هفت سین ، علامت هفت خوان زندگی است!
گروه ادبیات «تیتریک» ؛بهار می آید ، تجدید خاطره های دیگر از خویشاوندی طبیعت و انسان ، با ردایی سبز برای حضور در جشن شکوفه ها.
بهار می آید ، با چشمه و کوه و دشت ، با باغ و گلزار و پروانه ها ، با بلبل و گل ، با امید و آرزو.
بهار می آید ، سرشار از عطرسپید ، عطر طبیعت.
بهار می آید ، با آیینه ای در دست از حکمت و معرفت ، از آیات و برکات .
بهار می آید ، با قامتی خجسته و سرپوش ، با آواز قمریان بیدار و عاشق .
بهار می آید ، برای ستیز با سردی و سستی.
بهار می آید ، این راز برجسته طبیعت ، این تحول بزرگ و این خاطره معطر خاک.
بهار می آید ، چونان عاشق فرزانه ای که بر درگاه معشوق ، بوسه مهر نثار می کند.
بهار می آید ، فصل حرکت و برکت ، تحول و تغییر.
بهار می آید ، عطر کمال طبیعت ، سر عیان شده عظمت خلقت ، رمز شگفتی و شادی ، سرّ زیبایی و بیداری.
« یا مقلب القلوب و الابصار » !
این صدای توست ، پیچیده در گستره خاک.
این روشنان آواز توست که در لا به لای کاینات می وزد ، عطر سیال و شناور حضور توست که شامه خاک را پر کرده از طراوت رویش ، خواب را ربوده از چشم های زمین.
از عطر حضور توست که گل ها چشم گشوده اند به جلوه ات ، که زمین را حریری از ریاسی های مهربانی پوشانده است.
سبحان الله از این همه زیبایی!
این اعجاز نفس های قدسی توست که جاری شده است در شریان های خاک مرده و زندگی می بخشد به گل ، به دشت ، به گیاه.
این اعجاز نفس های قدسی توست که به رودخانه ها اجازه خروش می دهد و به درختان ، فرمان قیام.
این لهجه قرآنی توست که پرنده ها را خوش الحان کرده است و ابرها را مهربان و سخاوتمند ؛ دشت ها را به مهمانی باران دعوت کرده و پرستو ها را به کاشانه فراخوانده است.
«یا مدبر الیل و النهار »!
نسیم اراده ات وزید بر عبور و مرور شب و روز و روز ، به اذن تو روشن شد تا زمین ، از سفره کریمه ات ، لقمه حلال بجوید!
روز را نشاندی بر بلندای افق تا چشم ها ، مهربانی فراگیرت را شاکر باشند و قدم ها ، فضل و رحمت تو را به تلاش در آیند و دست ها ، «روزی » بگیرند از خانه ات!
و روز و شب را که از پی هم می آیند و می روند ، اینک ، بگیر از شب ها و روزهایم ، تکرار و روزمرگی را.
تاریکی شب هایم را به نور خویش روشن کن و روزهایم را میهمان سایبان دستان مهربانی ات گردان.
«یا محول الحول و الاحوال»!
قطار فصل ها می گذرد ، زمین پیر و فرسوده ، به یک تبسم تو ، جوان می شود.
درختان مرده ، زنده می شوند . رودخانه های راکد می خروشند . رستاخیزی به پا شده است در دقایق «زیستن» در تکرار مرگ و تولدهای پیاپی.
این بوی توحید توست که پیچیده است در جریان آفرینش!
در تحویل سال های جدید و قدیم ، در تقویم های دیروزی و امروزی ، قیامت شاهکار توست که اعجاز می کند ، تا دیروز ، خاک ، تهی بود از زندگی و امروز ، زمین ، گستره تولدهاست!
سبزینه ها اگر سبزند ، تصویر دل های سبزند.
هفت سین ، علامت هفت خوان زندگی است که سال به سال باید بپیماییم .
«سفره» منشور همبستگی ماست در رنج ها و شادی ها ، در راحتی ها و سختی ها.
«آینه» لبخند می زند ؛ «سبزه » لبخند می زند. اگر ما هم لبخند بزنیم ؛ چشم ها را بر اندوه یکدیگر نخواهیم بست ، سینه ها را از کینه یکدیگر نخواهیم انباشت.
عید که می آید ، تجدید عهد ما با همه «سین » ها شروع می شود.
با سین «سلام»، با سین «سخاومت» ، با سین «سادگی » و با همه سین های دیگر.
هفت سین سفره ما هیچ کم ندارد ، پدرانش همه خوبند ، مادرانش همه خوب ، پسرانش همه خوب ، دخترانش همه خوب.
ما زندگی را در مکتب «هفت سین» عیدمان می آموزیم.
قرآن ِ پدر و دعایِ مادر ، سرمایه همیشه راه مان لست.
عید که می آید ، هفت سین می گشاییم
هفت سین زندگی….