گفتوگو با دکتر «محمد صالح صدقیان» مدیر مرکز مطالعات عربی ایران؛
خط قرمز ایران در سوریه
«تجزیه» همان طرحی است کشورهای غربی به همراه رژیم صهیونیستی در سوریه به دنبال آنند؛ در این بین جمهوری اسلامی ایران تنها کشوری است که مانع از اجرای این طرح شده است...
گروه بینالملل «تیتر یک»/ تحولات سوریه با حمایت
بعضی از کشورهای منطقه ای و فرا منطقه ای حالتی فرسایشی پیدا کرده است؛
ناکامی طرحهای گوناگون این کشورها، مهمترین دلیل برای فرسایشی نامیدن این
تحولات است. در این میان نوع دخالت ترکیه با توجه به درگیریهای مرزی با
سوریه رنگ و بوی جنگ به خود گرفته اما اینکه تا چه میزان احتمال وقوع جنگ
بین دو کشور وجود دارد از مهمترین مسائل در این زمینه میباشد. سایت برهان برای بررسی
مهمترین تحولات سوریه،اختلافات داخلی معارضین سوریه، نقش قطر و عربستان
در جنگ احتمالی سوریه و ترکیه و ... با دکتر «محمد صالح صدقیان»، مدیر مرکز
عربی مطالعات ایران به گفت و گو نشستهاست که نتیجه آن پیش روی شماست.
به نظر شما، چرا طرحهایی که در زمینه آتش بس در سوریه ارائه میشود ناکام میماند؟
به نظر شما، چرا طرحهایی که در زمینه آتش بس در سوریه ارائه میشود ناکام میماند؟
بعد
از یک سال و 10 ماه از زمانی که بحران سوریه شروع شده است، به نظر میرسد
امروز وضعیت سوریه بسیار پیچیده است و این کشور بر سر یک دوراهی قرار دارد.
در حال حاضر بسیاری از کشورهای غربی و منطقهای به مسئلهی سوریه ورود
پیدا کردهاند و مسئلهی سوریه وارد بُعد جدیدی شده است.
ولید
جنبلاط، رئیس دوزیهای لبنان، که خواستار نابودی دولت سوریه است، چند مدت
پیش، به نکتهی مهمی اشاره کرد. او گفت در حال حاضر سوریه میدان جنگی است
که در یک طرف روسیه و ایران قرار دارند و در طرف دیگر، دولت آمریکا و
اسرائیل هستند. وقتی ولید جنبلاط این حرف را میزند، خیلی معنادار است.
واقعیت هم همین است. امروز مشخص است که بعضی از کشورهای منطقه، اسرائیل و
آمریکا چه میخواهند و روسیه و ایران در پی چه چیزی هستند. مسئله کاملاً
واضح است.
همان طور که رهبر معظم انقلاب فرمودند، در
حال حاضر، در منطقه جنگ میان ارادهها وجود دارد و این موضوع خیلی مهم
است. به نظر من، آینده از آنِ مردم منطقه است، نه رژیمهای منطقه یا
دولتهای بیگانهی غربی.
بعضی از کشورهای منطقه و
کشورهای اروپایی نمیخواهند در سوریه آتشبس برقرار باشد. در واقع آنها
میدانند که آتشبس به نفع مردم و دولت سوریه است و چنین چیزی را
نمیخواهند. آنها در پی این هستند که در سوریه جنگ باشد و نیروهای ناتو
وارد سوریه شده و 2 منطقهی حائل در شمال و جنوب این کشور به وجود آید. یکی
از دلایل استعفای آقای کوفی عنان همین بود. ایشان در نامهای که برای
استعفای خود نوشت، خیلی روشن گفت که اختلافی در شورای امنیت وجود دارد و او
نمیتواند با این وضعیت کنار بیاید.
