پاداشهایی که روز فوتبال را سیاه میکند؛ نوش جان!
نظام پاداش از وقتى شـكــل گــرفــت كـه انگيزشهاى خاص و لحظهاى براى ورزشكاران آنها را از شغلهاى ديگر جدا كرد.
به گزارش گروه اجتماعی «تیتر یک» وعده پاداش از آنجایی آغاز شد که مديران ورزشى به اين نتيجه رسيدند كه صرفاً پـرداخـت حـقوق و مبالغ دستمزد نمىتواند ورزشكاران را در ميادين موفق سازد و اين تلاش و همت براى دستيابى به پاداش است كه مىتواند انگيزه يك ورزشكار را بالا ببرد.
و اينگونه بود كه نظام پاداش در ورزش شكل گرفت و باشگاهها و كشورهاى صاحب ورزش از آن به حرفهاىترين شكل ممكن بهره بردند؛ آنها همواره از اين ابزار استفاده مىكردند ولى مكانيزم آن را طورى تنظيم مىكردند كه ورزشكار به آن معتاد نشود، مقدارش روح و تعصب به پيراهن را زير سوال نبرد و هيچگاه به اندازه اى نرسد كه مكانيزم اقتصادى را دچار مشكل كند و بازگشت و تعديل آن را ورزشكاران برنتابند.
اما در این میان نظام پاداش به ورزشكاران در بعد حرفهاى و منطقى در ورزش ایران و به خصوص براى تيمهاى ملى از چندین دهه پیش وجود داشت ولى چند باشگاه در حوزه فوتبال از چند سال پيش نظامهاى جديد مالى و پاداشى را بنا نهادند؛ و كـار بـه جايى رساندند كه يكى از مديران بـاشـگاهها به كنايه مىگفت براى هر شيرجه دروازه بان 5 ميليون مى دهند؛ متاسفانه اين نظام به سرعت در كشور ما رشد كرد و دقيقاً سيرى را طى كرد كه امروز در برخی از رشته ورزش ها بخصوص فوتبال دیده می شود.
به نظر می رسد هر مديرى كه بر سر كار میآید نيز بـراى ايـنـكه بتواند كيفيتهاى قبلى را حفظ و كيفيتهاى بعدى را ارتقا دهد مجبور است كه اين نظام حقوق و پاداش را ارتقا دهد؛ اينگونه است كه در پـاداش به ورزشكاران و على الخصوص به فوتباليستها شاهد رشدى جهش گونه هستيم كه همه را نگران مى سازد.
پاداش يكى دو باشگاه كشورمان براى پيروزى در يك ديدار فوتبال در ليگ قهرمانان آسيا در همين دوره گذشته ليگ قهرمانان آسيا به حدود 30 ميليون تومان مىرسيد و سرجمع پاداش ملى پوشان براى پيروزى برابر كره جنوبى به حدود 25 ميليون تومان. از اين گذشته قولهايى كه به تيمهاى ملى ورزشى كشورمان دررقابتهاى ديگر ورزشى داده مىشود و تعداد سكه هايى كه پس از المپيك لندن به ورزشكاران اهدا شد اين نگرانى را در مـردم بـه وجـود مـى آورد نـشـانـگـر نوعى سياستگذارى اشتباه است كه دارد ورزش را به پاداش معتاد مى سازد.
چقدر بد است كه احساس كنيم ملى پوشان كشورمان به جز عرق به پيراهن ملى كشورمان و تعصب بر روى نام ايران، گوشه چشمى هم به پاداشهاى ويژه دارند؛ که خدای نکرده ایم مبالغ را آنقدر بالا ببریم که پیراهن و نام ملی اولویت بعدی آنان شود.
ايـنكه موفقيت در پارالمپيك، المپيك، رسيدن به ليگ جهانى واليبال و صعود به جام جهانى همگى ايران را در شرايط كنونى به اعتماد به نفسى مطلوب مىرساند اما نبايد اين نكته نبايستى فراموش شود كه اكنون همه مردم درگير دفاع از نام ايران هستند.
اى كاش ملى پوشانى كه بعضاً اين پاداشها پول توجيبى يك هفته آنها هم نمى شود! را با مبالغى عرف پسندتر از رختكن تيم ملى بدرقه مىكرديم و اى كاش اين فكر به اتفاق بدل مى شد كه ملى پوشان كشورمان براى اينكه نشان دهند در كنار مردم هستند و آنها را درك مى كنند خود پاداشهايشان را مىبخشيدند.
موضوع اين است كه در شرايط فعلى بايستى همگى شرايط را درك كنيم و اين موضوع ملى پوش، دكتر، مهندس و مردم عادى نمى شناسد.
آنچه همه را و از آن جمله نمايندگان مجلس را بر آشفت توجه به اين نكته است كه ملى پوشان كشورمان وقتى به قول كىروش پوستشان را درون زمين مى اندازند و از زمين خارج مى شوند وظيفهشان را در قبال سرزمينشان انجام دادهاند و نبايد مبلغ پاداش طورى باشد كه اين موضوع تحت تاثير قرار گيرد.
