یادداشت اختصاصی «تیتر یک»؛
شعر شاعر البرزی درباره مقامِ مادرِ علمدار کربلا
شاعر البرزی به مناسبت فرا رسیدن سالروز وفات امالبنین (س) شعر زیبایی در مدح مادر علمدار کربلا سروده است.
امیررضا احمدی، پژوهشگر البرزی به مناسبت فرا رسیدن سالروز وفات بزرگ بانوی اسلام مادر قمر منیر بنیهاشم، حضرت فاطمه کلابیه، امالبنین (س) در یادداشتی اختصاصی برای پایگاه خبری تحلیلی «تیتر یک» به پیشینه شعر در مورد ایشان در زبان فارسی پرداخت.
موضوع حضرت امالبنین (س) یکی از موضوعات رایج، پرمخاطب و فراگیر قلمرو موضوعی شعر و ادبیات آئینی است.
موضوع مستقل حضرت امالبنین (س) از آغاز شعر فارسی یعنی سده سوم و چهارم هجری در میان مراثی عاشورایی شاعران فارسیزبان مطرح بوده و به آن اشارتی کوتاه میکردند.
اما پرداختن به صورت مستقل به مدایح و مراثی آن بانوی معززه و محترمه با اوجگیری شعر آئینی از دوران صفوی به بعد و در دوره شاعرپرور قاجار همراه بود.
شاعران پرآوازه و نامداری از جمله سروش اصفهانی، قاآنی شیرازی، نشاط اصفهانی، طرب اصفهانی، همای شیرازی، صفایی جندقی، وصال شیرازی، داوری شیرازی، عمان سامانی، نیر تبریزی، فوأد کرمانی و... در میان دواوینشان کماکان بین اشعاری در مدح قمر بنیهاشم (ع) مستقلاً به مدح حضرت امالبنین (س) پرداختهاند.
اما رویهها و شکوفههای مستقل مراثی و مدایح حضرت امالبنین (س) در شعر فارسی پس از دوره پهلوی اول با پیروزی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس و الگو گرفتن مادران شهدا از حضرت امالبنین (س) است.
اوجگیری این جریان ادبی را میتوان به سه دهه اخیر منصوب کرد، چرا که موضوع حضرت امالبنین (س) جزء موضوعات پرکاربرد و پرمخاطب معاصرین قرار گرفت.
با موضوع حضرت امالبنین (س) تاکنون ۲ کتاب شعر گزینشی وزین منتشر شده است که متأسفانه در میان آنها از متقدمین ادب فارسی شعری یافت نمیشود.
نخستین کتاب با عنوان «سرو نجابت» گلچین بهترین سرودهها در مراثی حضرت امالبنین (س) به اهتمام حاج محسن حافظی کاشانی میباشد که در ۲۴۰ صفحه راهی بازار کتاب شده است.
دومین کتاب با عنوان «امالبنین در آیینه شعر»، گردآوری محمد خرمفر به همراه زندگینامه و کرامات آن حضرت به قلم علیاکبر مهدیپور است که در ۵۳۷ صفحه وزین و متین راهی بازار کتاب شده است که تصویر هر کتاب را مشاهده میکنید.
در پایان با یکی از سرودههایم در مراثی حضرت امالبنین (ع)، این یادداشت ادبی را به پایان میرسانم:
مرثیه مرثیه از دشت بال میگویم
از غم شیرجوانان شما میگویم
از غم و داغ همان شیرجوانان رشید
چارتا سرو سرافراز سپیدار، شهید
قلمم خون جگر و غرقهی خونینبالیست
دم آخر چقدر جای پسرها خالیست
مادر از مرگ پسرهاش عزا میگیرد
روضهی علقمه و دست جدا میگیرد
باغ پر میوهی او بیثمر و بیبرگ است
زندگی کردن او بعد پسرها مرگ است
از غم و داغ پسرهاش زمینگیر شده
مادرِ داغِ پسر دیده دگر پیر شده
تا که قد پسری خوش قد و بالا شده است
قامت مادر او تا به ابد تا شده است
جای خورشید جهان، نور دو عینش خالیست
دم آخر چقدر جای حسینش خالیست
مادر این شهر پسرهای تو را چشم زدند
چار آیینهی زیبای تو را چشم زدند
مادر از روضهی آن دلبر دلخواه بخوان
از علمدار حسینت کمی از ماه بخوان
روضهخوان روضه بخوان روضهی سردار نگو
روضهی شام خراب و غم بازار نگو
روضهخوان، روضه بخوان روضهی گودال نخوان
روضهی دست بخوان روضهی خلخال نخوان
روضهخوان ساقی بیآب که در علقمه است
پسر ام بنین و پسر فاطمه است
روضهخوان روضه بخوان داغ علیاکبر را
ارباً اربا و تن سوختهی پرپر را
خوب شد کرب و بال لحظهی گودال نبود
لحظهی غارت انگشتر و خلخال نبود
بعد عباس، علمدار تو زینب شده بود
لال باشم دمِ بازار معذب شده بود
زینبت با سر بر دار علمدار گذشت
پیر شد زینب تو تا که ز بازار گذشت
الهه ملاحسینی _ تیتر یک
انتهای خبر/
خبرهای مرتبط
ارسال نظر
اخبار برگزیده