این محاصره اقتصادی را که خیلی از آن می ترسند،من یک هدیه ای می دانم
در مورد ضرورت استقلال اقتصادی امام راحل در جایی دیگر از بیانات خود می فرمایند:«شما حالا باید از اول شروع کنید و قصدتان بر این باشد که خودتان مستقل در همه چیز باشید،در فرهنگ مستقل باشید در صنعت مستقل باشید،در زراعت مستقل باشید.وقتی که بنای براین معنا گذاشتید و با این عزم وارد میدان شدید می توانید که کشور خودتان را نجات بدهید و کشور خودتان را مستقل کنید و بیمه کنید استقلال کشور خودتان را برای همیشه»
امام خمینی(ره) در زمینه اقتصاد نیز از اندیشههای ناب اسلام استفاده کرده است و اگر خوب در مسائل مطروحهیی که ایشان در این باب ابراز داشتهاند ریز شویم، ایشان به اقتصاد با محوریت انسانسازی نظر داشتهاند، نه به عنوان غایت. لذا اقتصاد در نظر ایشان غایت نیست، هدف نهایی نیست، بلکه وسیلهیی است در جهت رسیدن به اهداف متعالی: «نظر ما به اقتصاد نیست مگر بطور آلت، نظر ما به فرهنگ اسلامی است که این فرهنگ اسلامی را از ما جدا کردند و غرب در شرق آنطور نفوذ کرد که شرق خودش را باخت و محتوای بسیاری از جوانهای ما را گرفت.
زیر بنا اقتصاد نیست، برای اینکه غایت انسان، اقتصاد نیست. انسان زحمتکش فقط برای این است که فقط شکمش را سیر کند یا جوانهایش را بدهد شکمش سیر شود و ذات انسان از اینجا تا نهایت، انسان هست.
این انسان مردنی نیست. انسان تا آخر هست و برنامه اسلام این است که این انسان را جوری کند که هم اینجا صحیح باشد و هم آنجا صحیح باشد، راه مستقیم، نه طرف شرق نه طرف غرب، صراط مستقیم، یک سرش اینجاست یک سرش در نهایت.»
با رجوع به جمله بالا میتوان پی برد که امام خمینی(ره)، آثار تبعات اقتصادی را محدود به این دنیای فانی نکردهاند و نگاهی عمیقتر به اقتصاد نسبت به مکاتب دیگر داشتهاند که خاصه میتوان به عنوان ۲ مکتب دیگر، از اندیشههای لیبرالیستی وسوسیالیستی یا نظام اشتراکی نام برد.
برای درک بهتر اندیشهها ابتدا به ساکن لازم است که نگاهی گذرا به اندیشههای اقتصادی بالا داشت و آنگاه دست به مقایسه زد و افتراق آنها را با نظام اقتصاد اسلامی برخاسته از دیدگاه امام خمینی(ره) برشمرد.
امام بر این باور بودند که استقلال اقتصادی مقوله ای کلیدی است که حیات ملت بدان وابسته است و دستیابی به آن کشور را بیمه خواهد کرد.طبیعی است چنین امر خطیری نیازمند فداکاری،ایستادگی و تحمل مشقات در عرصه های تولید و صنعت است و لذا امام می فرمایند:«مادامی که بخواهیم مستقل باشیم و زیر بار وابستگی نرویم،باید تحمل این مشکلات و قدرت مبارزه با آن را پیدا کنیم»
«باید زحمت بکشیم تا در همه جناحها خودکفا باشیم امکان ندارد که استقلال به دست بیاید قبل از اینکه استقلال اقتصادی داشته باشیم.»
در این مورد در جای دیگری می فرمایند:«چنانچه امروز وفا دارید در وفاداری استقامت کنید که شما را وکشور و ملت شما را از ننگ وابستگیها و پیوستگیها به قدرتهایی که همه شما را جز برای بردگی خویش نمی خواهند و کشور و ملت عزیزتان را عقب مانده و بازار مصرف و زیر بار ننگ ستم پذیری نگه میدارند نجات می دهد و زندگی شرافتمندانه را ولو با مشکلات بر زندگانی ننگین بردگی اجانب ولو با رفاه حیوانی ترجیح دهید.»
