معضل بی حجابی زیر ذره بین :
آیا برخورد سلبی تنها راه مبارزه با بی حجابی است؟ / ریشه معضلات فرهنگی به کجا می رسد؟
معضلات فرهنگی و اجتماعی یک شبه به وجود نیامده اند که بتوان آنها را یک شبه و با فلان مصوبه فلان وزارتخانه برطرف نمود.
گروه حجاب « تیتریک »؛این روزها بحث بر سر معضل بدحجابی زیاد رانده شده است. عده ای از دلسوزان فرهنگ انقلاب نگران وضعیت فعلی هستند و در سوی مقابل دشمن نیز دست از کار نکشیده و در شبکه های اجتماعی و با راه اندازی کمیپن های تبلیغاتی به دنبال ادامه وضعیت موجود است.
البته مقابله با تهاجم فرهنگی دشمن باید در اولویت کار مدیران فرهنگی قرار گیرد اما بی شک اصلاح روند موجود بدون ریشه یابی و کشف علل چرایی شکل گیری وضعیت موجود، امکان پذیر نیست.
قبل از پرداختن به موارد موجود باید به این نکته اشاره گردد که معمولا یک نقطه سیاه در یک صفحه سفید خیلی بیشتر به چشم می آِد تا اینکه همان نفطه سیاه بر روی صفحه ای تیره نقش ببندد. در نتیجه باید اذعان نمود که چهره های عجیب و غریبی که یان روزها در خیابان به چشم می آیند قطعا اکثریت نیست اما بواسطه سیاهی و سفیدی بیشتر به چشم می آیند.
باید به این واقعیت واضح این نکته را هم اضافه کرد که معمولا پرسه زنی و حضور بی مورد و بی هدف در سطح شهر از سوی جامعه متدین کمتر دیده می شود و الزاما دختران و بانوان مجبه به کوچکترین بهانه خود را به مجامع عمومی نمی رسانند. این اتفاق در حالی است که در مقابل افرادی که قید و بندی در رابطه با حجاب و پوشش ندارند، پرسه زنی و خیابان گردی را به عنوان یک تفریح روزانه قلمداد کرده و ساعتی از عمر خود را به گردش و حضور در اماکن عمومی اختصاص می دهند. کما اینکه نتایج انتخاباتهای سالهای برگزار شده و مشاهده ترجیح کاندیداهای متعهد و متشرع بر سایرین از سوی مردم و همچنین برگزاری مراسمات پرشور و متعدد چندین هزار نفره مذهبی و راهپیمایی های میلیونی که به نوعی قدرت نمایی و عرض اندام عقبه مردمی ، مذهبی و اجتماعی نظام است میتوانند اماره هایی در تشخیص ترکیب فکری و شخصیتی اکثریت افراد اجتماع باشند.
البته نمی توان مدعی بود که هر فرد غیرمحجبه ای الزاما باطن ناپاکی دارد و بعضا انتخاب پوشش به آداب و رسوم خانوادگی باز می گردد و همانگونه که رهبری در مورد این افراد فرمودند «هر فردی نقصی دارد و شاید نقص این افراد هم ظاهرشان باشد» اما همین افراد نیز بصورت ناخودآگاه در جبهه تهاجمی دشمن بازی می کنند و با حضور در معابر عمومی عملا به سیاه لشکر دشمن در جنگ نرم مبدل می گردند.
اما نکته قابل توجه در این مورد عدم پرداخت به ریشه یابی این معضل اجتماعی است و هر از چندگاهی شاهد بعضی برخوردهای سلبی و نیمه کاره از سوی ارگان های دولتی و نیمه دولتی هستیم. این برخوردها در حالی است که به همه ریشه های متنوع پدیده بد حجابی و بد پوششی در بین برخی از مردم و بخصوص تعدادی از دختران جوانان و حتی پسران توجه نداریم و به همین دلیل از پیدا کردن راه حل های موثر و بادوام عاجزیم .
قبل از پرداخت به ریشه مشکلات اجتماعی باید اذعان نمود که معضلات فرهنگی و اجتماعی یک شبه به وجود نیامده اند که بتوان آنها را یک شبه و با فلان مصوبه فلان وزارتخانه برطرف نمود. مشکلات امروز فرهنگی متاثر از یک و یا حتی دو نسل قبل است و برنامه های فرهنگی امروزی برای نسل های بعدی مثمرثمر خواهد بود.
