گزارشی از معضل دانش آموزان شیعه در مدارس عربستان
هر ساله از ابتدای سال تحصیلی جدید مدارس مناطق شیعی نشین عربستان از جمله القطیف، الاحسا، مدینه و دیگر مناطق در برابر معضل معلمان دینی سلفی سنی مذهب در رده های ابتدایی و بالای تحصیلی قرار می گیرند، در اساس نامه های آموزش و پرورش تنها معلمان سلفی تنها دبیرانی هستند که حق دارند این کلاس ها را اداره کنند و هیچ معلم دیگری از مسلک دیگری نمی تواند دروس دینی را آموزش دهد.
این معلمان به مذهب سلفی گری پای بندی شدید دارند و از دانشگاه های خاص سلفی فارغ التحصیل شده اند، به همین دلیل است که تنها آنها حق دارند دروس دینی را به دانش آموزان بیاموزند.
این در حالی است که در برخورد با سایر دروس، مذهب و مسلک دبیران چندان حساسیتی ندارد و تا زمانی که هر دبیر به امر آموزش مسلط باشد، برای تدریس اولویت دارد، در مورد دروس دینی به هیچ وجه اتفاق نمی افتد و طبقه سلفی تنها طبقه ای است که این درس را در اختیار دارد، حتی زمانی که کمبود دبیر در مدارس وجود داشته باشد باز هم از معلمان شیعی مذهب برای آموزش دروس دینی به دانش آموزان شیعی استفاده نخواهد شد، دلیل تمام این مسایل به برتری داشتن مذهب سلفی گری در عربستان باز می گردد.
از مشکلاتی که در این کلاس ها می توان در اغلب اوقات شاهد آنها بود این است که بسیاری از دبیران دینی سلفی به دلیل اختلاف مذهب با دانش آموزان و تبلغاتی که روزانه در مدح سلفی گری و ذم تشیع صورت می گیرد، در برخورد با دانش آموزان شیعی از نوعی تنفر استفاده می کنند، جدای از آن نظراتی است که برخی از دبیران در مورد مذهب تشیع، اخلاق شیعیان، حقوق و مشارکت آنها در فعالیت های اقتصادی و اشتغال در ادارات در کلاس برای دانش آموزان بازگو می کنند و باعث بروز مشکلاتی میان دانش آموزان می شود و کلاس را به بمب ضامن داری از اختلافات اعتقادی مواجه سازد که امکان دارد هر لحظه منفجر شده و به همزیستی آنها با یکدیگر لطمه های زیادی وارد کند.
از آنجا که دانش آموزان شیعی و دانش آموزان اهل تسنن با یکدیگر در یک مدرسه و یک کلاس تحصیل می کنند وجود برخی از دروسی که در آن ها از شیعیان انتقاد زیادی می شود، باعث نوعی درگیری در همان روزهای ابتدایی میان دانش آموزان شود. دانش آموزان از همان روزهای اول تفاوت میان مذاهب را درک می کنند، و به این نتیجه می رسند که خودشان و دبیران شان بر مذهبی به نام سلفی و همکلاسی هایشان دارای مذهب شیعی هستند، در مقابل دانش آموزان شیعی نیز علاوه بر چنین احساساتی به این نتیجه می رسند تمام مطالبی که در کلاس ها از زبان یک سلفی درمورد وضع اجتماعی و مذهبی گروه دیگر به خصوص شیعیان بیان می شود، صحت ندارد و او مجبور نیست آنها را فرا گرفته و در زندگی به کار ببندد بلکه تنها در پایان ترم باید با نمره خوب رضایت معلم خود را جهت گرفتن نتیجه قبولی کسب کند.
چنین اختلافات ارزش تربیتی دروس را از بین برده و تنها یک چهره ظاهری به آنها می دهد. در پاسخ به احتکار آموزش های دینی در دست سلفی ها، برخی از شیوخ و بزرگان شیعی تصمیم گرفتند برنامه هایی تهیه کنند و دروسی را برنامه ریزی نمایند که با عقیده و مذهب اهل بیت(ع) توافق داشته باشد تا نوعی جایگزین برای دانش آموزان باشد و ارزش تربینی دروس دینی را بالا ببرد با این تفاوت که این دروس در خارج از محیط مدارس و به طور غیر رسمی آموزش داده می شود.