«شما حالا باید از اول شروع کنید و قصدتان بر این باشد که خودتان مستقل در همه چیز باشید،در فرهنگ مستقل باشید در صنعت مستقل باشید،در زراعت مستقل باشید.وقتی که بنای براین معنا گذاشتید و با این عزم وارد میدان شدید می توانید که کشور خودتان را نجات بدهید و کشور خودتان را مستقل کنید و بیمه کنید استقلال کشور خودتان را برای همیشه»
در این گفتار،امام زندگی شرافتمندانه و حصول استقلال اقتصادی را در گرو تحمل مشکلات و ایستادگی ملت درمقابل تنگناهای اقتصادی می داند و نجات ملت از وابستگی به کالاهای مصرفی اجانب و تلاش برای تولید آنها در داخل به دست تولیدکنندگان داخلی را که به نوعی همان برداشت از سیاست جایگزینی واردات کلاسیک است،مورد تاکید قرار می دهد.در کنار تاکید جدی و اصولی حضرت امام بر تحمل مشقات به عنوان بستر مناسب برای حرکت به سمت استقلال اقتصادی،اعتماد به نفس و باور به رشد تولید و صنعت نیز به عنوان مولفه مهم دیگر در بیانات حضرت امام در مقاطع مختلف مورد تاکید قرار گرفته است.
حضرت امام در این خصوص نیز اعتماد به نفس و تاکید بر توانمندیهای تولید داخلی
را به مثابه راه حلی منطقی برای دستیابی به هدف سیاست جایگزینی واردات
متعارف می داند و با بیانی ساده،تولید مکفی داخلی و تاکید بر مصرف آن را
راهی برای دستیابی به استقلال اقتصادی معرفی می کند.
بهره گیری از استعدادها وتوانمندیهای انسانی داخلی به عنوان راهی به سوی استقلال اقتصادی
حضرت امام به طور گسترده به توانایی ایران وایرانی در راه استقلال در تمام عرصه ها اعتقاد داشتند و رشد پایدار و بلند مدت را در سایه اتکا به نیروها و استعدادهای داخلی می دانستند و قطع وابستگی فکری را به عنوان زمینه ساز استقلال در تمام زمینه ها گوشزد میکردند.امام می فرمایند:«اول چیزى که بر ملت لازم است و بر دانشگاهها لازم است و بر دانشکدهها لازم است و بر همه ملت لازم است این است که این مغزى که حالا شده است یک مغز اروپایى یا یک مغز شرقى، این مغز را بردارند، یک مغز انسان خودمانى، انسان ایرانى- اسلامى، همان طور که آنها شستشو کردند مغزهاى ما را، مغزهاى بچههاى ما را و به جاى مغز خودشان مغز دیگرى نشاندند، ما هم حالا عکس العمل نشان بدهیم و شستشو کنیم مغز خودمان و بچههاى خودمان را و یک مغز اسلامى- انسانى جایش بنشانیم، تا از این وابستگى فرهنگى و وابستگى فکرى بیرون بیاییم. اگر ما از وابستگى فکرى بیرون بیاییم، همه وابستگىها تمام مىشود.»
حضرت امام در بین گروهای مختلف ملت به نیروهای جوان و خلاق توجه خاصی داشتند و رهایی کشوراز وابستگیها را در گرو بهره گیری از نیروی عظیم جوانان می دانستند و در یکی از بیانات خود فرمودند:من قدم شما جوانانی که برای اسلام،برای کشور خودتان کوشش می کنید گرامی می دارم.…جوانهاى ما اثبات کردند که مىتوانند خودشان عمل بکنند و شما مطمئن باشید که در دراز مدت شما همه کار مىتوانید بکنید. و امیدوارم که مغزها را به کار بیندازند و آن خوفهایى که ایجاد کرده بودند در کشور ما، آن را هم کنار بگذارید و با شجاعت وارد بشوید و کار خودتان را انجام بدهید. .»
