ستاره های ناشناخته در فردیس!
گروه استانی «تیتریک»؛ خبرنگار فردیسان در ادامه نوشت: به مناسبت روز ملی مهندس ومیلاد حضرت زینب”س”(روز پرستار)به سراغ خانواده ای مثال زدنی ساکن در شهرستان فردیس رفتم .خانواده ای که درآن مهربانی وایثار حرف اول رامی زند و سال هاست در آن همسری صبورانه از مهندسی فداکار پرستاری می کند…
کامران علی پور مهندس مکانیک شرکت هواپیمائی ایران ایر از سال ۱۳۵۸تاکنون باصبر وشکیبایی کم نظیر همسرشان به سختی گذران زندگی می کنند.
باتبریک روز مهندس خدمت ایشان درموردحادثه ای که منجر به مجروح شدن شان از ناحیه دست پا وسر شده است جویا شدم وایشان درپاسخ گفتند:
۱۳آبان ۵۸ودربحبوحه ی جنگ تحمیلی ایران وعراق دچار این معلولیت شدم.آن روزها ما به ظاهرفقط با عراق می جنگیدیم اما در واقع سایر کشورها نیز با ما در جنگ بودند!من دوست دارم جوانان امروز جزئیات آن روزها رابدانند .درواقع حادثه ای که برای من رخ داد حاصل تحریم اقتصادی امریکا علیه ایران در زمان جنگ بود.حملات عراق با صدای گلوله وتوپ همراه بود اما تحریم های امریکا تاهمین امروز هم بی سروصدا قربانی می گیرد.
زمانی که امریکا ماراتحریم کرد تنها۲۷هواپیما داشتیم که حتی تعدادی از انها فرسوده وغیر قابل استفاده بودند.شرایط بسیارسخت بود برای راه اندازی هواپیماها باید تا مدتی از تجهیزات هواپیماهای فرسوده استفاده می کردیم.
روزحادثه طبق روال ساعت۶صبح به محل کارم رفتم وتا ساعت۱۱سه هواپیما را برای پروازآماده کردم.معمولا پس از این ساعت برای استراحت می رفتیم اما باخبر شدم که ساعت۱۳/۳۰هواپیمائی به شیراز پرواز دارد بلافاصله برای راه انداز ی آن برگشتم .هواپیما بوئینگ۷۳۷بود بعداز کنترل متوجه شدم که یکی از چرخ های جلوی آن(نوزویل) دچارنقص است. به مسئول واحد اطلاع دادم وایشان گفتند(به دلیل تحریم ها)درحال حاضر فقط می توانیم از چرخ های هواپیمای رده خارجی استفاده کنیم. چرخ راگرفتم وکنترل کردم به نظرم از چرخ قبلی قابل اعتماد تر آمد باتوکل به خدا نصبش کردم ومتوجه شدم بادش کمتر از حدتعریف شده است شلنگ باد راکه متصل کردم به محض بالا رفتن فشار چرخ به اصطلاح در رفت ویکی ازدستانم راقطع کرد وبه مغزم آسیب شدیدی زد.بعدها پس از بهبودی نسبی از همکارانم شنیدم علت حادثه ترکیدگی پشت چرخ به دلیل فرسودگی بوده است.
همین جا ودرمیانه ی کلام مهندس علی پور بغض همسرشان شکست وبا صدایی لرزان گفتند:همسر من در واقع جانباز تحریم های آمریکائی هاست…اعتماد به کسی که سالهاست سرمنشا مشکلاتمان است بی فایده است…توبه گرگ مرگ است…!!!
