«تیتر یک»/
وصیتنامه شهید حجتالاسلام هدایتالله ملکی
در این یادداشت به بیان فرازهایی از وصیتنامه و زندگینامه شهید حجتالاسلام حاج شیخ هدایتالله ملکی میپردازیم.
به گزارش گروه استانی «تیتر یک»؛ در این یادداشت به بیان فرازهایی از وصیتنامه و زندگینامه شهید حجتالاسلام حاج شیخ هدایتالله ملکی میپردازیم.
گزیدهای از ویژگیهای شهید
شهید ملکزاده عاشق اسلام، انقلاب و امام (ره) بود. آنطور صحبت میکرد که در عملش بود و همانطور عمل میکرد که در صحبتش بود.
کسی نمیتوانست دوگانگی بین حرف و عمل او ببیند. صلابتش در مقابل افرادی که ارزشهای اسلامی را زیر پا میگذاشتند بیکم و کاست بود.
بعد از شهادت، اکثر کسانی که در زمان حیاتش با وی مخالفت میکردند، توبه کردند و بازگشتند.
چند نفری را به طور دائم مأمور كرده بود كه تحقیق كنند تا هر جا فقیری، نیازمندی و مستضعفی هست و احتیاج به كمک دارد، فوراً به او اطلاع بدهند تا به آنها كمک شود.
خانوادههای بیسرپرست، فرزندان یتیم، افراد بیبضاعت و همه كسانی كه به نوعی دست به گریبان مشكلات زندگی بودند، زیر چتر حمایتهای او قرار داشتند.
از كسانی كه تمكن مالی داشتند، پول میگرفت و آنها را به فقرا میداد.
زمانی كه از بین ما رفت، یتیمان و خانوادههای بیسرپرست واقعاً بیسرپرست شدند.
فرازهایی از زندگینامه شهید
امام جمعهای که هم عالم بود و هم عامل...
حجتالاسلام حاج شیخ هدایتالله ملکی معروف به ملکزاده، در سال ۱۳۲۳ در دهستان بنادکوک دیزه از توابع یزد، در خانوادهای مذهبی و کشاورز دیده به جهان گشود.
وی در کودکی نزد جد بزرگوارش حاج شیخ مصطفی مشغول تحصیل علم و یادگیری قرآن شد و در سن چهارده سالگی جهت ادامه تحصیل به یزد رفت، در مدرسه علمیه آن دیار نزد اساتیدی چون آیتالله شهید صدوقی ادامه تحصیل داد.
پس از آن به شیراز رفته و نزد اساتیدی چون آیتالله حائری شیرازی، امام جمعه وقت شیراز کسب فیض کرد.
سپس به کرج عزیمت کرد و تحصیلات خود را در محضر آیتالله سید حسن مدرسی و امام جمعه وقت کرج به پایان رساند.
وی در کرج با یک خانواده مذهبی وصلت کرد و ۳ پسر و ۲ دختر خداوند به او عنایت کرد.
شهید ملکزاده در سالهای اختناق رژیم ستمشاهی نیز جهت بیداری نسل جوان با تشکیل جلسات و کلاسهای مختلف ایفاء وظیفه میکرد، به طوری که چند بار توسط رژیم طاغوت دستگیر شد.
وی پس از پیروزی انقلاب عهدهدار مسؤلیتهایی نظیر مسئول سیاسی عقیدتی زندان قزلحصار، مسئول ستاد نماز جمعه کرج، امامت جمعه موقت و مدتی هم مسئولیت حوزه علمیه کرج را عهدهدار بود.
وی به موازات تمام این مسئولیتها در سالهای دفاع مقدس در جبهههای نبرد نیز حضور فعال داشت.
این شهید بزرگوار در آخرین اعزام در ۲۵ اردیبهشت ۱۳۶۵ برای لقاء پروردگار به قدری آماده بود که روز قبل از اعزام سه بار گفته بود: «و الله من شهید میشوم.»
سرانجام در تاریخ سوم تیرماه سال ۱۳۶۵ در عملیات کربلا ۱ بر اثر اصابت راکت، به مقام والای شهادت و آرزوی دیرینه خود رسید.
پیکر پاک شهید ملکزاده در گلزار شهدای کرج و در جوار امامزاده محمد (ع) آرام گرفت.
فرازهایی از وصیتنامه شهید
كل نفس ذایقة الموت، هر صاحب حیاتى روزى طعم مرگ را خواهد چشید، پس چه بهتر مردن را نوع بهترین انتخاب كند و آن نوعى است كه حسین (ع) انتخاب كرد و فرمود: ان كان دین محمد لمیستقم الا بقتلى فیاسیوف...
لذا این بنده عاصى و محتاج خداوند هم خواستم در كنار این عزیزان رزمنده كسب فیض كنم و توفیق حضور در جبهه نصیبم شد؛ گرچه در مقابل شور و شوق این رزمندگان احساس ضعیفى و حقارت مىكنم لكن امید است همین اندازه كه در كنار صف این عزیزان هستم گوشهاى از عنایت خداوند شامل حالم شود و خداوند گناهانم را ببخشد و پاداشى از جانب خداوند نصیبم گردد و آمرزش حق شامل حالم شود و با نشستن گرد و غبار، خاک صحنه مجاهدان بر پیكرم بپاشد و به همین خاطر خدا گناهانم را بیامرزد.
از برادران و خواهرانم مىخواهم كه راه انقلاب را هرگز فراموش نكنند.
از امت اسلام مىخواهم همیشه حضور خودشان را در صحنه انقلاب حفظ كنند. نماز جمعه و نماز جماعت را اهمیت بدهند و بدانند با حضورشان در جمعه و جماعت پشت دشمن را مىشكنند و گوش به افراد نفاقافكن كه دانسته یا ندانسته موجبات تفرقه و دلسرد كردن مردم را از امام جمعه و روحانیت فراهم مىكنند ندهند و بدانند كه اینگونه سخنها آب به آسیاب دشمن است.
اى امت اسلام، اى ملت قهرمان، اى مردم شهیدپرور از من عاصى به شما وصیت امام را دعا كنید و گوش به رهنمودهاى رهبر كبیر انقلاب و حضرت آیتالله خامنهاى فقیه عالىقدر گوش فرا دهید كه خیر و سعادت شما در آن مىباشد.
معصومه میرحسینی - تیتر یک
انتهای پیام/
خبرهای مرتبط
ارسال نظر
اخبار برگزیده