طرح آتشبس
آقای ابراهیمی هم به اعتقاد من، برای محک زدن اوضاع بود. در واقع ایشان
میخواست از این طریق وضعیت موجود را ارزیابی کند و ببیند که عربستان، قطر،
گروههای سلفی و دیگران چه عکسالعملی نسبت به این موضوع نشان میدهند و
آیا با این موضوع موافقت میکنند یا خیر. من فکر میکنم که ایشان خودش هم
میدانست که آتشبس موفق نخواهد بود و فقط میخواست اوضاع را بسنجد تا طرح
مفصلی برای سوریه ارائه دهد.
طی ماه های
اخیر، درگیریهای مرزی پراکندهای بین ترکیه و سوریه به وجود آمده است.
چقدر احتمال میدهید که این دو کشور با یکدیگر وارد جنگ شوند ؟
جنگ
بین ترکیه و سوریه به نفع ترکیه نیست. این اتفاق بیشتر به نفع دولت سوریه
خواهد بود، چرا که در حال حاضر مناطق مرزی سوریه با کشور ترکیه، در اختیار
افراد مسلحی است که توسط سوریه پشتیبانی میشوند و جنگ در این منطقه منافع
ترکیه را به خطر میاندازد. با توجه به دیداری که چند هفته پیش اردوغان و
آقای احمدینژاد در باکو داشتند، مشخص است که طرح ترکیه در سوریه شکست
خورده است و به همین دلیل خود اردوغان پیشنهاد داده است که طرحی با مشارکت
ایران، روسیه و ترکیه تهیه شود. این موضوع نشاندهندهی این است که ترکیه
میداند جنگ با سوریه به نفع این کشور نیست.
آیا
میتوان این اقدام ترکیه را در راستای سیاست چماق و هویج دانست؟ در واقع،
شاید آنها با مطرح کردن گزینهی نظامی در پی این هستند که با راهکارهای
سیاسی اهداف خودشان را به پیش ببرند.
شاید کشورهای غربی بتوانند برای تحقق مطامع خودشان از این روش استفاده کنند، اما چنین چیزی برای ترکیه امکانپذیر نیست. در ترکیه حدود 20 میلیون کرد و همچنین 20 میلیون علوی زندگی میکنند و این عده به نوعی با حکومت مرکزی مشکل دارند و در حال حاضر نیز حزب کارگران کردها در داخل سوریه فعال است و ادامهی این وضع برای ترکیه قابل تحمل نیست.
چند هفته پیش 27 نفر
از سربازان ترکیه در اثر انفجار لولهی گاز ایران کشته شدند و چنین چیزی
برای ترکیه بسیار ناخوشایند است. اگر اوضاع به همین منوال پیش برود،
آیندهی ترکیه بسیار تاریک خواهد بود. استراتژی خود حزب عدالت و توسعه هم
این گونه نیست. آنها در پی این هستند که مشکلاتشان را با همسایگان خود به
صفر برسانند. بنابراین جنگ کاملاً در نقطهی مقابل این استراتژی قرار دارد.
ضمن اینکه در این 10 سال، وضع اقتصادی ترکیه خیلی پیشرفت کرده است و در
حال حاضر نهادها و نیروهای اقتصادی، تجاری، صنعتی و حتی نظامی ترکیه
نمیپذیرند که این کشور با سوریه وارد جنگ شود. اگر چنین اتفاقی بیفتد،
سوریه چیزی برای از دست دادن ندارد و این ترکیه است که از این جنگ متضرر
خواهد شد.
جنگ
بین ترکیه و سوریه به نفع ترکیه نیست. این اتفاق بیشتر به نفع دولت سوریه
خواهد بود، چرا که در حال حاضر مناطق مرزی سوریه با کشور ترکیه، در اختیار
افراد مسلحی است که توسط سوریه پشتیبانی میشوند و جنگ در این منطقه منافع
ترکیه را به خطر میاندازد.