نبايستى فراموش كرد كه با تقديم اين پاداش اول سرو صداى واليباليها در آمد و اگر فرض كنيم همه رشته هاى ما بخواهند به اين پاداشهاى سنگين عادت كنند آنگاه مديريت ورزش ديگر از پس كار بر نمىآيد.
و اينگونه بود كه نظام پاداش در ورزش شكل گرفت و باشگاهها و كشورهاى صاحب ورزش از آن به حرفهاىترين شكل ممكن بهره بردند؛ آنها همواره از اين ابزار استفاده مىكردند ولى مكانيزم آن را طورى تنظيم مىكردند كه ورزشكار به آن معتاد نشود، مقدارش روح و تعصب به پيراهن را زير سوال نبرد و هيچگاه به اندازه اى نرسد كه مكانيزم اقتصادى را دچار مشكل كند و بازگشت و تعديل آن را ورزشكاران برنتابند.
اما در این میان نظام پاداش به ورزشكاران در بعد حرفهاى و منطقى در ورزش ایران و به خصوص براى تيمهاى ملى از چندین دهه پیش وجود داشت ولى چند باشگاه در حوزه فوتبال از چند سال پيش نظامهاى جديد مالى و پاداشى را بنا نهادند؛ و كـار بـه جايى رساندند كه يكى از مديران بـاشـگاهها به كنايه مىگفت براى هر شيرجه دروازه بان 5 ميليون مى دهند؛ متاسفانه اين نظام به سرعت در كشور ما رشد كرد و دقيقاً سيرى را طى كرد كه امروز در برخی از رشته ورزش ها بخصوص فوتبال دیده می شود.
به نظر می رسد هر مديرى كه بر سر كار میآید نيز بـراى ايـنـكه بتواند كيفيتهاى قبلى را حفظ و كيفيتهاى بعدى را ارتقا دهد مجبور است كه اين نظام حقوق و پاداش را ارتقا دهد؛ اينگونه است كه در پـاداش به ورزشكاران و على الخصوص به فوتباليستها شاهد رشدى جهش گونه هستيم كه همه را نگران مى سازد.
پاداش يكى دو باشگاه كشورمان براى پيروزى در يك ديدار فوتبال در ليگ قهرمانان آسيا در همين دوره گذشته ليگ قهرمانان آسيا به حدود 30 ميليون تومان مىرسيد و سرجمع پاداش ملى پوشان براى پيروزى برابر كره جنوبى به حدود 25 ميليون تومان. از اين گذشته قولهايى كه به تيمهاى ملى ورزشى كشورمان دررقابتهاى ديگر ورزشى داده مىشود و تعداد سكه هايى كه پس از المپيك لندن به ورزشكاران اهدا شد اين نگرانى را در مـردم بـه وجـود مـى آورد نـشـانـگـر نوعى سياستگذارى اشتباه است كه دارد ورزش را به پاداش معتاد مى سازد.
چقدر بد است كه احساس كنيم ملى پوشان كشورمان به جز عرق به پيراهن ملى كشورمان و تعصب بر روى نام ايران، گوشه چشمى هم به پاداشهاى ويژه دارند؛ که خدای نکرده ایم مبالغ را آنقدر بالا ببریم که پیراهن و نام ملی اولویت بعدی آنان شود.
ايـنكه موفقيت در پارالمپيك، المپيك، رسيدن به ليگ جهانى واليبال و صعود به جام جهانى همگى ايران را در شرايط كنونى به اعتماد به نفسى مطلوب مىرساند اما نبايد اين نكته نبايستى فراموش شود كه اكنون همه مردم درگير دفاع از نام ايران هستند.
اى كاش ملى پوشانى كه بعضاً اين پاداشها پول توجيبى يك هفته آنها هم نمى شود! را با مبالغى عرف پسندتر از رختكن تيم ملى بدرقه مىكرديم و اى كاش اين فكر به اتفاق بدل مى شد كه ملى پوشان كشورمان براى اينكه نشان دهند در كنار مردم هستند و آنها را درك مى كنند خود پاداشهايشان را مىبخشيدند.
موضوع اين است كه در شرايط فعلى بايستى همگى شرايط را درك كنيم و اين موضوع ملى پوش، دكتر، مهندس و مردم عادى نمى شناسد.
آنچه همه را و از آن جمله نمايندگان مجلس را بر آشفت توجه به اين نكته است كه ملى پوشان كشورمان وقتى به قول كىروش پوستشان را درون زمين مى اندازند و از زمين خارج مى شوند وظيفهشان را در قبال سرزمينشان انجام دادهاند و نبايد مبلغ پاداش طورى باشد كه اين موضوع تحت تاثير قرار گيرد.
نبايستى فراموش كرد كه با تقديم اين پاداش اول سرو صداى واليباليها در آمد و اگر فرض كنيم همه رشته هاى ما بخواهند به اين پاداشهاى سنگين عادت كنند آنگاه مديريت ورزش ديگر از پس كار بر نمىآيد.
منبع: خبرنامه دانشجویان
ارسال نظر
اخبار برگزیده