پایان اخوان المسلمین و مرسی/ چرا دولت اخوانی مصر سقوط کرد
گروه بین الملل« تیتریک »؛ حدود یک قرن پیش جنبش اخوان توسط شیخ حسن البناء در مصر شهر اسماعیلیه پی ریزی شد. این نهضت با الهام از اندیشه های سید جمال الدین اسد آبادی و در واقع به خاطر انحطاط و از خود بیگانگی مسلمانان حادث شد. سید جمال در آنروز با هجرت و حرکت در جهان اسلام به دنبال بیداری اسلامی و احیاء اسلام و مبارزه با بی خبری و آسیب های غرب به روشنگری می پرداخت.
اخوان به دنبال زنده کردن شعائر اسلام ، برافکندن سلطه و سیادت اجانب در جهان اسلام و برقراری حکومت اسلامی در عرصه های مختلف برد. به همین علت بارها از سوی حکومت های وقت مصر منحل و تعداد زیادی از سران این حزب اسلامی دستگیر، زندان و یا اعدام شدند، دقیقا مثل وضعیت فعلی دولت و حکومت محمد مرسی و رهبران حزب اخوان المسلمینکه دستگیر و یا تحت تعقیب و یا در زندان به سر می برند و هم اکنون هم زمزمه اعدام رئیس جمهور مصر محمد مرسی نیز شنیده می شود.
ویژگی های اخوان :
1- بارزترین ویژگی اخوان المسلمین جامع بودن آن است. به این معنی که در سراسر مصر دارای مقبولیت و محبوبیت می باشد. این حزب در سایر دول اسلامی نیز ریشه دواند. فدائیان اسلام در ایران با تاًسی از اخوان مصر شکل گرفت. حزب جمعیت اسلامی در افغانستان و یا ریشه دولت فعلی ترکیه و در سایر کشورهای عربی دیگرنیز اثرپذیری از اخوان المسلمین مصر داده می شود.
2- ویژگی دیگر اخوان آن است که هدف و آرزوی خود را تبلیغ و ترویج دین مبین اسلام به عنوان تنها راه سعادت بشری معرفی و آن را پیگیری کرد. البته این حزب به فاز نظامی نیز وارد شد همانطور که علیه استبداد در مصر و علیه سلطه استعمار انگلیس دست به اسلحه برد. در قضیه فلسطین نیز ساکت نماند و در جنگ اول اعراب علیه اسرائیل شرکت کردند.
3- از دیگر ویژگی های اخوان اعتقاد به پیاده شدن قواعد و احکام اسلام به عنوان یگانه راه سعادت و نجات جوامع اسلامی و مصر میباشد.
4- اخوان برای رسیدن به هدف خود مبادرت به ایجاد یک سازمان سیاسی برای کسب قدرت سیاسی نیز کرد.
5- ویژگی شاخص دیگر اخوان این بود که تعالیم و عقاید اسلامی را به زبانی ساده و همه فهم و متهم که قدرت پاسخگویی به نیازهای جدید مسلمانان را داشته باشددرآورد.
6- اخوان المسلمین بزرگترین شبکه سیاسی و اجتماعی در جهان اسلام تلقی می شود که تاثیر و عمق این تفکر در جهان اسلام و مصر غیر قابل انکار است.
اهداف اخوان از آغاز تشکیل آزاد سازی دنیای اسلام از سلطه بیگانه ، مبارزه با جهل و بی خبری بیماری و فقر گسترده ، کمک به صلح جهانی ،ایجاد دولت اسلامی و مذهبی، وحدت اعراب و... بوده اما مهمترین هدف و خواسته اخوان المسلمین را در تاسیس حکومت اسلامی دانست طوریکه کوتاهی در این اقدام توسط رهبران گذشته و فعلی اخوان گناه بزرگ شمرده شده است. در همین راستا بود که محمد بدیع رهبر ، جماعت اخوان مصر اقدام عبدالفتاح السیسی را در برکناری محمد مرسی رئیس جمهور را گناه بزرگ و هم ردیف تخریب خانه کعبه دانست.
عمده دلایل سقوط اخوان از دیدگاه صاحب نظران و کارشناسان سیاسی به شرح زیر می باشد.
مردم مسلمان مصر همانند ملت ایران و سایر کشورهای عربی که در موج بیداری اسلامی حکومت های دیکتاتور خود را سرنگون کرده بودند مبادرت به قیام علیه حسنی مبارک دیکتاتور مصر کرده و آن را ساقط کردند، با سقوط فرعون اولین انتخابات دمکراتیک در مصر برگزار و محمد مرسی با کسب اکثریت آرای به عنوان اولین رئیس جمهور به قدرت رسید. پس به قدرت رسیدن محمد مرسی با کسب اکثریت آرای به عنوان اولین رئیس جمهور به قدرت رسید. پس از به قدرت رسیدن محمد مرسی با توجه به آرمانها و اهداف این حزب حرکتی در جهت انقلاب مشاهده نشد و برخلاف منش حزب و طرفداران بی شمار این تشکل اسلامی مخالف آمریکا ، رژیم غاصب اسرائیل و طرفداری سیادت جهان اسلام شاهد اقداماتی از ناحیه محمد مرسی بودیم که به مراتب بدتر از حسنی مبارک بود. این اقدامات باعث ناراحتی و اعتراض مردم از مرسی و حزب متبوع وی شد. در حالیکه تنها یک سال از عمر دولت مرسی می گذشت بار دیگر مردم به خیابان آمدند تا مانع استقرار دیکتاتوری دیگر شوند، هر چند با دسیسه و ترفند پیچیده آمریکا و ترکیه ، عربستان ، قطر و پس مانده های رژیم قبل کودتای مخملی علیه مرسی منجر به سقوط و زندانی او شد. که در این بخش دلایل شکست حکومت محمد مرسی را بررسی می کنیم.
