برنج هندی!!!
مزه خوبی نداشت اما
هرکدام قدی داشت در حد نردبان.
نگاهم به سفره است.
زن ها در حال جمع کردن سفره هستند.
نگاهم را برمی گردانم سمت سینمای خانوادگی اش؛
به نظرم از اینچ گذشته، باید بپرسم چند متره!
کنترل به دست،
دندانهایش را با چوب کبریت خلال می کند.
در حال موج سواری روی کانال ها و اعصاب من است.
به شبکه مورد نظرش می رسد؛
بفرمایید شام!
نگاه نگرانم را از
صفحه سینمایش به سمت بچه ها می گردانم.
می ترسم از پایان های نامناسب با فرهنگ ایرانی برنامه بفرمایید شام!
خوشبختانه دو دقیقه پایانی برنامه است.
برنامه بعدی: اتاق خبر.
مجری از وضعیت نابسامان برنج کاران شمال می گوید و عدم پاسخگویی دولت و مسوولین.
- بیا! حالا هی از
این حکومت آخوندها دفاع کن!
حکومتی که نتونه به داد چندتا برنج کار برسه باید بره بمیره!
حالا آقایون دم از عدالت هم می زنن!
هنوز درگیر دندان
هایش است.
ظاهرا برنج های هندی زیادی رشد کرده بودند.
- بحث کم کاری بعضی
مسوولین و دولتی ها جدا!
ما چه کردیم؟
- منظور؟
- وقتی یکی مثل شما برای یه آپارتمان صد متری، یه تلوزیون میخره اندازه پرده ی
سینما آزادی! تازه اونم تولید چشم بادومی ها؛ وضع ما همینه که هست.
- چه ربطی داشت به سیزده به در پارسال!
- ربطش تو بی ربطیشه!
عادت کرده ایم بهترین وسایل رو بخریم.
و ادعا هم میکنیم که برای ما کیفیت ملاکه؛ حالا میخواد ایرانی باشه یا خارجی.
اما جنس با کیفیت ایرانی هم که پیدا میشه؛ صدامون درمیاد که گرونه!
- مثلا؟
- در حالت کلی کیفیت برنج ایرانی بیشتره یا برنج هندی؟