دو نانوای جوان و سحرخیزکرجی در آغازین روز هفته /اخلاق خوش نانوا از نان باکیفیت هم بهتر است
دوجوان سحرخیز و بانشاط کرجی ، یک مغازه نانوایی را با مهربانی به مردم و کار در راه رضای خدا به خوبی اداره میکنند و رمز موفقیت خود را توکل به خداوند میدانند.
گروه استانی«تیتریک» ؛ ازهمه زودتر وارد محل میشوند و با آب پاشی و صلوات ، کرکره دکان خود را بالا داده و منتظر روزی پرکار ، شاد و فرود آمدن روزی به دست خداوند می شوند.
وی ادامه میدهد : اگر تمام انسانها به فکرخود باشند و از شکم گرسنه هم محلی و همشهری خود بی خبر بمانند ، انسانیت دیگر از بین می رود و افراد با ماشین و ابزار دیگر فرقی ندارند.
نام یکی تقی است و دیگری محمد ، 27 ساله و 25 ساله هستند ، هردو از دوران نوجوانی و 12 سالگی وارد حرفه نانوایی شده و با کارگری و شاگردی حالا برای خود استادی اند و مغازه ای دارند و به قولی آقای خود و نوکر خود محسوب میشوند.
تقی اخلاقی مشتی دارد و به قول یکی از مشتریان پرو پاقرصش باحال است ، زن و فرزندی دارد و آنها را اندازه جان خود قدر میداند .
میگوید : برای آینده فرزندم تا جوان هستم باید تلاش کنم.
از مشتری وی میپرسم ، برای چه ویژگی اخلاقی آقا تقی ، او را باحال معرفی میکنی ؟؟
میگوید : این آقا تقی ، اکثر شبهای ماه رمضان و مناسبتهای ما شیعیان را نان صلواتی دست ملت میدهد و دلی بزرگ دارد ، محتاج و فقیر را هم دست خالی از دکان خود برنمیگرداند ، خیلی ها مغازه اش را بلد هستند و وقتی پولی برای پرداخت نان ندارند پیش او میروند...
از تقی میپرسم فکر نمیکنی با این بذل و بخشها نتوانی سرمایه خوبی برای آینده جمع کنی ؟
بلافاصله و بدون اندیشیدن جواب میدهد : صدقه روزی جاری انسان است که در خزانه غیب خداوند برای روز مبادای او جمع میشود و جایی دست آدم را میگیرد که کسی توان کمک جز خداوند را ندارد.تقی اخلاقی مشتی دارد و به قول یکی از مشتریان پرو پاقرصش باحال است ، زن و فرزندی دارد و آنها را اندازه جان خود قدر میداند .
میگوید : برای آینده فرزندم تا جوان هستم باید تلاش کنم.
میگوید : این آقا تقی ، اکثر شبهای ماه رمضان و مناسبتهای ما شیعیان را نان صلواتی دست ملت میدهد و دلی بزرگ دارد ، محتاج و فقیر را هم دست خالی از دکان خود برنمیگرداند ، خیلی ها مغازه اش را بلد هستند و وقتی پولی برای پرداخت نان ندارند پیش او میروند...
از تقی میپرسم فکر نمیکنی با این بذل و بخشها نتوانی سرمایه خوبی برای آینده جمع کنی ؟
وی ادامه میدهد : اگر تمام انسانها به فکرخود باشند و از شکم گرسنه هم محلی و همشهری خود بی خبر بمانند ، انسانیت دیگر از بین می رود و افراد با ماشین و ابزار دیگر فرقی ندارند.
تقی که تحصیلات خود را تا سیکل ادامه داده و روزی آرزوی رفتن به دانشگاه را داشته است ، اضافه میکند : وقتی از خداوند طلب روزی و گشایش در امورات خود را میکنیم ، خداوند هم به اندازه گشاده دستی و خوشرویی ما ، درهای کرم خود را باز میکند.
وی میگوید : از خروسخوان تا بوق سگ هرچقدر هم تلاش کنیم و آزمندی نماییم ، همان روزی مقدر شده فرود میآید و کمتر و بیشتر شدن آن به اعمال ما ربط دارد ، پس سعی میکنیم که شاد باشیم و با ملت مدارا کنیم.
محمد از تقی جوانتر و کم حرفتر است ، هرکار کردیم که دو جمله از او بشنویم امکانپذیر نشد که نشد ولی همان لبخنهای محجوبانه اش دنیایی حرف را در خود داشت.
