آوای سرزمین من
آغار حرکتی جدید از هنرمندان ایرانی!
در این میان جای دارد که در کشور ما تولیداتی صورت گیرد و واقعیت حوادث منطقهی خاورمیانه برای افکار عمومی در سراسر دنیا معرفی شود
اما
تقریبا از همان سال های اولیهی اختراع سینما، برّنده بودن ابزار فیلم
باعث شد تا چشم طمع طالبان قدرت به این هنر معطوف شود. بدین ترتیب سینما
تقریباً از همان سال های اولیهی اختراع خود (دوره ی سینمای صامت) مورد
استفاده های تبلیغی و سیاسی گروه های قدرت طلب و تمامیت خواه قرار گرفت.
جنگ
جهانی اول، جنگ جهانی دوم، دوران جنگ سرد، جنگ ویتنام و... همه و همه عرصه
هایی هستند که آن گروه های قدرت طلب در این عرصه ها از فیلم و سینما
استفاده ی تبلیغاتی کرده اند.
امروز
نیز دیده میشود که یک کشوری به خاورمیانه حمله میکند، ابتدا به سراغ
افغانستان میرود سپس به سراغ عراق میرود، بعد در سوریه جنگ افروزی
میکند، از تروریست های منطقهی خاورمیانه حمایت میکند، به اسرائیل سلاح
میدهد. در هرکجای دنیا که اتفاقی میافتد، او گمان میکند که به او هم
مربوط است؛ وارد ماجرا میشود و مداخله میکند و در مجموع خود را کدخدای
دنیا میداند. بعد، دیده می شود که همین کشور برای توجیه جنایت های خود و
برای به دست آوردن افکار عمومی دنیا از ابزار فیلم و سینما بهره میگیرد.
تلاش میکند تا خود را حامی صلح و ثبات در خاورمیانه معرفی کند!
برای
نمونه میتوان به فیلم Hurt Lucker (مهلکه) اشاره کرد. در این فیلم نشان
داده میشود که سربازان ایالات متحده تلاش میکنند تا بمب های کارگذاری شده
در شهرهای عراق را خنثی کنند. بسیار زحمت میکشند! عده ای از آنان حتی جان
خود را در این راه از دست میدهند! در مقابل، مردم عراق افراد بیچیز و
پابرهنه و بدبختی نشان داده میشوند که گاه، خود باعث ناامنی و انفجار در
شهرهای عراق میشوند!
بسیار
جالب است که سازندهی این فیلم که یک زن آمریکایی است، تلاش میکند تا در
این فیلم، جای ظالم و مظلوم را عوض کند و ناامنی های عراق را به گردن خود
مردم عراق بیندازد! و در مقابل سربازان جان برکف آمریکا را حامی صلح و ثبات
نشان دهد!
جالب
است که همین فیلم را به جشنوارهی اسکار میبرند و در رقابت با فیلم
پربینندهی «آواتار»، در کمال ناباوری جایزهی اسکار را به این فیلم(مهلکه)
میدهند! یک پروپاگاندای * بزرگ.
فیلم
سقوط شاهین شکاری(Black hawk down)، فیلم سی دقیقه ی بامداد(Zero Dark
Thirty) ، سریال میهن(Homeland) و... تنها بخشی از فیلم هایی هستند که
ایالات متحده به منظور پروپاگاندای خود، دست به تولید آنان زده است.
پروپاگاندایی که در آن، حضور آمریکا در منطقهی خاورمیانه برای مخاطب توجیه
میشود؛ آمریکا مدافع صلح و ثبات و آزادی، و دیگران باعث و بانی تروریسم
معرفی میشوند.
در
این میان جای دارد که در کشور ما تولیداتی صورت گیرد و واقعیت حوادث
منطقهی خاورمیانه برای افکار عمومی در سراسر دنیا معرفی شود. اما در اغلب
اوقات دیده شده است که نه تنها چنین اتفاقی نمیافتد؛ بلکه فیلمساز ایرانی
فیلم ساختن در رابطه با این موضوعات را بازی های سیاسی میداند!
او
ترجیح میدهد که دربارهی شرایط داخل ایران فیلم بسازد و به نقد جامعهی
ایران بپردازد! و فیلم ساختن دربارهی مظلومیت ملت عراق و افغانستان و
پاکستان و بحرین و فلسطین و لبنان و... را بازی سیاسی قلمداد میکند! او
حتی فیلمسازی درباب مظلومیت ملت ایران در جنگ ۸ ساله را نیز در ژانر کاری
خود نمیبیند!
از
سوی دیگر مدیریت سینمایی وقت هم با سوء تدبیر خود بر این آشفتگی صحه
میگذارد. مثلاً دیده میشود که در همان زمانی که عبدالمالک ریگی توسط
سربازان گمنام امام زمان(عج) دستگیر میشود، نه تنها معاونت سینمایی وقت
دست به تولید فیلمی دراین باره نمیزند، بلکه یک فیلم غیرهمسو (به رنگ
ارغوان) را از درون فیلم های توقیف شده بیرون میکشد و تصمیم به اکران آن
می گیرد! مخاطب دچار سردرگمی میشود:« آیا وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی آن
گروهی است که تروریست شرور منطقه را دستگیر می کند، یا آن چیزی که در فیلم
«به رنگ ارغوان» مشاهده می شود؟!». و این یعنی سوء مدیریت.
اگر
کاری که ایران در مورد عبدالمالک ریگی کرد را ایالات متحده انجام داده
بود؛ مطمئنا چندین فیلم ساخته میشد تا به گوش تمام مردم دنیا برسد که
ایالات متحده چه کرده است!(هرچند که آنان خود حامی تروریسم اند.)
اما
اخیرا حرکت هایی صورت گرفته است که امیدواریم کورسویی در این ظلمت باشد.
در حال حاضر فیلمی به کارگردانی «عباس رافعی» در حال ساخت است که پرده از
چهرهی سیاه گروه تروریستی داعش برمیدارد. این فیلم که عنوان آن «آوازهای
سرزمین من» است؛ در حال حاضر در مرحلهی فیلمبرداری است. عباس رافعی که پیش
از این ساخت فیلم هایی نظیر «کیمیا و خاک»، «فصل فراموشی فریبا»، «تولد
دیگر» و... را در کارنامهی خود دارد؛ این بار ساخت فیلمی دربارهی تروریست
های داعشی را بر عهده گرفته است.
مسئله
ای که در این میان باید بدان توجه کرد این است که کیفیت ساخت فیلم نکتهی
حائز اهمیتی است. تهیهی یک فیلمنامهی سطحی و تولید یک فیلم درجه دو(B
Movie) کار سخت و ارزشمندی به نظر نمیرسد. هر فیلمساز آماتوری شاید از پس
ساخت چنین فیلمی براید. آن چیزی که ارزشمند است، تولید یک اثر هنری با
کیفیت است که مخاطب را با روایت فیلم همراه کند. بنابراین باید تا اکران
فیلم «آوازهای سرزمین من» صبر کرد تا بتوان در مورد آن قضاوت درستی داشت.
• پروپاگاندا: دروغهای سیاسی برای فریب افکار عمومی (تبلیغات سیاسی)
منبع: فرهنگ نیوز
خبرهای مرتبط
ارسال نظر
اخبار برگزیده