مکتب ایرانی از آستین "مغرب" بیرون آمد! + عکس
دو قرن و نیم آرامش پس از طوفان»؛ عنوان پرونده ای است که یکی از روزنامه ای زنجیره ای اصلاح طلب، به بهانه "روز جهانی کوروش" بدان پرداخته است.
گروه رسانه و مطبوعات«تیتر یک»/دو قرن و نیم آرامش پس از طوفان»؛ عنوان پرونده ای است که یکی از روزنامه ای زنجیره ای اصلاح طلب، به بهانه "روز جهانی کوروش" بدان پرداخته است.
در مقدمه این پرونده می خوانیم: «برپا کردن یادبود یک واقعه تاریخی که 25 قرن تمام از آن می گذرد، کاری نیست که برای هر کشور و ملتی امکان داشته باشد. شک نیست که امروزه بسیاری از معاصران ما این واقعه بزرگ را فراموش کرده اند اما میان تمام وقایع تاریخ جهان این خاطره از هر خاطره ای برای آنکه از زوایای فراموشی بیرون کشیده شود شایسته تر است. این کاری است که هم اکنون به رغم سنگ اندازی های متعدد برخی افراد، ایرانیان و ملیت دوستان بدان همت گماشته اند.»
در ادامه این مقاله، با تأکید بر این امر که مذاهب ابراهیمی وامدار کوروش کبیر هستند(!)، چنین می آید: «اگر
کوروش کبیر، شاه شاهان، پا به صحنه تاریخ جهان نگذاشته بود، امروز نه از
مسحیت به صورت کنونی آن نشانی بود و نه تاریخ مذهبی ما بدان صورت که امروز
در انجیل و تورات می خوانیم وجود داشت.»!
باید از نگارنده این مقاله پرسید که چگونه ممکن است مسحیتی که چند قرن بعد از مرگ کوروش و انقراض هخامنشیان بوجود آمده متأثر و وامدار کوروش بوده باشد؟!
ضمناً نویسنده می بایست مشخص می کرد که مقصودش از کاربرد جمله "تاریخ مذهبی ما بدان صورت که امروز در انجیل و تورات می خوانیم"، چیست؟! مگر تاریخ مذهب ما برگرفته از متون تورات و انجیل است که بخواهیم از روی نوشته های آنها درباره مذهبمان اطلاعات کسب کنیم؟! لابد دین و مسلک و مرام نویسنده مطلب چیزی غیر از دین و مذهب ماست که اینگونه به تورات و انجیل استناد کرده و تاریخ اسلام را نه در قرآن کریم، بلکه در سایر کتب آسمانی جستجو می کنند!
از نکات جالب این نوشته می توان به مداحی های بی حد و حصر و تمجیدات فراوان از کوروش هخامنشی اشاره کرد؛ بعنوان نمونه در جایی از متن چنین می آید: «شک نیست که بنیانگذار حکومت ایرانی، فقط سردار بزرگی از سرداران جهان بوده، بلکه گذشته از این یک مرد و انسان واقعی بود.»
هم چنین در جایی دیگر اینچنین نگاشته می شود: «از این خاندان [هخامنشیان] مردی پا بوجود گذاشت که می بایست یکی از نوابغ سراسر قرون و اعصار بشمار آید ... این نابغه پارسی کوروش نام داشت.»
نفس عمل وطن دوستی و زنده نگاه داشتن مشاهیر ایران در
نوع خود شایسته بوده و قابل تقدیر است؛ اما ملیت گرایی افراطی و علم کردن
آن در برابر مذهب و دیانت، ناپسند بوده و جایز نیست.
جریان ملیت گرایی و وطن پرستی در کشور ما از اوایل مشروطه رنگ و بوی تازه تری به خود گرفت، چراکه لزوم وجود یک رقیب و آلترناتیو در جهت رویارویی با علمای مذهبی و روحانیون که نقش عمده ای در پیروزی نهضت مشزوطیت داشتند، به شدت احساس می شد. فلذا جریان وارداتی ملی گرایی، با حمایت گسترده سفارتخانه های اجنبی، بر فعالیت های خود شدت بخشید و به تبلیغ گسترده ذهنیت ناسیونالیسم تاریخی پرداخت.
افرادی هم چون "حسن تقی زاده" بعنوان بازوی سیاسی و بعدها نویسندگانی مانند "صادق هدایت" در حکم بازوی فرهنگی این جریان را می توان در دسته مبلغان ملی گرایی محض گنجانید. مأموریت این افراد را می توان در راستای القای تفکر ملیت گرا و بسط آن در بین آحاد جامعه، تجزیه و تحلیل کرد. از همین روست که در دوره دیکتاتوری رضاخان و بعدها در زمان حاکمیت پهلوی دوم نیز شاهد اقدامات ملی گرایانه و مذهب ستیزانه هستیم.
تغییر پوشش زنان و مردان ایرانی و ماجرای کشف حجاب در دوره پهلوی اول و نیز برگزاری جشن های 2500 ساله و نیز تأسیس سازمان هایی هم چون بنیاد فرهنگ ایران، سازمان جشن های هنر شیراز و نیز سازمان گفتگوی فرهنگ ها در دوره پهلوی دوم را می توان در همین راستا ارزیابی نمود.
جالبتر آنکه روز جهانی کوروش بمناسبت آزادسازی یهودیان بابلی از قلمرو پادشاهی بخت النصر نامگذاری شده است. این یهودیان همان یهودیانی بودند که چند سال بعد و در زمان "خشایارشا" و به تحریک "استر"، همسر یهودی پادشاه، کشتاری عظیم در ایران به راه انداختند و در طول سه روز، ده ها هزار ایرانی را کشتند و به همین مناسبت، هرساله در جشنی موسوم به "پوریم" به جشن و پایکوبی می پردازند!
بنابر آنچه که گذشت، اینگونه مناسبت سازی ها و پرونده
نویسی ها، ظن و گمان سوء در این باره را بیش از پیش تقویت کرده و تداعی گر
بدعت هایی از جنس ماجرای "مکتب ایرانی" است.
منبع: صراط
خبرهای مرتبط
ارسال نظر
اخبار برگزیده