1- فقدان رهبری قوی ومدیری کار آمد، برای هدایت انقلاب در اخوان و مصر کاملا مشهود است. این مشکل در تمام جهان اسلام دیده می شود.
مردم مصر و جهان اسلام مخصوصا اهل سنت باید برای مشکل رهبری در جهان اسلام واهل سنت فکری کنند . اصولا اهل سنت نه قهر و غلبه و جبر معتقدند و علت عمده شکست حرکت های اصلاحی در جهان اسلام (اهل سنت)مربوط به بحث رهبری و فقدان تئوری منسجم دراین خصوص میباشد.
2- عدم توجه و فراموشی مطالبات وخواسته های اصلی انقلابیون ؛
بعداز انقلاب مردم مصر وبرگزاری انتخابات و پیروزی اخوان مردم انتظارداشتند در خصوص لغو قرارداد کمپ دیوید، رابطه با جمهوری اسلامی ایران ، مبارزه با رژیم غاضب اسرائیل، طرفداری از جهان اسلام خصوصا کشور سوریه و حزب ا.... لبنان و اخراج سفیر رژیم صهیونیستی حرکتی را ببینیم اما بالعکس شاهد تعطیلی سفارت سوریه در مصر و دخالت درسوریه به نفع آمریکا و اسرائیل بودیم.
3- ادامه رابطه با رژیم غیر مشروع صهیونیستی و حرکت علیه مقاومت اسلامی ،
فوری ترین خواسته انقلابیون وقطع رابطه با رژیم غاصب بود. این خواسته مردم مردم انقلابی مصر با بی اعتنایی دولت مرسی مواجه شد.و رابطه بااسرائیل نه اینکه قطع نشد بلکه بیشتر هم شد. اقدامات خصمانه علیه سوریه که محورمقاومت و اولین خط مقاومت علیه رژیم غاصب بود شدت گرفت .مرسی در همان اول وفاداری خود به پیمان کمپ دیوید را اعلام کرد . ایشان درمدت یک سال ریاست خود درمصر علاوه بر کنترل کامل گذرگاه های فلسطینیان اکثر تونل های زیر زمینی به داخل نوارغزه را مسدود کرد. اختلافات بین شیعه و سنی را گسترش داد به طوریکه شیعه کشی درمصر را ترغیب کرد. گذررفح را نیز مسدود کرد.
4- عدم ارتباط مناسب با انقلابیون و مردم؛
حضور مردم درخیابان ها و تلاش آنها باعث پیروزی انقلاب مصر و در نتیجه آن انتخاب محمد مرسی به عنوان ریاست جمهوری بود. دولت جدید به جای تکیه به مردم و انقلابیون ، رویکرد جدیدی را مد نظر قرار داد ارتباط خود با مردم و انقلابیون را کمک رنگ کرد ، تعامل دولت جدید با مردم رو به سردی گرفت . به طوریکه مردمی که سالها علیه دیکتاتوری و استبداد تلاش کرده بودند، اما اخیرا گرفتار حکومتی به مراتب بدتر از گذشته بودند. لذا دوباره به میدان آمدند تا مانع ریشه دواندن دیکتاتور جدید شوند.
5- با قیماندن بقایای رژیم مبارک در قدرت و نهادهای پر نفوذ ؛
مردم با مشقت انقلاب کردند ، شهید دادند ، زندانی شدندتا دولت حسنی مبارک دیکتاتور و دوست صمیمی آمریکا و رژیم غاصب اسرائیل را ساقط کنند هر چند پیروز شدند ، اما دولت انقلاب حرکتی برای پاکسازی پس مانده های رژیم گذشته از مصادر قدرت ، ثروت و سازمانها نکرد به طوریکه بخش قضایی ، ارتش و... همچنان در اختیار ضد انقلاب و وفاداران به مبارک باقی ماند. این امر باعث دلخوری مردم و حرکت آنها شد.