اسلام دین کامل و مکتب آینده نگریست، اما متاسفانه ما بعضا با فهم و اجرای ناقص تعالیم آن دچار مشکلاتی میشویم و جالب این است که برای حل آن هم قبل از آسیب شناسی رفتار خود به سراغ علتهای بیرونی و یافتن مقصری غیر از خود میرویم و یا به راه حلهای توصیه نشده ای متوسل میشویم.
اسلام برای کلیه مراحل زندگی برنامه ها و دستورات دقیق و هدفمندی دارد که اجرای درست و به موقع آنها، میتواند تصویر مطلوب وعده داده شده را به تصویر بکشد.
اسلام برای تعالی یک انسان از مراحل قبل از انعقاد نطفه - که نوع لقمه و خوراک روزانه پدر و مادر و ظرف زمانی و مکانی و معنوی اخلاق و رفتار جنسی آنها و ... را شامل میشود و دوران بارداری و بدو تولد و خردسالی و ... - تا آن هنگاه که جسم بیجانش در گور نهاده میشود برنامه ها و توصیه های دقیق ، کاربردی و حکیمانه متعددی دارد و مطالعه و بررسی سیره و زندگی بزرگان دین و نوابغ پرهیزگار ادوار حال و گذشته ما الگوهای موفقی از حرکت بر مدار همین برنامه عملیه را پیش روی ما نمایش میدهد.
حال سوال این است که آیا همه پدران و مادران فرزندان امروز جامعه ما به وظایف خود در قبال برنامه های عملی اسلام در خصوص مراحل قبل، حین و بعد از تولد فرزند خود آنطور که باید و شاید عمل کرده اند، اصلا آیا از آن اطلاع کافی داشته اند. تا چه اندازه خود برای رفع این بی اطلاعی تلاش کرده اند و چقدر نهادها و دستگا های متولی؟
آیا اکثریت پدران و مادران به وظایف تربیتی بسیار حساس خود به خصوص در دوره هفت ساله اول عمر کودک خود آنطور که شایسته است توجه کرده اند یا به سفره ای پهن و جمع کردن و رفع برخی نیازهای مادی اکتفا و آنها را به دامن مهدهای انتفاعی و غیر انتفاعی سپرده تا آنها در کنار کسب درآمد با برنامه های من درآوردی و بی ریشه و حتی مخرب در وانفسای فقدان نظارت ، برای بچه هایشان مادری کنند.
آیا اکثریت اقوام و نزدیکان و همسایگان بچه های موضوع بحث ، نقش خود را آنطور که دین مشخص کرده در قبال این بچه ها درست انجام داده اند؟ دایی و عمه و عمو و خاله و همسایه دلسوزی بوده اند؟ اصلا آیا رشد شخصیتی آنها نقشی برای خود قائل بوده اند یا بی تفاوت نظاره گر رشد سنی شان بوده و حتی از مشورت و کمک دادن به والدینشان هم دریغ کرده اند.
آیا آموزش و پرورش و اکثریت معلم های ما در تربیت شاگردان خود به وظیفه ذاتی خود که همان یزکیهم و سپس یعلمهم و تقلید کار انبیا و تقدم پرورش بر آموزش است ، درست و کاربردی و کارآمد و آنگونه که توصیه و تاکید شده عمل کرده اند ، آیا تاکنون وقتی برای آسیب شناسی همه جانبه و ساختارشکنانه نوع رفتار خود و تلاش در جهت پرنگ کردن نقش تربیتی شان در فرصت مغتنم دوازده ساله ای که در اختیار دارند گذاشته اند ؟ به اینکه در کتابها چه معجونی به خورد دانش آموزان داده میشود فکر کرده اند؟ به متضاد یا حتی متناقض بودن برخی آموزه های رایج در مداری و رفع و اصلاح انها فکر کرده اند؟ به کاربردی بودن دروس و اینکه بعد از دوازده سال یک عنصر کارامد تحویل اجتماع بدهند تا در عنفوان جوانی و ورود به اجتماع ، غرور و شادابی و انرژی اش لگد مال معضل ناکارآمدی و بی فایده بودنش برای اجتماع نشود فکر کرده اند؟
