شکست و ناکامی در زندگی چه دلایلی دارد؟
سختی ها، شکست و مشکلات را هر کسی باید در زندگی تحمل کند. اما ما می توانیم آنرا بعنوان تمرین و امتحان ببینیم که به ما کمک می کند تا رشد کنیم و پخته تر شویم اکثراً بعد ها متوجه می شویم که ما در اثر شکست قوی تر شده ایم و مسائل را روشن تر می بینیم و تجربه با ارزشی کسب کرده ایم
در اینجا دلایلی را که موجب شکست در زندگی می شود بررسی می کنیم:
1) ناتوانی های جسمانی: این تنها عاملی است که نمی توان آن را به سادگی اصلاح نمود. افرادی که با یک نقص جسمانی یا مغزی به دنیا می آیند، تنها با استفاده از خدمات دیگران می توانند شرایط خود را بهتر کنند.
۲) نداشتن هدف مشخص در زندگی: این مهمترین عامل ناکامی افراد است. برای کسانی که راستا و هدفی برای حرکت در زندگی ندارند، شانس موفقیت چندانی وجود ندارد.
۳) نداشتن اشتیاق برای پیشرفت و ترقی: کسانی که این گونه اند و مایل نیستند بهای ترقی و پیشرفت را بپردازند، شانسی برای موفقیت ندارند.
۴) تحصیلات ناکافی: برای قرار گرفتن در شمار تحصیل کرده ها، به بیش از یک مدرک دانشگاهی نیاز است. آموزش دیده کسی است که می تواند خواسته هایش را بدون خدشه دار ساختن حقوق دیگران برآورده سازد. تحصیل به معنای دانشی است به صورت موثر مورد استفاده قرار می گیرد.
۵) نداشتن نظم و ترتیب: نظم و ترتیب ناشی از کنترل خویشتن است. یعنی اینکه بتوانیم کیفیت های منفی خود را کنترل کنیم. پیش از اینکه بتوانیم شرایط را کنترل نماییم، باید نخست خود را کنترل کنیم. اگر بر خود مسلط نباشیم، این "خود” بر ما مسلط می شود.
۶) نداشتن سلامتی: کسی بدون اینکه از سلامتی برخوردار باشد، نمی تواند موفق شود. ولی بسیاری از ناراحتی های جسمی و روانی را می توان کنترل نمود(عادت های فکری درست، خنده و شادی، ورزش کردن، رژیم خوراکی مناسب، خواب و استراحت کافی، تنفس عمیق شکمی و…).
۷) تاثیرهای نامطلوب محیطی در دوران کودکی: بسیاری از کسانی که دارای گرایش های خلافکارانه و جنایتکارانه هستند، آن را از محیط و دوستان ناباب دوران کودکی و جوانی گرفته اند.
۸) تنبلی و سهل انگاری: سستی و امروز و فردا کردن یکی از دلایل مهم شکست و ناکامی است. بیشتر ما در زندگی از آن رو شکست می خوریم که در انتظار رسیدن "زمان مناسب” هستیم. نباید منتظر بود که زمان مناسب برسد، زیرا هرگز نمی رسد؛ بلکه باید از همان جایی که هستیم شروع کنیم و از ابزاری که در اختیار داریم استفاده نماییم. زمانی که دست به کار شویم، ابزارهای بهتری می یابیم.
۹) نداشتن پایداری و پشتکار: بیشتر ما آغازگرهای خوبی هستیم، ولی تمام کننده های خوبی نیستیم. اغلب افراد با دیدن نخستین نشانه های شکست و ناکامی دست از کار می کشند، ولی تنها کسانی که مداومت می کنند مشکل را از پیش روی خود برمی دارند یا آن را خسته می کنند تا راه خود را بگیرد و برود. پایداری و پشتکار، شکست و ناکامی را محو می نمایند.
۱۰) شخصیت منفی: کسی که با دید منفی به افراد و امور نگاه می کند، شانسی برای موفقیت در زندگی ندارد. موفقیت با کاربرد و اعمال قدرت حاصل می شود و قدرت نیز ناشی از تلاش های مشارکتی با دیگران است. تنها شخصیت مثبت همکاری را جلب می کند.
۱۱) میل کنترل نشده برای دستیابی به چیزی در ازای هیچ!: به عنوان نمونه میل به قمار که میلیون ها تن را به شکست و نومیدی سوق داده است.
۱۲) نداشتن عزم راسخ در تصمیم گیری: افراد موفق به راحتی(البته با آگاهی) تصمیم می گیرند و در تجدید نظرهای شان هوشیار هستند و درنگ می کنند. این درحالی است که افراد ناموفق در تصمیم گیری کند عمل کرده و به طور پیاپی در تصمیم های خود تجدید نظر می نمایند. تردید در تصمیم گیری و سهل انگاری، برادرهای ۲قلو هستند و هر جایی که یکی از آنها وجود داشته باشد، به احتمال زیاد دیگری نیز وجود خواهد داشت؛ پس بهتر است نابودشان کنیم.
