نمایش تصویر زنان در تلویزیون و به طور کلی نمایش تصاویر تاثیری جدی روی رفتار، ذهن و ذائقهی جامعه دارد. به طور کلی، تصویرها چه در قالب عکس و چه در قالب فیلم، میتواند ذائقهی جامعه و ذهنها را تغییر دهد. تصاویر ارائه شده از آدمها در شغلهای مختلف تصورات عمومی را شکل داده و پس از مدتی، ذهنیت مخاطبان بر اساس همین تصاویر و فیلمها شکل گرفته و بر اساس آنها قضاوت میکنند. نمایش تصویر زنان در قالب آگهیهای تبلیغاتی، در قالب بازیگران فیلمها و یا در قالب مجری برنامههای تلویزیون، نوع انتظارات و ذائقهی مخاطبان را تغییر میدهد.
به احتمال زیاد شما نیز عکس و داستان زندگی زنانی را که دچار بیماری انورکسیا(کم اشتهایی عصبی) شدهاند دیده و شنیدهاید. شاید معروفترینشان ایزابل کارو باشد که به خاطر شغل خود(مدلینگ) سعی کرده است که وزن خود را از حالت طبیعی پایینتر نگه دارد و سرانجام به این بیماری دچار شده است. یا آنا کارولینا رستون؛ وی در حالی که با قد ۱۷۳ سانتیمتر فقط ۴۰ کیلوگرم وزن داشت در سن ۲۱ سالگی درگذشت.
این اتفاقات شاید بدترین نوع اتفاقات در این میان باشد. مهمتر از این، اتفاقیست که در ذائقهی عمومی جامعه ایجاد میشود. این تصاویر، ارزشها را برای مخاطبان معرفی و مشخص میکنند. ارزش لاغر بودن، ارزش قدبلند بودن ارزش چروک نداشتن، ارزش نداشتن هیچ لک و جوش در صورت، و … . این تصاویر و این شخصیتها به ما نشان میدهند که چه باشیم. و چه چیزی باشیم بهتر و پسندیدهتر هستیم. این در حالیست که این تصاویر و فیلمها، ایدهآلهایی از زنها را در ذهن ما مینشانند و به طور ناخودآگاه، مردان چنین زنانی را بیشتر میپسندند و ذائقهشان بر همین اساس شکل میگیرد. این در حالیست که این نمونهها یا بسیار کم هستند و یا اصلا وجود خارجی ندارند. و یا برای اینکه یک زن بتواند این شکلی باشد، باید همهی زندگی و وقت و پولش را هزینه کند تا به این معیارها نزدیک شود.
در بسیاری از موارد نیز موفق نمیشوند و اینچنین است که ممکن است احساس شرم و خجالت و گناهکار بودن بکنند. در واقع نمیتوان در جنبههایی از شکست جلوگیری کرد، چون این ایدهآل همان کمال مطلق است که تقریبا وجود ندارد. این تصویرسازیها اعتماد به نفس و عزت نفس زنان را تحت تاثیر قرار داده و برای مردان نیز انتظاراتی غیرواقعی از زنان دور و برشان ایجاد میکند.
رجوع بسیاری برای عملهای زیبایی ناشی از این ذهنیت است که باید خود را به این ایدهآلها نزدیک کنند. آمارهای روزافزون عملهایی زیبایی نشان میدهد که این تصاویر توانستهاند، التهابی در جامعه ایجاد کنند و جامعه برای نزدیک شدن به این معیارها و ایدهآلها تلاش کند. در بسیاری از موارد نیز اینچنین نمیشود. انتظارات ایجاد شده در ذهن مردها، وقتی اثرات منفی میگذارد که زنهای زندگیشان را آنطور که تصور میکردند نمیبینند و همیشه احساس خسارت و عدم موفقیت در انتخاب همسر به آنها دست میدهد.