آموزش های دوگانه ای که یک دانش آمور شیعی در مدارس سلفی با آن ها رو به رو است باعث ایجاد حالتی از گریز مذهبی در میان این اهل تسنن وشیعیان شده که تا دانشگاه نیز ادامه دارد. چنین دروسی در آینده بر روابط اجتماعی این دو گروه تاثیرات زیادی می گذارد و باعث درگیری میان پیروان دو ذهب می شود، اما چیزی که روشن است این است که بعد از سال ها تجربه می بینیم با وجود آنکه مذهب سلفی در مدارس و دانشگاه تدریس می شود اما تا این لحظه به موفقیت چندانی دست نیافته و علاوه بر آن که از سوی دانش آموزان و دانشجویان شیعی رد می شود از سوی دانش آموزان اهل تسنن نیز رد شده است و مقبولیت چندانی به دست نیاورده است.
وجود مدارس سلفی وتحصیل دانش آموزان شیعی در آنها، باعث می شود که تمام اختیارات به یک مسلک، یک مذهب و یک مدرسه اختصاص یابد و طرف دیگر به عنوان بدعت گذار در دین، کافر، مشرک و منافق قلمداد شود و مانند این است که اصلا وجود خارجی ندارد، وقاحت رفتار دبیران سلفی تا آنجا پیش می رود که در بسیاری از اوقات، در مقابل دیدگان کودکان شیعی تمام این اوصاف را بر شیعیان تطبیق می دهند و آنها را وادار می کنند که چنین مطالبی را تکرار کنند. در این مدارس معلم شیعی حق ندارد که امامت دانش آموزان شیعی را به عهده گیرد و دانش آموزان مجبورند از هر مذهبی که باشند امام سلفی را به جماعت بگیرند.
یگانگی مذهبی در مدارس عربستان تا به آنجا پیش می رود که از تفکر اهل بیت(ع) و نقش آنها در زندگی مسلمانان یادی نمی شود، همچنین نمی توان هیچ اثری از نقش ایمه اطهار(ع) در نشر آموزش های اسلامی و حمایت دین از خطرات یافت، هیچ حدیث و متنی از آنها نقل نمی شود و تمام سخنان شان به یکباره حذف می گردد.
بر اساس گزارش پایگاه آن اسلام، آموزش های دروس دینی در مدارس مناطق شیعی نشین به نوعی تنش مذهبی تبدیل شده است که درگیری های فرقه ای را افزایش می دهد، سلفی گری تا آنجا پیش رفته است که درب بسیاری از اداراتی که شرط تربیتی دینی در آنها به کار رفته است، بر روی شیعیان بسته شود. به عنوان نمونه در تمام ادرات آموزش و پرورش شهر القطیف که در آن نزدیک به 50 کارمند اشتغال دارند حتی یک کارمند شیعی نیز نمی توان یافت.
وجود این نوع مداس با چنان دبیرانی بر روحیه دانش آموزان تاثیری منفی می گذارد، کودک یا نوجوان شیعی، با پا گذاشتن به مدرسه با ادعاهایی رو به رو می شود که به وی می فهماند تو مسلمان پاکی نیستی بلکه باید این مطالب را بخوانی و قبول شده و پاک شوی.
می توان گفت که در تمام جلسات امتحان پرسش هایی مطرح می شود که از دانش آموز شیعی می خواهد مذهب تشیع را توصیف کنند و کودکان شیعی مجبور هستند تنها برای کسب نمره قبولی و رضایت معلم، خود را کافر و مشرک معرفی کنند. این مساله و مسایلی از این دست که کمتر به آن ها پرداخته می شود، مسایلی هستند که با وجود آن که در ظاهر کوچک هستند اما می توانند مشکلات بزرگی برای آینده شیعیان و تفکر شیعی ایجاد کنند.