد به آنها تلنگر زد و یا آنها را با دستان مجازی خود (یا واقعی خود!) گرفت. سپس لحظه ای بود که یک وال بزرگ ظاهر شد، متوقف شد و با چشمان بزرگش به من خیره شد. اینها تجربههایی هستند که سخت بتوانم برای شما به رشته تحریر درآورم، اما در آن لحظات (نزدیک شدن وال) احساس حقارت و کوچکی کردم. فقط همین...
برای دموی بعد یک غول بودم که در میدان نبرد میان نبرد سربازان کوتوله ایستاده بودم. میتوانستم روی زانو بنشینم و آنها را از نزدیک نگاه کنم و یا از روی دیوار بپرم و قلعه را ببینم. میخواستم آنها را مانند مورچه له کنم ولی چنین امکانی هنوز تعریف نشده بود. اینها مواردی هستند که به لطف سنسورهای روی دیوار میسر شدهاند. هر حرکتی خواستید انجام دهید، تکنولوژی آن را از دید شما تعریف میکند.
دموی مورد علاقه خودم انتقال به یک آشپزخانه بود. کیفیت گرافیک عالی نبود، ولی تمام موارد لازم برای آشپزی بود: گوجه فرنگی، قارچ، تخم مرغ و غیره. سپس یک تخته سیاه ظاهر شد که در آن دستورالعمل ساخت غذا دیده میشد. میتوانستید آنها را بردارید، مایکروویو را روشن کنید، خاموش کنید، در قفسهها و فریزر را بازر کنید و کارهای دیگر. کارهایی کاملا معمولی ولی کاملا با القای حس واقعی. در یک آشپزخانه این طرف و آنطرف میرفتم، قدم برمیداشتم انگار قدمهای خودم هستند، مانند یک سرآشپز غذا میپختم و با دستانم تخم مرغ به دیوار میکوبیدم؛ دستانی که مال خودم بودند.
دستگاهی را که من امروز تجربه کردم با ورژن نهایی آن که پایان سال وارد بازار میشود دو تفاوت عمده خواهد داشت. اول اینکه سنسورهای آویزان شده از دیوار در ورژن نهایی کوچکتر خواهند شد. ورژن کنونی بزرگ است و دکور کلی خانه را به هم میزند. دوم اینکه کنترولرها نی کاملا به صورت بیسیم عرضه خواهند شد. در ورژن فعلی آنها مانند هدست به پیسی متصل هستند.
وجود این سیم از جنبههای منفی اچتیسی وایو است. شما احساس میکنید در دنیای ماتریکس قرار دارید ولی سیمهایی نیز به پیسی متصل هستند که گهگاه اجازه حرکت آزاد را نمیدهد و تا حدی اذیتکننده نیز هستند.
با وجود این مشکل، اچتیسی و والو تا امروز بهترین تجربه واقعیت مجازی را تولید کردهاند؛ اگرچه پا را فراتر از این نمیگذارم و نمیگویم که قطعا این محصول پیروز رقابت گجتهای واقعیت مجازی خواهد شد. درست است که محصول اچتیسی و والو برای بازی فوق العاده هستند، اما Gear VR سامسونگ هم برای تماشای فیلم عالی است. همچنین آکیولس ریفت و پروژه مورفئوس برای بازیهای کامپیوتری فوق العاده هستند؛ به خصوص در شرایطی که فضای حرکتی زیادی نداشته باشید. وایو از تمامی فضای اتاق شما برای خلق فضای مجازی استفاده میکند که میتواند بزرگترین مزیت آن یا شاید بزرگترین نقطه ضعف آن باشد.
واقعیت مجازی از راههای مختلف در راه رسیدن به مقصد هستند با شکلها و گونههای مختلف و باید بدانید که همین حالا در حال آمدن هستند و این همان دنیای علمیتخیلی آینده است که من مدتهای طولانی است آرزوی آن را در سر دارم. با تمام وجود پذیرای آن باشید...
منبع : دی جی کالا
خبرهای مرتبط
ارسال نظر
اخبار برگزیده