در بسط و گسترش این طرز تفکر و اتکای بیشتر به توانمندیهای داخلی حضرت امام به توطئه دشمنان و کم رنگ کردن توانمندیها و تخصص نیروهای داخلی اشاره می کنند و می فرمایند:«بدتر از آن، این است که محتواى اشخاص را بگیرند که اطمینان به خودش هم نداشته باشد! مثلًا ما طبیب داریم؛ نه این است که ایران طبیب ندارد؛ طبیب دارد؛ الى ماشاء اللَّه طبیب داریم؛ چه شده است که یک مریض وقتى پیدا مىکنیم فوراً صحبت این است که برود اروپا! این براى این است که ما را به طبیبهاى خودمان بدبین کردند؛ طبیب داریم و بدبین شدیم. ما مهندس داریم؛ نمىتوانیم بگوییم مهندس ما نداریم؛ اما این محتوا را از ما گرفتهاند که اگر بخواهیم یک جادهاى را اسفالت کنند، مهندسش باید از خارج بیاید».
حضرت امام همچنین در جایی دیگر از بیانات خود در خصوص اتکا به نیروهای داخلی می فرمایند:«الآن در فرهنگ و اکثر علوم احتیاجی به خارج نداریم و اگر درصنعت هم مانند آنها نیستیم ،نباید خودمان را ببازیم و بگوییم که آنها پیشرفته هستند و ما همه چیزمان باید خارجی باشد.نه، مساله این جور نیست. نباید اگر صنعتی از آنها می گیریم،انگلیسی یا روسی یا إمریکایی بشویم،بلکه باید مسلمان بود. البته استفاده از علوم و گرفتن آن از دیگران مانعی ندارد،ولی باید توجه داشت که از جایی علوم را بگیریم که نخواهند ما را منحرف کنند که در سابق اگر مقداری از علوم و تخصصها را به ما می دادند می خواستند ما را از همه چیزمان منحرف نموده و مصرفی بار بیاورند»
«مادامی که بخواهیم مستقل باشیم و زیر بار وابستگی نرویم،باید تحمل این مشکلات و قدرت مبارزه با آن را پیدا کنیم»
جمع بندی
در نظر امام خمینی(ره)، اقتصاد غایت نیست. هدف نیست. بلکه وسیلهیی میشود
در جهت رفاه مشروع در این دنیا و رسیدن به رشد تعالی مدنظر اسلام. یعنی
اینکه اقتصاد اسلامی علاوه بر در نظر گرفتن اهداف مادی مشروع، اهداف معنوی
را هم در نظر میگیرد. چیزی که دنیای غرب و شرق از آن غفت ورزیدهاند و این
به بهای از دست دادن عدالت اجتماعی بوده است. رشد رو به فزون فقر میان
فقرا و غنیتر شدن اغنیا، ماحصل دیدگاههای اقتصادی دولتمردان غربی است و
درباره بلوک شرق هم به عینه دیدیم که چگونه با افراطگری درباره افکار
پوسیده خود در اقتصاد به ورطه نابودی کشیده شد. اما اسلام همواره بر اعتدال
تاکید داشته است. همه جوانب را در نظر میگیرد. اینگونه نیست که یکی از
جوانب را در نظر بگیرد و از دیگری غافل شود. رشد تکبعدی ماحصلش همانی
میشود که به آن اشاره شد.
