دلقکهایی شبیه به ما!
گروه سینما«تیتریک»؛دسته ی دلقک ها بهترین کتاب سلین نیست و اگر بخواهیم آثار او را طبقه بندی کنیم در رده ی سوم قرار می گیرد. ولی بیش از تمامی آثار او ریشه در مکتبش دارد: یعنی تمامی عناصری که او می خواست کم کم در ادبیات فرانسه جا بیاندازد ، به عریانی در این رمان دیده می شود . از بهم ریختن قوانین دستوری داستان ومتن و آغاز و پایان رمان گرفته تا خلق شخصیت هایی که همه یا ضد قهرمانانند یا شخصیت هایی دوگانه و خاکستری و یا قهرمانانی که رفتار و اعمالشان فقط اعصاب ما را به هم می ریزند ! همه چیز شلوغ است و هیچ چیز جای خودش نیست و همه بر سر رسیدن به حقیقتی که وجود خارجی ندارد ( یعنی همان زندگی ) به سرو کله ی یکدیگر می زنند . یکی از کارهایی که سلین در این رمان می کند ( البته در مرگ قسطی هم دیده می شود ) تبدیل اصوات به کلمات است و او این حس آمیزی را به بهترین شکل ممکن می کند .
آغاز رمان آن قدر شلوغ و درهم و برهم است که تا ده صفحه ی اولش چیز زیادی نمی فهمی و باید به سبک نویسنده عادت کنی تا بتوانی بقیه ی رمان را بخوانی و همین جا باید بگویم که خواندن این رمان تا به پایان کار هر کسی نیست و فقط کسانی که با سبک سلین آشنایی دارند و از او خوششان هم می آید، می توانند کتاب را تا به آخر بخوانند !!!
برای این کتاب خود سلین مقدمه ای نوشته که در نسخه ی فارسی آن نیز می توانید آن را بخوانید . مهدی سحابی ، مترجم رمان خود در پیش گفتار به فلسفه ی نام گذاری اسم رمان اشاره می کند . تمامی شخصیت های رمان دلقک هایی هستند که در واقع بازیگران یک تراژدی بزرگند . سلین با سنت ستیزی همیشگیش به درون این دسته های خلافکار، در محله های پایین شهر لندن، در بحبوحه ی جنگ جهانی می رود و با آنها محشور می شود ، گویی یکی از آنهاست و آن چنان استادانه آنها را به تصویر می کشد که تصور می کنی که او یک خیمه شب باز است و شخصیت های رمان ، همه عروسک هایی گوشتی در ید قدرت او !!! حسی که از خواندن این رمان به ما دست می دهد چیست ؟ بیش از همه چیز انزجار و نفرت ، از همه چیز ، به خصوص جامعه ای که رو به نابودی می رود . دومین حس منتقل شدن آنارشیسم نهفته در قهرمانان رمان به خواننده است . آنارشیسمی که شما را به این حس متمایل می سازد که همه ی قید و بندها را بشکنید و یکی از همین دلقک ها بشوید! پس با طنز تلخ و گزنده ی سلین همراه شوید . طنزی که آن قدر تلخ است که گاهی در عین زیبایی، قابل هضم نیست و در گلویتان گیر می کند .
مقدمه ی سلین در ابتدای رمان بیش از هر نقدی زوایای آثار وشخصیتش را برای ما روشن می سازد . مقدمه ای تند و تیز که دل های نازکی که از ادبیات چیزی نمی دانند و دل به رمان های فاخر کلاسیک و رمان های بی مایه و مبتذل بی هدف که یگانه مشغله و معضل آدمی را شکم می دانند ، می آزارد . اگر می خواهید هیجانات و زوایای پمهان روح آدمی را در قالب کلمات ببینید ، با سلین همراه شوید . در غیر این صورت او را یاوه گویی بی سروپا می بینید و دیگران را از خواندن کتاب هایش برحذر می دارید .
می خواهید یکی از دلقک های این دسته باشید ؟ از کجا می دانید که یک دلقک آنارشیست وبی فکر نیستید !!! شاید اگر کلی نگرتر باشیم ، این رمان تعمیمی به کل جهان باشد و همه ی ما دلقک هایی هستیم که برای فرار از تلخی این جهان ، به سیم آخر زده ایم و به جای مردن ، می خندیم !!!
داریوش عبادی