آیا همه بزرگان و صاحبان فکر و اندیشه ما به وظیفه تعلیمی و تربیتی خود همانگونه که در کتابها و متون دینی و در سیره انبیا و امامان و بزرگان خوانده اند و برای ما واگویه میکنند عمل میکنند ؟ آیا هر روز مخاطبین خود را را با یک نکته تربیتی و اجتماعی کاربردی راهی خانه کرده اند ؟ آیا آنها که پاسخشان خیر است تاکنون سبک و محتوای کاری خود را آسیب شناسی جامع و کاملی کرده اند تا به فرموده معصوم هرروزمان بهتر از دیروزمان باشد؟
آیا توانسته ایم پس از اصلاح رفتار خود و رفع عیوب و ایرادات خود در گام اول، با برخورد و رفتار صحیح بعد از هر نهی از منکر و یا هر امر به معروف مخاطب خود را به فکر و اندیشه واداریم و وجدانش را در جهت اصلاحش بیدار کنیم و خواسته یا ناخواسته در جهت تکرار و یا تشدید رفتار و رویکرد نامطلوبش تهییج و تشویقش نکنیم و به ورطه لجاجن نیندازیمش؟یا ناخواسته و بعضا با مسلمان تر از قران و پیامبر و امامان شدن و سخت گیری های بی مورد و ایجاد محدودیت های بی مبنا و بی ریشه و توصیه نشده زمینه دلزدگی را در بین برخی جوانان فراهم و النهایه احکام را در نظرشان لوث و غیر منطقی جلوه دادیم و کار را برای خودمان سخت کردیم و امروز به همان حال قبل نیز راضی شده ایم.
حالا بهتر است به تمام این غفلت ها، هجمه های رسانه ای و ماهواره ای شرق و غرب، برنامه های بعضا ضدفرهنگی رسانه ملی و ... را نیز اضافه کنید.
طبیعی است که نباید از نسلی که امروز با آن مواجه هستیم توقعات بیش از حد داشت. قطعا نمی توان از یک نوجوان ابتدایی توقع تحصیلات متوسطه و راهنمایی داشت و جوان و نوجوانی که ادامه دهنده راه والدین و جامعه خود هستندف امروز همان نقشی را ایفا می کنند که دیروز آن را آموخته اند.
علی ایحال اگر می خواهیم که نسل آینده بر اساس خواسته های یک جامعه ایرانی اسلامی تربیت شود قطعا باید آموزه های دینی بر سر درب خانه ها نصب گردد و بر همان اساس فرزندان تربیت شوند تا شاید بتوان از سوی دیگر با مبارزه با تهاجمات خارجی شاهد یک نسل انقلابی و متعهد به آرمان اسلام ناب باشیم.
البته مقابله با تهاجم فرهنگی دشمن باید در اولویت کار مدیران فرهنگی قرار گیرد اما بی شک اصلاح روند موجود بدون ریشه یابی و کشف علل چرایی شکل گیری وضعیت موجود، امکان پذیر نیست.
قبل از پرداختن به موارد موجود باید به این نکته اشاره گردد که معمولا یک نقطه سیاه در یک صفحه سفید خیلی بیشتر به چشم می آِد تا اینکه همان نفطه سیاه بر روی صفحه ای تیره نقش ببندد. در نتیجه باید اذعان نمود که چهره های عجیب و غریبی که یان روزها در خیابان به چشم می آیند قطعا اکثریت نیست اما بواسطه سیاهی و سفیدی بیشتر به چشم می آیند.
باید به این واقعیت واضح این نکته را هم اضافه کرد که معمولا پرسه زنی و حضور بی مورد و بی هدف در سطح شهر از سوی جامعه متدین کمتر دیده می شود و الزاما دختران و بانوان مجبه به کوچکترین بهانه خود را به مجامع عمومی نمی رسانند. این اتفاق در حالی است که در مقابل افرادی که قید و بندی در رابطه با حجاب و پوشش ندارند، پرسه زنی و خیابان گردی را به عنوان یک تفریح روزانه قلمداد کرده و ساعتی از عمر خود را به گردش و حضور در اماکن عمومی اختصاص می دهند. کما اینکه نتایج انتخاباتهای سالهای برگزار شده و مشاهده ترجیح کاندیداهای متعهد و متشرع بر سایرین از سوی مردم و همچنین برگزاری مراسمات پرشور و متعدد چندین هزار نفره مذهبی و راهپیمایی های میلیونی که به نوعی قدرت نمایی و عرض اندام عقبه مردمی ، مذهبی و اجتماعی نظام است میتوانند اماره هایی در تشخیص ترکیب فکری و شخصیتی اکثریت افراد اجتماع باشند.