یکی از مشتریان خانم هم که نخواست تصویرش را منتشر کنیم ، وارد بحث شد وگفت : نانوا همیشه اولین نفری است که با او برخورد میکنیم و از او انرژی میگیریم ، برخورد خوب حتی از کیفیت نان هم برای من مهمتر است...
مشتری قبلی که دل نداشت از میان مصاحبه ما بیرون برود و نانهایش هم حسابی یخ کرده بود با گفتن اینکه کیفیت نان هرچقدر هم بالا باشد ولی نانوا اخلاق خوبی نداشته باشد ، فایده ندارد گفت : با بداخلاقی و بی تفاوتی کاسبها ، اهالی محل روز با نشاطی را شروع نخواهند کرد.
این مشتری که کاظمی نام دارد ادامه داد: محلاتی را در سطح شهر دیده ام که در صف نانوایی دعوا میشود و نانوا هم با توهین و حرفهای ناپسند مشتریان را راهی میکندو اصلا اینچنین صحنه هایی جو خوبی ندارد و نان به دل مردم نمیچسبد.
از تقی و محمد میپرسیم بزرگترین آرزویتان چیست و فکر میکنید کی به آن دست پیدا کنید : تقی میگوید بزرگترین آرزویم این است که محتاجی در جامعه وجود نداشته باشد و بعد از آن اینکه ، بتوانم خانه ای برای زن و فرزندم بخرم که در حال حاضر بشدت تلاش میکنم و با کمک همسرم پس انداز میکنیم .
به او میگوییم اگرچه تقلب کردی و دوآرزو بر زبان آوردی ، برایت از خداوند متعال درخواست میکنیم به تمام خواسته های قلبیت برسی ، چرا که خداوند در قلبهای مهربان خانه دارد.
محد هم گفت آرزویش خوشبختی است که امیدوار است به آن به طور کامل دست پیدا کند ، گرچه زندگی ها سخت و مشکلات زیادی گریبانگیر اقتصاد خانواده او و دیگر مردم شده است...
وی افزود : نباید دست روی دست گذاشت و غصه خورد و تقصیرها را گردن هم انداخت بلکه باید مردم و مسئولین دست بدست هم داده تا جوانان سامان پیدا کرده و از انحرافات دور بمانند.
وی میگوید : از خروسخوان تا بوق سگ هرچقدر هم تلاش کنیم و آزمندی نماییم ، همان روزی مقدر شده فرود میآید و کمتر و بیشتر شدن آن به اعمال ما ربط دارد ، پس سعی میکنیم که شاد باشیم و با ملت مدارا کنیم.
محمد از تقی جوانتر و کم حرفتر است ، هرکار کردیم که دو جمله از او بشنویم امکانپذیر نشد که نشد ولی همان لبخنهای محجوبانه اش دنیایی حرف را در خود داشت.
مشتری قبلی که دل نداشت از میان مصاحبه ما بیرون برود و نانهایش هم حسابی یخ کرده بود با گفتن اینکه کیفیت نان هرچقدر هم بالا باشد ولی نانوا اخلاق خوبی نداشته باشد ، فایده ندارد گفت : با بداخلاقی و بی تفاوتی کاسبها ، اهالی محل روز با نشاطی را شروع نخواهند کرد.
از تقی و محمد میپرسیم بزرگترین آرزویتان چیست و فکر میکنید کی به آن دست پیدا کنید : تقی میگوید بزرگترین آرزویم این است که محتاجی در جامعه وجود نداشته باشد و بعد از آن اینکه ، بتوانم خانه ای برای زن و فرزندم بخرم که در حال حاضر بشدت تلاش میکنم و با کمک همسرم پس انداز میکنیم .
به او میگوییم اگرچه تقلب کردی و دوآرزو بر زبان آوردی ، برایت از خداوند متعال درخواست میکنیم به تمام خواسته های قلبیت برسی ، چرا که خداوند در قلبهای مهربان خانه دارد.
محد هم گفت آرزویش خوشبختی است که امیدوار است به آن به طور کامل دست پیدا کند ، گرچه زندگی ها سخت و مشکلات زیادی گریبانگیر اقتصاد خانواده او و دیگر مردم شده است...
وی افزود : نباید دست روی دست گذاشت و غصه خورد و تقصیرها را گردن هم انداخت بلکه باید مردم و مسئولین دست بدست هم داده تا جوانان سامان پیدا کرده و از انحرافات دور بمانند.
از این ایندو جوان تلاشگر و مهربان با کلی انرژی مثبتی که دریافت کردیم خداحافظی میکنیم
ارسال نظر
اخبار برگزیده