سخن اخر
۱-حضرت امام رشد پایدار اقتصادی را در گرو استقلال اقتصادی می دانند و بر
این باورند که با استقلال اقتصادی یک کشور بیمه خواهد شد. ایشان این
استقلال را با تحول نهادی در فرهنگ،صنعت،جامعه و سایر بخشهای اقتصادی و
اجتماعی پیوند داده،استقلال را ضرورت انکار ناپذیر برای جامعه می دانند. با
این تفسیر علمای توسعه و اندیشمندان تئوریهای تجاری حضور فعال در عرصه های
بین المللی را با تحول نهادی در فرهنگ و تولید همراه می دانند و اینجاست
که سازگاری بین اندیشه های امام و تئوریهای رایج قابل ملاحظه است.
۲- برای حصول استقلال اقتصادی حضرت امام پایداری و تحمل مشکلات و وجود
اعتماد به نفس در عرصه های تولیدی و اقتصاد را زمینه ساز خودکفایی و
اقتصادی مستقل می دانند.در تئوریهای توسعه و تجارت متعارف نیز علاوه بر
فداکاری مردم به شکل چشم پوشی از مصرف کالا که نوعی تحمل مشقت و فداکاری
است،اعتماد به نفس به عنوان مهمترین عنصر تحول فرهنگی برای توسعه مورد
تاکید قرار گرفته است. در این خصوص حضرت امام به طور مکرر ایمان،خودباوری و
اتکا به توان و استعداد داخلی را مورد تاکید قرار داده اند.
امام خمینی
۳- بسیاری از نظریه پردازان معاصر توسعه،رشد درونزا و رویکردهای درون گرا برای توسعه و تجارت را توصیه می کنند.تجربه تاریخی بسیاری از ملل حکایت از موفقیت جوامعی دارد که فرایند رشد و توسعه اقتصادی را با اتکا به تواناییها و استعدادهای داخلی به پیش برده اند.این مهم به طور شفاف در افکار واندیشه های اقتصادی حضرت امام به چشم می خورد به ویژه اینکه آن حضرت اتکا به نیروهای داخلی ،بهره گیری از توان متخصصان بومی و ایجاد فضای لازم برای رشد استعدادهای ملی را به عنوان اصلی ترین عنصر رشد و توسعه اقتصادی کشور مورد توجه قرار می دهند.
۴- حضرت امام خودکفایی و استقلال اقتصادی را که توام با رشد بی رویه یک بخش اقتصادی وانزوای سایر بخشهای اقتصادی – به ویژه بخش کشاورزی- توام با مصرف گرایی شدید باشد به عنوان یک فرایند رشد پایدار نمی پذیرد و در بیانات و اندیشه های اقتصادی خود به طور مکرر استقلال اقتصادی را مستلزم رشد موزون و توجه جدی به بخش کشاورزی معرفی می کنند. و این رویکرد در بسیاری از اندیشه های نظریه پردازان توسعه قابل ملاحظه است و تاکیدات آنها بر اصلاحات ارضی،بهبود وضع معیشتی روستاییان و …تاکیدی است بر این مدعا و حضرت امام دراین زمینه تا آنجا پیش می روند که استقلال اقتصادی بدون استقلال و خودکفایی در بخش کشاورزی را ناقص می پندازند.
با این تفاسیر میتوان دریافت که در بعد اهمیت و جایگاه استقلال اقتصادی،حضرت امام نه فقط با استناد به آموزه های قرآن و رویکردهای اقتصادی آن در صدد تبیین و ترویج اندیشه عدم وابستگی و استقلال است،بلکه آنچه در بیانات و رهنمودهای ایشان دراین زمینه به جای مانده،تضاد یا تقابلی با اندیشه های رایج و متعارف اقتصاد کلاسیک ندارد و در بسیاری موارد به ویژه در مورد تاکید ایشان بر رشد درونزا،جایگزین کردن واردات،و توسعه بخشهای کلیدی اقتصادی همان مضامین پیچیده اقتصاد متعارف است.ایشان لزوم حرکت به سمت استقلال اقتصادی و دستیابی به خودکفایی را به عنوان ضرورتی حیاتی برای جامعه اسلامی مورد تاکید قرار داده است.
منبع: تلاشگران البرز