روايتي درباره عبور از سنت به جاهليت مدرن!
گروه هنر و سینما«تیتر یک»/آرش فهیم
«زندگي خصوصي آقا و خانم ميم» هم موضوعي شبيه به فيلم هاي موج غالب در سينماي امروز ايران دارد؛ ترديد و خيانت! اما ديدگاه و مضمون فيلم كاملاً با آنچه در فيلم هاي راوي خيانت مي گذرد متفاوت است. اين بار، هيچ رد و اثري از ابتذال آشكار و پنهاني كه در اين گونه آثار بيداد مي كند نيست؛ هرچند در راه تخاصم و تقابل با مناسبات ناسالم اجتماعي با لكنت زبان همراه است و تكان و تلنگر لازم را درباره اين دغدغه به مخاطب وارد نمي كند.
فيلم «زندگي خصوصي آقا و خانم ميم» روايتگر زندگي زن و شوهري جوان به همراه فرزند خردسال شان است كه براي عقد يك قرارداد كاري از شهرستان به تهران مي آيند، رخدادي كه منجر به ارتقاي شغلي مرد مي شود؛ اما اين ترفيع و ورود اين خانواده به يك زندگي به ظاهر متجددانه، زندگي آنها را دچار اختلال مي كند. در اثر ترديد و هراس از درغلتيدن در روابط غلط، گرما و روشنايي اين جمع به سردي و تيرگي مي گرايد.
«زندگي خصوصي آقا و خانم ميم» از ويژگي هايي برخوردار است كه آن را در سينماي امروز ايران واجد اهميت و توجه كرده است. در فرم، شاهد يك فيلم جمع و جور و به دور از پيچيده گويي ها و ادا و اطوارهاي شبه روشنفكرانه و مبتذل هستيم؛ هرچند، فيلم در زمينه داستان پردازي تاحدودي كم مي آورد و گويي يك فيلم كوتاه است كه با اضافاتي به يك فيلم بلند تبديل شده است. جا داشت كه بر داستان هاي فرعي و ماجراهاي آن و همچنين شخصيت پردازي كار افزوده مي شد تا توان روايي فيلم بالا برود. همچنين بازي بازيگران چندان قابل توجه نيست. از قابليت هاي بازيگري حميد فرخ نژاد و مهتاب كرامتي به اندازه كافي استفاده نشده است. از ابراهيم حاتمي كيا هم چون حرفه اصلي اش بازيگري نيست، نمي توان توقع چنداني داشت.
اما آنچه «زندگي خصوصي آقا و خانم ميم» را در ميان آثاري كه موضوع مشابهي دارند متفاوت جلوه مي دهد، نقد تجددزدگي و مدرن گرايي سطحي است. محور اصلي فيلم، جماعت به اصطلاح تازه به دوران رسيده است كه با رسيدن به كوچك ترين جايگاه و يا ثروتي، خود را مي بازند و سعي مي كنند تا به اصطلاح همرنگ جماعت شوند. به بياني ديگر، فيلم روايتگر مسئله عبور از سنت به مدرنيته، با تمركز بر نهاد خانواده است. در فيلم، مي بينيم كه شخصيت محوري فيلم از يك طرف سعي دارد تا با خودآرايي و توسل به ظاهرسازي آنچناني خود و همسرش از قافله عقب نماند و از طرف ديگر به دليل تعلقات سنتي و برخورداري از غيرت و تعصب مردانه، از وضعيتي كه در آن گرفتار شده، كلافه مي شود.
مي توان «زندگي خصوصي آقا و خانم ميم» را با فيلم «من مادر هستم» كه همزمان با هم اكران شده اند مقايسه كرد. مخاطب هر دو، طبقه متوسط شهرنشين است و در هركدام نيز آلودگي هايي كه گرد اين طبقه را گرفته اند بازنمايي مي شود. اما در فيلم روح الله حجازي برخلاف فيلم فريدون جيراني، خانواده و روابط زوجين، تقديس و تشويق مي شود. اين درحالي است كه در «من مادر هستم» چيزي به نام خانواده وجود ندارد و مخاطب از خانواده دل زده و هراسان مي شود. در همين جا بايد اين نكته را هم يادآور شد كه بدون شك، يكي از عوامل بالا رفتن سن ازدواج و كاهش تمايل به تأهل در اين زمانه، تأثير محصولات فرهنگي و رسانه اي است. در اغلب فيلم هاي سينمايي، رمان ها، تئاترها و برخي از سريال هاي تلويزيوني، تصويري ترسناك و نفرت انگيز از زندگي زناشويي نمايش داده مي شود. باتوجه به اثرگذاري فوري و قوي اين گونه آثار بر ذهن كودكان و نوجوانان، طبيعي است كه بخشي از جامعه جوان، پنداري منفي درباره امر مقدس ازدواج و تشكيل خانواده پيدا كنند. در برابر طيف غالب آثار سينمايي، معدود فيلم هايي نظير «زندگي خصوصي آقا و خانم ميم» در پي ترميم تصوير و تصور پيرامون خانواده هستند.
با اين حال، «زندگي خصوصي آقا و خانم ميم» از چند حلقه مفقوده محتوايي نيز رنج مي برد كه مانع پخته و بليغ شدن اين فيلم شده است. فيلم در نمايش خطرات سبك زندگي شبه مدرن و غرب زده به التهاب نمي رسد؛ يعني جاي يك تعليق و موقعيت تكان دهنده كه همچون آب سردي بر تفكر مخاطب تجددطلب ريخته شود و از خواب غفلت بيدارش كند، خالي است. ترسيم زشتي ها و پلشتي هاي پديده تازه به دوران رسيدگي فرهنگي در فيلم، به بلوغ نرسيده و در نتيجه فيلم را به قطعيت نمي رساند؛ به اين معني كه برخي از مخاطب هاي فيلم به اين نتيجه مي رسند كه اصلاً اين سبك زندگي مشكلي ندارد و عامل اصلي پديد آمدن اين اشكالات، ذهنيت سنت گراي شخصيت هاست، نه زندگي جديد آنها. بنابراين، جا داشت كه با گنجانده شدن يك قصه فرعي، موضع فيلم در اين زمينه قطعي تر و شفاف تر مي شد. مثلاً قرار دادن چند فلاش بك(بازگشت به عقب) كه گوياي زندگي شيرين و آرام اين خانواده در گذشته اي نه چندان دور بود.
اين فيلم نيز مانند بسياري از فيلم هاي اجتماعي سينماي ما، غرق در رويكرد سلبي است و نگاه ايجابي در آن بسيار كمرنگ است. فيلم «زندگي خصوصي آقا و خانم ميم» در اين مورد هم مي توانست در قالب داستاني فرعي يا حداقل افزودن نشانه و اشاره اي، روزنه اميد و راه برون رفتي براي شخصيت هاي به بن بست رسيده خود نشان دهد. اين كار موجب مي شد كه فيلم هم از يكنواختي روايي فاصله بگيرد، هم هويت فرهنگي شاخص تر و منسجم تري مي يافت و هم كاربردي تر مي شد.