البته نمی توان مدعی بود که هر فرد غیرمحجبه ای الزاما باطن ناپاکی دارد و بعضا انتخاب پوشش به آداب و رسوم خانوادگی باز می گردد و همانگونه که رهبری در مورد این افراد فرمودند «هر فردی نقصی دارد و شاید نقص این افراد هم ظاهرشان باشد» اما همین افراد نیز بصورت ناخودآگاه در جبهه تهاجمی دشمن بازی می کنند و با حضور در معابر عمومی عملا به سیاه لشکر دشمن در جنگ نرم مبدل می گردند.
اما نکته قابل توجه در این مورد عدم پرداخت به ریشه یابی این معضل اجتماعی است و هر از چندگاهی شاهد بعضی برخوردهای سلبی و نیمه کاره از سوی ارگان های دولتی و نیمه دولتی هستیم. این برخوردها در حالی است که به همه ریشه های متنوع پدیده بد حجابی و بد پوششی در بین برخی از مردم و بخصوص تعدادی از دختران جوانان و حتی پسران توجه نداریم و به همین دلیل از پیدا کردن راه حل های موثر و بادوام عاجزیم .
قبل از پرداخت به ریشه مشکلات اجتماعی باید اذعان نمود که معضلات فرهنگی و اجتماعی یک شبه به وجود نیامده اند که بتوان آنها را یک شبه و با فلان مصوبه فلان وزارتخانه برطرف نمود. مشکلات امروز فرهنگی متاثر از یک و یا حتی دو نسل قبل است و برنامه های فرهنگی امروزی برای نسل های بعدی مثمرثمر خواهد بود.
اسلام دین کامل و مکتب آینده نگریست، اما متاسفانه ما بعضا با فهم و اجرای ناقص تعالیم آن دچار مشکلاتی میشویم و جالب این است که برای حل آن هم قبل از آسیب شناسی رفتار خود به سراغ علتهای بیرونی و یافتن مقصری غیر از خود میرویم و یا به راه حلهای توصیه نشده ای متوسل میشویم.
اسلام برای کلیه مراحل زندگی برنامه ها و دستورات دقیق و هدفمندی دارد که اجرای درست و به موقع آنها، میتواند تصویر مطلوب وعده داده شده را به تصویر بکشد.
اسلام برای تعالی یک انسان از مراحل قبل از انعقاد نطفه - که نوع لقمه و خوراک روزانه پدر و مادر و ظرف زمانی و مکانی و معنوی اخلاق و رفتار جنسی آنها و ... را شامل میشود و دوران بارداری و بدو تولد و خردسالی و ... - تا آن هنگاه که جسم بیجانش در گور نهاده میشود برنامه ها و توصیه های دقیق ، کاربردی و حکیمانه متعددی دارد و مطالعه و بررسی سیره و زندگی بزرگان دین و نوابغ پرهیزگار ادوار حال و گذشته ما الگوهای موفقی از حرکت بر مدار همین برنامه عملیه را پیش روی ما نمایش میدهد.
حال سوال این است که آیا همه پدران و مادران فرزندان امروز جامعه ما به وظایف خود در قبال برنامه های عملی اسلام در خصوص مراحل قبل، حین و بعد از تولد فرزند خود آنطور که باید و شاید عمل کرده اند، اصلا آیا از آن اطلاع کافی داشته اند. تا چه اندازه خود برای رفع این بی اطلاعی تلاش کرده اند و چقدر نهادها و دستگا های متولی؟
آیا اکثریت پدران و مادران به وظایف تربیتی بسیار حساس خود به خصوص در دوره هفت ساله اول عمر کودک خود آنطور که شایسته است توجه کرده اند یا به سفره ای پهن و جمع کردن و رفع برخی نیازهای مادی اکتفا و آنها را به دامن مهدهای انتفاعی و غیر انتفاعی سپرده تا آنها در کنار کسب درآمد با برنامه های من درآوردی و بی ریشه و حتی مخرب در وانفسای فقدان نظارت ، برای بچه هایشان مادری کنند.