۱۳) گزینش همسر نامناسب: شکست های برگرفته از ازدواج های نامناسب، اغلب با ناخوشنودی و ناخرسندی همراه هستند و همه نشانه های الهام و اشتیاق را در انسان از بین می برند.
۱۴) احتیاط بیش از اندازه: به همان اندازه بی احتیاطی بد است. کسی که به دلیل احتیاط بیش از اندازه دست به کار نمی شود، به اجبار پس مانده های دیگران را نصیب می برد. زندگی پر از فرصت های مناسب است.
۱۵) گزینش همکاران نامناسب: این یکی از دلایل عمده شکست در فعالیت های اقتصادی است. بهتر است کسی را برای همکاری برگزینیم که ارزش همکاری را داشته باشد.
۱۶) خرافات و تعصب: اینها نوعی ترس و نشانه های نادانی و ناآگاهی هستند. افراد موفق چشم های خود را باز نگه می دارند، هراسی به دل راه نمی دهند و بر پایه خرد و اندیشه زندگی می کنند.
۱۷) برگزیدن کار یا شغل نامناسب: موفق شدن و پیشرفت در کاری که آن را دوست نداریم امکان پذیر نیست. مهمترین گام در ارایه و فروش محصول ها و خدمات شخصی، گزینش حرفه ای است که بتوانیم و مشتاق باشیم تا با تمام وجود به آن بپردازیم.
۱۸) فعالیت های غیرمتمرکز: بهتر است به جای پرداختن به انواع فعالیت های نامربوط، همه تلاش خود را روی یک هدف قطعی متمرکز سازیم.
۱۹) خرج کردن بی حساب پول: بهتر است عادت کنیم که بخشی از درآمد خود را پس انداز نماییم. داشتن پول در بانک هنگام چانه زنی برای فروش خدمات شخصی، به انسان انگیزه بیشتری می دهد. بدون داشتن پول و پس انداز، شخص مجبور است که هر پیشنهادی را که به وی می دهند بپذیرد و به داشتن آن کار یا شغل خوشحال باشد.
۲۰) نداشتن دلگرمی: بدون دلگرمی نمی توان دیگران را متقاعد کرد. از آن گذشته اشتیاق و دلگرمی سرایت می کند و کسی که از آن بهره مند است، با استقبال دیگران رو به رو می شود.
۲۱) ناشکیبایی: افرادی که ذهن بسته دارند به ندرت موفق می شوند. آسیب زننده ترین نوع ناشکیبایی مواردی است که با باورهای متفاوت در زمینه های مذهبی، نژادی و سیاسی رابطه دارد.
۲۲) رعایت نکردن میانه روی: مخرب ترین انواع رعایت نکردن حد اعتدال در ارتباط با خوردن، آشامیدن و افراط در روابط جنسی است. زیاده روی در هر یک از این موارد، مانع موفقیت و کامیابی در زندگی می شود.
۲۳) ناتوانی در همکاری با دیگران: خیلی ها، از آن جهت که نمی توانند با دیگران همکاری کنند، فرصت های مناسب زندگی را از دست می دهند و این در هیچ حرفه ای قابل پذیرش نیست.
۲۴) پول یا دارایی باد آورده: اغلب دشمن موفقیت در زندگی است. پولدار شدن ناگهانی و بدون تلاش، از فقر و تنگدستی خطرناک تر است و اغلب به دیوانگی مالی و درنهایت فقر منجر می شود.
۲۵) نداشتن صداقت: چیزی که بتوان آن را جایگزین راست گویی و راست کرداری نمود، وجود ندارد. ممکن است کسی تحت تاثیر شرایط به طور موقت راست گویی را کنار بگذارد، ولی کسی که به عمد آن را کنار می گذارد شانسی ندارد، دیر یا زود اعتبارش را از دست می دهد و شاید در این میان آزادی وی بر باد برود.
۲۶) خودبینی و خودمحوری: غرور و خودمحوری دشمن موفقیت در زندگی و چراغ خطرهایی هستند که دیگران را از نزدیک شدن به ما بر حذر می دارند.
۲۷) کار کردن بر پایه حدس و گمان: یعنی از روی بی تفاوتی و تنبلی در گردآوری حقایق سستی کردن و کارهای خود را بر اساس حدس و گمان انجام دادن، نه بر پایه تحقیق و بررسی.
۲۸) نداشتن سرمایه: یکی از دلایل مهم شکست های تجاری، نداشتن سرمایه و تجربه کافی است.
علی حیدری: کارشناس پیشگیری از آسیب های اجتماعی