بااین اشاره گفتگو باخانم علی پور همسر مهربان وفداکار ایشان راآغاز کردم وازایشان خواستم تا قدری از زندگی خود بگویند
ایشان با لبخندی بغضشان رافروبردند وگفتند :من خوشبختم … من درشرایطی با آقای علی پور از دواج کردم که این حادثه ومعلولیت رخ داده بود و همسر اولشان ایشان را باوجود داشتن فرزندی ۸ماهه ترک کرده بودند .درآن زمان کاملا مشخص بود دودست قطع وفلج شده ی همسرم قابل بازگشت نخواهد بود اما من باخدا معامله کردم ومعتقدم این معامله پورسودترین معامله برای من بوده است.. .زندگی من از دریچه ی نگاه دیگران پراز سختی ومشقت است اما من با توکل و اعتمادم به خدا این راه پر فراز را ادامه خواهم داد…
ازایشان خواستم یکی از بهترین خاطراتشان را دردوران زندگی با مهندس علی پور بازگوکنند ایشان با اشاره به روز تولد فرزندشان درسال ۶۷ تولد تنها پسرشان کاظم(کاوه)را جز بهترین خاطره در طول زندگیشان دانستند وگفتند زمانی که اقوام از تولد پسرم مطلع شدند نگران بودند با وضع پدرش نتوانم قادر به نگهداری فرزندم باشم اما من معتقد بودم تولد کاوه یک موهبت الهی برای من وهمسرم بوده است وهمین طور هم شد پسرم که در حال حاضر فارغ التحصیل رشته مهندسی مکانیک است از زمان تولدش تحول بزرگی در زندگیمان ایجادکرد درواقع به قول همسرم گویابعد از تولد پسرمان ایشان ۴ دست داشتند!!
کودکی پسرم باوجود معلولیت پدرش به سختی گذشت ماساکن در منطقه ای (شهرک مهندسی زراعی) بودیم که سطح امکانات رفاهی بسیار پائین تر از سایر مناطق بود برای تامین کپسول گاز باید کیلومترها راه می رفتم وکاوه از همان ابتدادر نگهداری از پدرش کمکم می کرد. همیشه قهرمان بودن پدرش را برایش یادآور می شدم تامبادا در کنار دوستانش خجالت بکشد.
خانم علی پور ضمن اشاره به اینکه همسرشان از کودکی تعلق خاطر عجیبی به حضرت ابوالفضل(ع) داشتند خاطره ی به یاد ماندنی دیگری را بازگو کردند وگفتند: ما همه ساله در سالروز شهادت حضرت عباس (ع)حلیم می پزیم واین به پاس لطفی است که خدا به خاطر توسل به ایشان به خانواده مان داشت .چون همسرم چندسال پیش دچارسرطان معده شدند آن زمان پسرم کوچک بود وتاب غصه نبود پدرش رانداشت خدارابه حضرت عباس(ع)قسم دادم فرزندم رایتیم نکند همین طورهم شد آزمایش دوم همسرم راپزشکش معجزه تلقی کرد وگفت دیگراثری از سرطان در وجود ایشان نیست!
درهمین حین مشغول گفتگو با خانم علی پور بودم که صدای اذان از رادیوی شخصی آقای علی پور پخش شد وایشان با اشاره ای که به همسرشان داشتند متوجه شدم تصمیم به اقامه نماز دارند.ایشان به نماز وبندگی ایستادند وآنجا بود که فهمیدم خداوند با داشتن اینگونه بنده هایش”احسن الخالقین”را به فرشتگان معرفی کرده است…
مهندس علی پور بعد از اقامه نمازشان از همسرشان خواستند تا آلبوم عکس روزگارجوانیشان رابیاورد. ایشان از میان تمام عکس ها عکسی راانتخاب کردند واصرارداشتند که همسرشان آن رادر دست (پروتز )شان بگذارد.جالب بود عکس از دستان پرتوانی حکایت می کرد که حالا دیگر رمقی ندارند…!!!
به عنوان حسن پایان گفتگو از خانم علی پور (که انصافا ایشان را ترجمان ایثار وفداکاری دیدم )پرسیدم اگردوباره به روز های قبل از ازدواجتان برگردیدآیا بازهم این نوع زندگی را انتخاب خواهید کرد ؟یاخیر؟
ایشان درجوابم محکم گفتند :البته …واین بار بدون تردید!!چون شاهد برکاتی از سوی خداوند بودم که هیچ گاه این حظ معنوی را باچیز دیگری جابه جانمی کنم .بارها شاهد زمین خوردن همسرم بخاطر عدم حفظ تعادلش وپرستاری از ایشان در شرایط غیرقابل وصف بودم اما در اوج خستگی هایم خداراشاکرم که دستان مردی هستم که دستانش را از دست داد تا کودکی بی پدرو خانواده ای داغدار نشود(که اگر آن هواپیما پرواز می کرد بلاشک این اتفاق می افتاد)من این نوع بندگی وامتحان را باجان ودل پذیرا هستم…
سرزمین ما پر از مردان مرد وزنان صبوری است عباس مسلک و زینب گونه که غصه را به سخره می گیرندوپشت سختی ها را به خاک می افکنندو تنها رضای خدا ست که اولویت اول آنهاست….
م . حاجی آقا – فردیسان