6- عدم تشخیص دوست و دشمن؛
اخوان و رهبران این جماعت دچار اشتباه بزرگ شدند ، دوست را از دشمن تشخیص ندادند. مردم مصر رای به انقلاب و اسلام داده بودند. مردم مصر علاقه به جهان اسلام داشتند ، مخالف رابطه با رژیم منحوس صهیونیستی بودند.به شدت مخالف پیمان ننگین کمپ دیوید بودند. طرفدارحمایت از سوریه ، لبنان و حزب ا... بودند.مردم ایران را دوست و متحد خود می پنداشتند اما رهبران اخوان و رییس جمهور اخوانی این گونه فکر نمی کردند. به نزاع شیعه و سنی که توطئه دشمن بود دامن زدند ، به جای اعتماد به مردم خود وجهان اسلام و حمایت از مقاومت و محور مقاومت به شیطان پناه بردند. و نتیجه این اعتماد به آمریکا ، قطر و عربستان و ... را سریع دید.
7- نا امنی روز افزون،
نا امنی و قتل های مذهبی بعد از حسنی مبارک شدت گرفت. دولت مرسی نه اینکه آن را کنترل نکرد بلکه به آن دامن زد ، حمایت شدید ازسلفیون باعث این ناامنی شده بود . اعتراضات مردمی به این سیاست اوج گرفت.
8- مشکلات اقتصادی و معیشتی ؛
اقتصاد مصر یک اقتصاد ضعیف و مریض است . بیش از 40% اقتصاد این کشور هم اکنون در اختیار ژنرال های بازنشسته مبارک قرار داد. فقر و گرشنگی دراین کشور بیداد می کند. به خاطر نفوذ استعماری آمریکا نیمی از جمعیت 80 میلیونی این کشور در زیر خط فقر هستند ، سرمایه گذاری در این کشور بعد از انقلاب به شدت کاهش پیدا کرد. صنعت توریسم که از صنایع در آمد زا رای مصر بود فاش شد. بیکاری ، گرسنگی ، گرانی ، فقر و فساد ، مشکلات اقتصادی در مصر مضاعف شد.
مردم به دنبال عدالت اقتصادی وگشایش اقتصادی بودند ، اما این طور نشد.
9- انحصار گری و تمامیت خواهی ؛
توهم رهبری جهان اسلام رهبران اخوان را کور کرد. دراین راستا اخوان حکومت مصر و ترکیه را در سیطره خود می دیدند. نفوذ خود در کشورهای عربی را پر نفوذ میدیدند- پیروزی حماس را که به خاطرحمایت ایران و موشک های ایرانی بود به حساب خود ثبت می کردند. حمایت جهان اسلام از بیداری اسلامی را به حساب حمایت جهان اسلام از اخوان محاسبه میکردند و اینگونه فکر کردن باعث به انحراف رفتن آنها شد. لذا توهم رهبری جهان اسلام در آنها باعث دخالت در کشورهای دیگر منجمله سوریه شد. این توهم و انحصار گری باعث نگرانی عربستان و قطر نیز شدبه طوریکه این کشور در ساقط کردن اخوان فعال شدند.
10- رو درروی قرار گرفتن نماد تندروی (اخوان المسلمین) ونماد اعتدال و میانه روی (الازهر)
دانشگاه الازهر بیش از 1000 سابقه دارد، نماد میانه روی و اعتدال تلقی میشود. مرکز تولید اندیشه در جهان اسلام به حساب می آید. همواره به دنبال اشاعه فرهنگ تساهل و تسامح بوده است ، اما باپیروزی اخوان در مصر روحیات رادیکالی سلفی در مصر اوج گرفت ، الازهر به مبارزه با این منش پرداخت زیرا الازهر را از ابتدا طرفدار دموکراسی مذهبی و مدنی میشناختند واخوان طرفدار حکومت دینی از نوع سلفی . لذا این دو نهاد رادیکال و میانه رو در مقابل هم قرار گرفتند.دلایل فوق ودهها دلایل دیگر باعث رویگردانی مردم از اخوان و محمد مرسی شد تا بار دیگر اثبات شود مردم باهیچکس عقد اخوت نبسته اند. واگر کسی بخواهد در مسیر انقلاب و مردم نباشد دفع خواهد شد ونهایتا تنها خواهد ماند. البته این بهآن معنانیست که دولت شبه کودتا دارای مشروعیت و مقبولیت است بلکه هدف این است که گفته شود اخوان در مسیر انقلاب و جریان بیداری اسلامی قرار نگرفت و با پشت پا زدن به مردم و جوانان انقلابی و تغییر مسیر از طرف مردم به سمت آمریکا ، عربستان، قطر ، ترکیه ، اسرائیل و بقایای رژیم مبارک مقدمات سقوط خود را فراهم کرد.
هرچند سقوط مرسی مطلوب ایران نیست اما با سقوط دولت اخوانی روندی شبیه به دولت مبارک بر عرصه سیاسیمصر برخواهد گشت ، ازطرفی حزب اخوان المسلمین نیز باید از اتفاقات گذشته درس گرفته و در پی تربیت کادر سیاسی مجرب و قوی در عرصه سیاسی باشد. مناسبات سیاسی داخلی و خارجی را خوب تشخیص دهد و منتظر فرصتی دوباره برای برگشت به قدرت باشد البته اینحزب پر سابقه باید به بازسازی و نوسازی خود همت گمارد. شاید این برگشت به قدرتها سالها طول کشید.
محمد حسین گودینی