آیا اکثریت اقوام و نزدیکان و همسایگان بچه های موضوع بحث ، نقش خود را آنطور که دین مشخص کرده در قبال این بچه ها درست انجام داده اند؟ دایی و عمه و عمو و خاله و همسایه دلسوزی بوده اند؟ اصلا آیا رشد شخصیتی آنها نقشی برای خود قائل بوده اند یا بی تفاوت نظاره گر رشد سنی شان بوده و حتی از مشورت و کمک دادن به والدینشان هم دریغ کرده اند.
آیا آموزش و پرورش و اکثریت معلم های ما در تربیت شاگردان خود به وظیفه ذاتی خود که همان یزکیهم و سپس یعلمهم و تقلید کار انبیا و تقدم پرورش بر آموزش است ، درست و کاربردی و کارآمد و آنگونه که توصیه و تاکید شده عمل کرده اند ، آیا تاکنون وقتی برای آسیب شناسی همه جانبه و ساختارشکنانه نوع رفتار خود و تلاش در جهت پرنگ کردن نقش تربیتی شان در فرصت مغتنم دوازده ساله ای که در اختیار دارند گذاشته اند ؟ به اینکه در کتابها چه معجونی به خورد دانش آموزان داده میشود فکر کرده اند؟ به متضاد یا حتی متناقض بودن برخی آموزه های رایج در مداری و رفع و اصلاح انها فکر کرده اند؟ به کاربردی بودن دروس و اینکه بعد از دوازده سال یک عنصر کارامد تحویل اجتماع بدهند تا در عنفوان جوانی و ورود به اجتماع ، غرور و شادابی و انرژی اش لگد مال معضل ناکارآمدی و بی فایده بودنش برای اجتماع نشود فکر کرده اند؟
آیا همه بزرگان و صاحبان فکر و اندیشه ما به وظیفه تعلیمی و تربیتی خود همانگونه که در کتابها و متون دینی و در سیره انبیا و امامان و بزرگان خوانده اند و برای ما واگویه میکنند عمل میکنند ؟ آیا هر روز مخاطبین خود را را با یک نکته تربیتی و اجتماعی کاربردی راهی خانه کرده اند ؟ آیا آنها که پاسخشان خیر است تاکنون سبک و محتوای کاری خود را آسیب شناسی جامع و کاملی کرده اند تا به فرموده معصوم هرروزمان بهتر از دیروزمان باشد؟
آیا توانسته ایم پس از اصلاح رفتار خود و رفع عیوب و ایرادات خود در گام اول، با برخورد و رفتار صحیح بعد از هر نهی از منکر و یا هر امر به معروف مخاطب خود را به فکر و اندیشه واداریم و وجدانش را در جهت اصلاحش بیدار کنیم و خواسته یا ناخواسته در جهت تکرار و یا تشدید رفتار و رویکرد نامطلوبش تهییج و تشویقش نکنیم و به ورطه لجاجن نیندازیمش؟یا ناخواسته و بعضا با مسلمان تر از قران و پیامبر و امامان شدن و سخت گیری های بی مورد و ایجاد محدودیت های بی مبنا و بی ریشه و توصیه نشده زمینه دلزدگی را در بین برخی جوانان فراهم و النهایه احکام را در نظرشان لوث و غیر منطقی جلوه دادیم و کار را برای خودمان سخت کردیم و امروز به همان حال قبل نیز راضی شده ایم.
حالا بهتر است به تمام این غفلت ها، هجمه های رسانه ای و ماهواره ای شرق و غرب، برنامه های بعضا ضدفرهنگی رسانه ملی و ... را نیز اضافه کنید.
طبیعی است که نباید از نسلی که امروز با آن مواجه هستیم توقعات بیش از حد داشت. قطعا نمی توان از یک نوجوان ابتدایی توقع تحصیلات متوسطه و راهنمایی داشت و جوان و نوجوانی که ادامه دهنده راه والدین و جامعه خود هستندف امروز همان نقشی را ایفا می کنند که دیروز آن را آموخته اند.
علی ایحال اگر می خواهیم که نسل آینده بر اساس خواسته های یک جامعه ایرانی اسلامی تربیت شود قطعا باید آموزه های دینی بر سر درب خانه ها نصب گردد و بر همان اساس فرزندان تربیت شوند تا شاید بتوان از سوی دیگر با مبارزه با تهاجمات خارجی شاهد یک نسل انقلابی و متعهد به آرمان اسلام ناب باشیم.
منبع: سراج 24
ارسال نظر
اخبار برگزیده