آیا
میتوان گفت وقتی ترکیه موضوع جنگ با سوریه را مطرح کرد، تصور میکرد
حمایت قطر، عربستان و کشورهای غربی را خواهد داشت؛ ولی در حال حاضر تنها
مانده است؟
همان طور که شما فرمودید، ترکیه به دلیل فشار آمریکا، عربستان و قطر وارد این موضوع شد، ولی مسئله اینجاست که ترکیه تا حدی میتواند با پول عربستان و قطر حرکت کند، اما نمیتواند تا انتها روی کمک آنها حساب کند، چون اقتصاد ترکیه خیلی بزرگتر از قطر یا عربستان است و این موضوع مصلحت و امنیت ملی ترکیه را به خطر میاندازد. این مسائل خیلی مهم است و من بعید میدانم که خود اردوغان بتواند تا آخر این سیاست را پیگیری کند.
در حال حاضر بین گروههای مخالف سوریه اختلافاتی وجود دارد و بعضی از آنها حتی مایل هستند طرح دولت انتقالی را بپذیرند و بعضی بر سرنگونی حکومت بشار اسد تأکید دارند. به نظر شما، دلیل این چنددستگی چیست؟
وقتی قطر، عربستان، ترکیه، روسیه، آمریکا، ناتو، فرانسه و... در موضوع سوریه دخالت میکنند، مسلماً در پی منافع خودشان هستند و در همین راستا، هر کدام از آنها روی یک گروه از معارضین کار میکنند و بالاخره این تناقض به وجود میآید. این تناقض خطرناک است. امروز وقتی به معارضین سوریه نگاه میکنیم، میبینیم هر کدام از آنها یک سازی میزنند و متفقالقول نیستند. در واقع آنها تا امروز نتوانستهاند به یک هدف مشترک برسند. قسمتی از آنها در قطر، عدهای در عربستان و برخی در اردن، ترکیه و مصر هستند و هر کدام حرف خودشان را میزنند. من بعید میدانم که این گروههای معارض و خصوصاً آنهایی که سلاح در دست دارند بتوانند به یک نتیجهی مشترک برسند.
به نظر میرسد بحران سوریه حالت فرسایشی پیدا کرده است و هیچ کدام از طرفین قدرت برتری بر دیگری را ندارد. در چنین شرایطی، آیندهی این بحران را چطور میبینید؟
یک مسئلهی خیلی مهمی وجود دارد و آن اینکه بازگشت به وضعیت قبل از 2011 کاملاً محال است. بر اساس چیزی که ما در این یک سال و نیم در سوریه مشاهده کردهایم، وضع فعلی سوریه باید تغییر کند. منتها مسئله این است که این تغییر باید بر مبنای خواست آمریکا و اسرائیل باشد یا مطابق با نظر کشوری مثل ایران. در واقع ایران هم به دنبال اصلاحات سیاسی در سوریه است و اعلام کرده است که یک دولت انتقالی به رهبری حکومت سوریه تشکیل شود. این بدان معناست که ایران هم در پی اصلاحات سیاسی در سوریه است، منتها چارچوب این اصلاحات باید مشخص شود.
ما میدانیم طرح اسرائیل این است که سوریه به 5 کشور تقسیم شود و کشورهای غربی هم با اسرائیل همعقیدهاند. علاوه بر این، ترکیه در پی این است که با کشوری ضعیف همسایه باشد. در واقع، آمریکا و اسرائیل در پی چیزی جز نابودی سوریه و مردم این کشور نیستند.
این در حالی است که در طرف مقابل، جمهوری اسلامی ایران قرار دارد. موضعگیری ایران به نفع مردم سوریه است، چون جمهوری اسلامی هم با اصلاحات سیاسی در سوریه موافق است، اما میخواهد از فروپاشی و تجزیهی این کشور جلوگیری کند. تجزیهی سوریه خط قرمز جمهوری اسلامی و مردم سوریه است
ارسال نظر
اخبار برگزیده