زندگینامه اولین شهید انقلاب شهرستان اشتهارد
در این بحبوحه شهید مصطفی ملاحسنی به آرزویش رسید و لقب اولین ستاره شهر را از آن خود کرد و درگیری ادامه داشت تا اینکه شب بیست ودوم بهمن خبر پیروزی انقلاب در سراسر ایران پیچید
گروه استانی «تیتریک»؛غم هجران را که هیچ کرانه ای بر آن که متصور نیست، دوایی جزء باده شهادت درمان نمی کند، آشنایان راه عشق را زلال دریای بیکران محبت ، آب وضویشان می باشد، آنان هم نفس قدسیانند ودرس نماز و سحر از میخانه آموختند وعاشق محصول دعایشان است آنان خود را در بقای محبوب فانی کرده ودر پیدایی معبود گم کرده اند و شهید مصطفی ملاحسنی اولین ستاره ی درخشان شهرمان براستی که اینگونه بود.
شهید مصطفی ملاحسنی در هفتمین روز فروردین ماه سال ۱۳۲۲در اشتهارد و در خانواده ای مذهبی دیده به جهان گشود.شهید مصطفی به رسم معمول آن روزگاران در دوران کودکی دروس و احکام اسلامی را از مکتبخانه های آن زمان فرا گرفت ایشان در دوران کودکی و نوجوانی و از آنجائیکه در خانواده ای کشاورز زاده بدنیا آمده بود کمک حال پدر در امور کشاورزی گردید.
با شروع انقلاب و فعالیت های مردم علیه رژیم شاه ایشان نیز که طعم ظلم و بیداد را از رژیم منحوس پهلوی دیده بود به ….. انقلابیون پیوست و در تظاهرات و فعالیت های انقلابی حضور چشم گیر داشت تا اینکه بالاخره جان خویش را برای به پیروزی رسیدن این انقلاب فدا کرد و اولین ستاره درخشان شهرمان بود که در تاریخ ۲۱/۱۱/۱۳۵۷و در حالی که یک روز مانده بود تا انقلاب به پیروزی نهایی برسد به شهادت رسید و نام خود را تا ابد جاودانه ساخت.
و فرزند بزرگ شهید از پدر اینگونه می گوید: با آنکه آن روزها چندان سن وسالی نداشتم ولی به خوبی به یاد می آورم که چگونه خبر شهادت پدر را به اطلاع خانواده رساندم. در بیرون از خانه با بچه ها مشغول بازی بودم که می شنیدیم مردم به همدیگر می گفتند آقا مصطفی شهید شده و من هم که نمی دانستم شهید و شهادت یعنی چه، با خوشحالی دویدم و این خبر را به اطلاع خانواده رساندم و بغضی می کند… و خاطره ی دوازدهم بهمن سال۵۷هیچگاه از ذهنم پاک نمی شود که به همراه پدر برای استقبال حضرت امام(ره) به تهران رفته بودیم. بابا با پیاده شدن حضرت امام خمینی(ره) از هواپیما چنان خوشحال بود که انگار دنیا را بهش داده باشند و می گفت دخترم انقلاب پیروز شد خون شهیدان به بار نشست. شاید آن روز نمی دانست که چند روز دیگر با خون خودش نهال انقلاب را آبیاری می کند و یادش بخیر.
از همرزمان شهید از آن روزها و از شهادت شهید مصطفی ملاحسنی می گوید: ساعت نزدیک به ده شب مورخه بیستم بهمن ماه سال ۵۷بود که خبر دادند سه دستگاه ماشین ارتش با نیرو به نزدیکی ماهدشت(مردآباد) آمدند که بچه ها به سمت آنها رفته و با آنها درگیر شدند که یکی از سه ماشین به همراه نیروهای آن موفق به فرار به سمت اشتهارد شدند تا اینکه این ماشین در روستای پلنگ آباد اشتهارد با گردانی که از سمت غرب عازم تهران بود بر خورد می کند و خبر درگیری ماهدشت را به آنها می دهند.
بچه ها برای اینکه ارتش شاهنشاهی نتوانند حرکت کند در محل رودخانه شور در عرض جاده، تیر آهنی را جوش داده بودند. نزدیک صبح بود که خبر دادند ارتش ها موفق به عبور از رودخانه شدند. حدود سی الی چهل نفر از بچه ها با سردادن شعار علیه رژیم در جلوی گردان غرب ایستادند. مردم کم کم به انقلابیون پیوستند که فرمانده گردان دستور آتش دادند با شروع آتش مردم پراکنده شدند و گردان موفق به عبور از ماهدشت و حرکت به سمت تهران شد.
اول صبح بیست و یکم بود که من به همراه چندین تن دیگر به وانت باری و از یک راه فرعی به سمت عباس آباد حرکت کردیم و مردم تقریباً خواب بودند که با سر دادن شعار الله اکبر از طرف ما کم کم بیدار شدند، تا رسیدن ارتش به عباس آباد ارتشی را فراهم ساختیم تا اینکه ارتش رسید. یادش بخیر شهید ملاحسنی براستی که حضور فعالانه ای را در آن صحنه ها داشت.
یکی دو ساعت به همین منوال گذشت تا اینکه فرمانده گردان دستور عقب نشینی داد آنها می خواستند از راه دیگری به سمت تهران حرکت کنند. مردم متوجه موضوع شدند، دیگر درگیری شروع شده بود، سربازان از مردم لباس شخصی می خواستند، فرمانده دستور شلیک را به سوی سربازان فراری را داد که داشتند به صف مردم می پیوستند در این حین یکی از سربازان به شهادت رسید که با دیدن این صحنه مردم دیگر طاقت نیاورده و به سمت ارتش حمله بردند. در این بحبوحه شهید مصطفی به آرزویش رسید و لقب اولین ستاره شهر را از آن خود کرد و درگیری ادامه داشت تا اینکه شب بیست ودوم بهمن خبر پیروزی انقلاب در سراسر ایران پیچید.
