دیپلماسی آمریکایی و تهدید بقاء و امنیت جمهوری اسلامی ایران/نباید هیچ نگرانی از عدم پیشرفت مذاکرات داشته باشیم
گروه انرژی اتمی « تیتریک »؛پایان بدون نتیجه مذاکرات وین که دیگر محلی برای مصاحبه مشترک رسانهای آقای ظریف و خانم اشتون و تحویل لبخندهای برآمده از مذاکرات رو به پیشرفت باقی نگذاشت، حاکی از وجود اختلاف نظرهای جدی بر روی نگارش متن توافق جامع است که عمدتاً به خواستههای غیرمنطقی و زیادهطلبانه کاخ سفید و همراهی یا انفعال نمایندگان دول اروپایی حاضر در گروه 1+5 برمیگردد.
تعداد سانتریفیوژها، سطح و دامنه غنیسازی، تحقیق و توسعه، به علاوه توانمندی موشکی کشورمان از جمله موارد اختلافی است که در پدید آمدن وضعیت جدید مذاکرات هستهای و عدم دستیابی به توافق نقش داشته است. این در حالی است که جمهوری اسلامی ایران تاکنون به مفاد مندرج در توافق اولیه پایبند بوده و از هیچگونه اقدام و همکاری مربوط به آن فروگذار نکرده است، اما جالب این بود که در آستانه مذاکرات جدید، طرف آمریکایی سخن از ضرورت اتخاذ تصمیمات سخت از سوی جمهوری اسلامی ایران به میان آورد تا پیشاپیش تهران را مسئول ادامه مذاکرات معرفی کند، در حالی که خواستههای غیرمنطقی واشنگتن، از جمله توسعه مذاکرات از موضوع هستهای به سایر موضوعات همچون توان دفاعی کشورمان، عامل اصلی توقف قطار مذاکرات در ایستگاه وین گردید.
چنین پدیدهای با توجه به سوابق و روحیات سردمداران کاخ سفید، که آنان را غیرقابل اعتماد ساخته، از قبل هم قابل پیشبینی بود، چون واقعیت این است که فعالیتهای هستهای جمهوری اسلامی ایران از همان آغاز، مطابق پیمان ان پی تی و از ماهیت کاملاً صلحآمیز برخوردار بوده و نه تنها هیچ زمینه فنی برای تبدیل به مصرف نظامی وجود نداشت، بلکه حرمت شرعی تولید، نگهداری و استفاده از سلاح هستهای که فتوای مقام معظم رهبری بر آن تأکید می کند، جای هیچ احتمال و تردیدی را در این باره باقی نمیگذاشت، به علاوه نظارت تخصصی آژانس بینالمللی اتمی نیز تضمین کننده فعالیتهای هسته ای صلحآمیز و غیر نظامی کشورمان بوده است.
رفتار غیر منطقی کاخ سفید در پای میز مذاکره که نشان از عدم پایبندی آنان به چارچوبها و قواعد مذاکره برای حل موضوع تعیین شده دارد، نه تنها ماهیت استکباری و غرور برآمده از تصورات تاریخی سران کاخ سفید و عدم پایبندی آنان به قواعد مربوط به مذاکره و احترام متقابل را برملا میسازد، بلکه از اشتباه محاسباتی آنان در ارزیابی روند موجود و تلاش برای تحمیل خواستههای غیرمنطقی خود بر ملت رشید ایران اسلامی حکایت دارد که یکی از وقیحانهترین موارد آن، محروم سازی کشورمان از توانمندی دفاعی و قدرت موشکی است. حال آن که توان دفاعی کشورمان هیچ ارتباطی با پروندة هستهای ندارد و طرح چنین موضوعی در شرایطی که همچنان آمریکاییها بر طبل تهدید میکوبند، به طور واضح این پیام را میدهد که کاخ سفید نه تنها به دنبال کمک به حل موضوع هستهای در میز مذاکره نیست، بلکه به دنبال آن است تا در شرایطی که خود امکان افزایش توان تهدید علیه کشورمان را ندارد، حداقل زمینه کاهش توان دفاعی ایران اسلامی را فراهم آورد.
بنابراین پیوند بین فناوری هستهای و توان موشکی جمهوری اسلامی، در واقع یک نیرنگ و بهانه سیاسی و مقدمه چینی آمریکا برای نابودی تمامی دستاوردهای هستهای و حتی غیر هستهای کشورمان به حساب میآید که از معبر تضعیف توان دفاعی کشور و افزایش سطح تهدید و حتی اقدام علیه امنیت و موجودیت کشور، سناریوی دخالت نظامی در عراق و لیبی را تکرار نماید.
بنابراین پذیرش این خواسته آمریکاییها به معنی به خطر انداختن بقاء نظام و حتی تمامیت ارضی ایران است، چرا که تجزیه واحدهای سیاسی در منطقه خاورمیانه برای تبدیل آن به خاورمیانه مطلوب آمریکا، سناریوی بلندمدت کاخ سفید است که تنها عامل بازدارنده، مقاومت و ایستادگی بوده و فناوری موشکی جمهوری اسلامی ایران پشتوانهی اصلی آن است.
در چنین شرایطی، آمریکاییها با پیوند توان دفاعی و موشکی کشور با مذاکرات هستهای و تصور اشتباه اجبار جمهوری اسلامی به پذیرش توافق به هر قیمت یا تحت هر شرایط، به دنبال آن هستند که نه تنها با ضربه به توان دفاعی کشورمان یک امتیاز بزرگ کسب کنند، بلکه آن را پشتوانهای برای سیاست تهدید، آسیبرسانی و حتی نابودی جمهوری اسلامی قرار دهند.
به عبارتی در شرایطی که توان اقدام عملی آمریکاییها و متحدان اروپاییشان در بحرانهای سوریه و اوکراین برملا شده، اتخاذ سیاست ضربه به توان دفاعی کشورمان، نیاز به هیچ تفسیر و تحلیلی ندارد. کدام دیپلمات و حتی غیردیپلماتی را میتوان سراغ گرفت که با نگاه به این دو بحران و نقش آمریکاییها در آن، جایگاه توان دفاعی روسیه و سوریه را در خنثیسازی سناریوهای کاخ سفید نادیده انگارد. البته در نگاه ایرانی، غرور و بلاهت دو همزاد به حساب میآیند که امروز آشکارا در رفتار آمریکاییها قابل مشاهده است. اما اگر تجربه 60 ساله دشمنی با آمریکا را از کودتای ننگین 28 مرداد 1332 تاکنون را هم نداشتیم، فقط همین دو تجربه اخیر کافی است که هیچ نگرانی از عدم پیشرفت مذاکرات نداشته باشیم. توقف پیشآمده در مذاکرات نیز تجربه و فرصتی برای تمرکز بر استحکام ساخت درونی قدرت و تغییر نگاهها از دست دشمن به اتکاء به خداوند و قدرت مردم بهحساب می آید.
با چنین تحلیلی است که باید پاسخ تیم دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران را به طرف آمریکایی و خودداری از پذیرش خواستههای زورگویانه آنان، منطقیترین اقدام برای دفاع از عزت مردم و پاسداشت امنیت ملی به حساب آورد که منطبق بر تصمیمی درست برای پیشگیری از تشدید تهدیدات و آسیبهایی است که در پوشش دیپلماتیک میتوانست بقاء و موجودیت کشور را به خطر اندازد؛ اقدامی که واکنش به سناریوی خطرناک کاخ سفید بود و تمام هزینههای آن از جمله توقف در روند مذاکره بر عهده تیم دیپلماتیک آمریکا میباشد.