شیوع استفاده از لوازم آرایشی در ایران و صورتهایی که دیگر با خود واقعی شخص فاصله دارد، فاجعه را بیشتر به نمایش میگذارد. احتمالا این اخبار را تا به حال بارها خوانده و شنیدهاید: «کشور ایران در زمینه مصرف محصولات آرایشی و بهداشتی در منطقه دومین کشور محسوب میشود»، «سن مصرف لوازم آرایش در ایران پایینتر از میانگین جهانی است»، «خانمهای ایرانی یک سوم مصرف لوازم آرایشی خاورمیانه را به خود اختصاص دادهاند».
در عین حال، ورود فیلمها، سریالها و با در دسترس قرار گرفتن تصاویر ساکنان کشورهای دیگر در اینترنت، قدرت تبلیغات بیشتر نمایان میشود. چنان که زنی زیباتر دانسته میشود که جوان، لاغر، سفید، بلوند و چشم آبی باشد. به احتمال زیاد، در نظرسنجیهایی میتوان پی برد که فرد ایدهآل بسیاری از مردان دقیقا همین ویژگیها را دارد. چیزی که در ایران عملا بسیار کم امکانپذیر است و میتوان گفت حتی غیر ممکن است. برای همین است که لوازم آرایشی و تصویرسازی زنها برای شوهرانشان و برای اینکه دلخواه آنان باشند، دقیقا با همین معیارها همخوان و ارزیابی میشود. به احتمال زیاد یکی از پرمصرفترین رنگ موها در ایران، بلوند است و نشأت گرفته از همین ذهنیتسازیهاییست که رسانهها ایجاد کردهاند.
این اتفاق نه فقط در ایران که در کشورهایی مثل آمریکا نیز سالهاست که رخ داده است. «در آمریکا، از ۱۹۹۷ تا ۲۰۰۷ تعداد عمل زیبایی ۴۵۷ درصد افزایش داشته است و به رقم ۱۲ میلیون در سال رسیده است. در واقع این شامل ۷۵۴٪ افزایش در عملهای زیبایی مثل بوتاکس، لیزر(اکثرا صورت) بوده است و ۱۴۴ % افزایش در عملهای جراحی واقعی مثل کاشت سینه، لیپوساکشن(چربیبرداری) و رفع افتادگی پلک که میزانش الان به بیشتر از ۲ میلیون در سال رسیده است.»
در چنین فضایی، زنان بر اساسی ظاهر و قیافهشان است که مورد قضاوت قرار میگیرند و اینکه بر همین اساس قضاوت میشوند، مسئلهایست که باعث میشود تا نسبت به آن حساسیت بیش از حدی نشان دهند.
تصاویری که در داروخانهها و بر روی لوازم آرایشی، داروهای خوراکی، و لوازم بهداشتی از زنان قرار دارد، دقیقا همین ذهنیتها را ایجاد و تقویت میکنند.
تصویرسازی زنان در صدا و سیما نیز نه با شدتی اینچنین، اما در همین مسیر قرار دارد. «راستش را بگو» و «کلاه پهلوی» دو سریالی هستند که هماکنون پخش میشوند و زنان آن، زنانی هستند که ایدهآلهایی را از لحاظ زیبایی به جامعه القا میکنند. زنان این دو سریال، به شدت گریم شده و آرایش شده هستند.
تصویرسازی ذهنی از زنها، در حالی که در صورت کلی، در جامعه چنین زنهایی کمتر حضور دارند در همان مسیریست که در نهایت منجر به بروز مشکلاتی میگردد. زنانی آراسته، با لباسهایی مرتب و گاه فاخر، صورتهایی مرتبشده، ابروهایی رنگ شده و به شدت با دقت تزئین شده، پوست صورتی صاف و بیهیچ لک و خط چیزهاییست که به زنان القا میکند که باید اینطور باشند و به مرد القا میکند که زنان باید اینطور باشند.
مسئله نه فقط در سریالها که در کارتونها و انیمیشنهایی که مخاطب اولیه آنها کودکان هستند نیز قابل بررسیست. تصویرسازی در کارتونها و انیمیشنها قدیمیتر البته مناسبتتر از وضعیت فعلیست. به خصوص این تاثیر را در مدارس دخترانه، حتی در مقاطع پایین نیز میتوان دریافت.