«یاد تمام شهدای انقلاب ، خصوصا شهدای اشتهارد صلوات »
شهید مصطفی ملاحسنی در هفتمین روز فروردین ماه سال ۱۳۲۲در اشتهارد و در خانواده ای مذهبی دیده به جهان گشود.شهید مصطفی به رسم معمول آن روزگاران در دوران کودکی دروس و احکام اسلامی را از مکتبخانه های آن زمان فرا گرفت ایشان در دوران کودکی و نوجوانی و از آنجائیکه در خانواده ای کشاورز زاده بدنیا آمده بود کمک حال پدر در امور کشاورزی گردید.
با شروع انقلاب و فعالیت های مردم علیه رژیم شاه ایشان نیز که طعم ظلم و بیداد را از رژیم منحوس پهلوی دیده بود به ….. انقلابیون پیوست و در تظاهرات و فعالیت های انقلابی حضور چشم گیر داشت تا اینکه بالاخره جان خویش را برای به پیروزی رسیدن این انقلاب فدا کرد و اولین ستاره درخشان شهرمان بود که در تاریخ ۲۱/۱۱/۱۳۵۷و در حالی که یک روز مانده بود تا انقلاب به پیروزی نهایی برسد به شهادت رسید و نام خود را تا ابد جاودانه ساخت.
و فرزند بزرگ شهید از پدر اینگونه می گوید: با آنکه آن روزها چندان سن وسالی نداشتم ولی به خوبی به یاد می آورم که چگونه خبر شهادت پدر را به اطلاع خانواده رساندم. در بیرون از خانه با بچه ها مشغول بازی بودم که می شنیدیم مردم به همدیگر می گفتند آقا مصطفی شهید شده و من هم که نمی دانستم شهید و شهادت یعنی چه، با خوشحالی دویدم و این خبر را به اطلاع خانواده رساندم و بغضی می کند… و خاطره ی دوازدهم بهمن سال۵۷هیچگاه از ذهنم پاک نمی شود که به همراه پدر برای استقبال حضرت امام(ره) به تهران رفته بودیم. بابا با پیاده شدن حضرت امام خمینی(ره) از هواپیما چنان خوشحال بود که انگار دنیا را بهش داده باشند و می گفت دخترم انقلاب پیروز شد خون شهیدان به بار نشست. شاید آن روز نمی دانست که چند روز دیگر با خون خودش نهال انقلاب را آبیاری می کند و یادش بخیر.
از همرزمان شهید از آن روزها و از شهادت شهید مصطفی ملاحسنی می گوید: ساعت نزدیک به ده شب مورخه بیستم بهمن ماه سال ۵۷بود که خبر دادند سه دستگاه ماشین ارتش با نیرو به نزدیکی ماهدشت(مردآباد) آمدند که بچه ها به سمت آنها رفته و با آنها درگیر شدند که یکی از سه ماشین به همراه نیروهای آن موفق به فرار به سمت اشتهارد شدند تا اینکه این ماشین در روستای پلنگ آباد اشتهارد با گردانی که از سمت غرب عازم تهران بود بر خورد می کند و خبر درگیری ماهدشت را به آنها می دهند.
بچه ها برای اینکه ارتش شاهنشاهی نتوانند حرکت کند در محل رودخانه شور در عرض جاده، تیر آهنی را جوش داده بودند. نزدیک صبح بود که خبر دادند ارتش ها موفق به عبور از رودخانه شدند. حدود سی الی چهل نفر از بچه ها با سردادن شعار علیه رژیم در جلوی گردان غرب ایستادند. مردم کم کم به انقلابیون پیوستند که فرمانده گردان دستور آتش دادند با شروع آتش مردم پراکنده شدند و گردان موفق به عبور از ماهدشت و حرکت به سمت تهران شد.
اول صبح بیست و یکم بود که من به همراه چندین تن دیگر به وانت باری و از یک راه فرعی به سمت عباس آباد حرکت کردیم و مردم تقریباً خواب بودند که با سر دادن شعار الله اکبر از طرف ما کم کم بیدار شدند، تا رسیدن ارتش به عباس آباد ارتشی را فراهم ساختیم تا اینکه ارتش رسید. یادش بخیر شهید ملاحسنی براستی که حضور فعالانه ای را در آن صحنه ها داشت.
یکی دو ساعت به همین منوال گذشت تا اینکه فرمانده گردان دستور عقب نشینی داد آنها می خواستند از راه دیگری به سمت تهران حرکت کنند. مردم متوجه موضوع شدند، دیگر درگیری شروع شده بود، سربازان از مردم لباس شخصی می خواستند، فرمانده دستور شلیک را به سوی سربازان فراری را داد که داشتند به صف مردم می پیوستند در این حین یکی از سربازان به شهادت رسید که با دیدن این صحنه مردم دیگر طاقت نیاورده و به سمت ارتش حمله بردند. در این بحبوحه شهید مصطفی به آرزویش رسید و لقب اولین ستاره شهر را از آن خود کرد و درگیری ادامه داشت تا اینکه شب بیست ودوم بهمن خبر پیروزی انقلاب در سراسر ایران پیچید.
«یاد تمام شهدای انقلاب ، خصوصا شهدای اشتهارد صلوات »
منبع: اشته نیوز
ارسال نظر
اخبار برگزیده