معرفی آثار ادبی در سوگ شهادت امام دهم شیعیان
درباره شهادت امام هادی علیه السلام و قاتل ایشان اختلاف است؛ برخی معتمد عباسی را قاتل میدانند (یعنی این واقعه در زمان خلافت معتمد رخ داده است) و به عقیده برخی دیگر معتز عباسی، فرمان قتل ایشان را صادر و معتمد آن را اجرا کرد. (یعنی این واقعه در زمان خلافت معتز روی داده است).
امام هادی (ع) در سال ۲۲۰ هجری، به امامت رسیدند و به مدت ۳۳ ساله امامت داشتند. ایشان ۱۳ سال اول امامت خود را در مدینه سپری کردند و ضمن بهرهرسانی معنوی و علمی به شیعیان، به امور آنان رسیدگی میکردند تا این که متوکل خلیفه وقت که در دشمنی با ائمهاطهار علیه السلام مشهور بود؛ بهخاطر هراسی که از نفوذ و محبوبیت امام علیهالسلام در جامعه داشت؛ ایشان را از مدینه به سامرا فراخواند زیرا احساس میکرد که باید امام را از نزدیک تحت نظر بگیرد. پس از آمدن امام به سامرا، اگرچه ایشان ظاهرا آزاد بود اما متوکل، منزلشان را طوری انتخاب کرده بود که همواره تحتنظر باشند. او بهطور مرتب دستور تفتیش منزل ایشان را صادر میکرد و تمام دیدارها و رفت و آمدها توسط نیروهای حکومتی کنترل میشد.
امام هادی علیهالسلام با این که به شدت تحت نظر بودند، اما از پای ننشستند و فعالیتها را به شیوهای مطابق اوضاع زمان خویش پیش بردند. از مهمترین فعالیتهای ایشان این بود که به مردم از راههای گوناگون آگاهی دادند و منصب امامت و مقام علمی خود را در طی سخنان خویش و در مناظرات و پرسش و پاسخهای علمی، آشکار و تثبیت کردند. همچنین عدم مشروعیت حکومت بنیعباس را تبیین میکردند. یکی دیگر از محورهای فعالیت امام، آماده کردن مردم و شیعیان نسبت به غیبت حضرت مهدی علیه السلام بود. البته ایشان با نهایت احتیاط و جلوگیری از حساس شدن حکومت، این موضوع را به طور سربسته در ضمن سخنان خویش ذکر میفرمودند.
از ایشان چندین دعا و زیارتنامه برجای مانده است که از مشهورترین آنها «زیارت جامعه کبیره» است. این زیارت دارای سند صحیح بوده و از نظر بلاغت نیز در بالاترین درجه قرار دارد. شروح متعددی به فارسی و عربی بر این زیارت نوشته شده است. «زیارت جامعه کبیره» متضمن مفاهیمی بسیار عالی و مطالبی بدیع است. در واقع توصیف بلند و بلیغی است از جوانب گوناگون اصل امامت که از نظر شیعه استمرار دین، منوط به اعتقاد و تمسک به این اصل است.
در این زیارت، اهل بیت پیامبر جانشینان بر حق ایشان وصف شدهاند و به تمام آموزههای شیعی به زبانی فصیح اشاره شده است، از جمله به ارتباط ائمه با پیامبر اکرم (ص)، برشمردن مقامات علمی و اخلاقی و سیاسی ائمه، اسوه بودن آنان، ارتباط امامت و توحید، رابطه شناخت امام با شناخت خدا. از دیگر مباحث مطرح در زیارت جامعه کبیره، عصمت اهل بیت(ع)، یکپارچگی خلقت ایشان، تولی و تبری و رجعت و تسلیم است. در این زیارت فضایل امامان به زبانی فصیح و در پیوند با قرآن و سنت به بهترین وجه بیان شده است.
بهدلیل محتوای این زیارت بر مضامین ناظر به مقامات امامان، امام هادی (ع) فرمودهاند: «پیش از خواندن این زیارت، زائر صد بار تکبیر بگوید تا دچار غلو در حق امامان نشود».
از دیگر زیارات بر جای مانده از امام هادی علیهالسلام، زیارت «غدیر» است که در آن هم ویژگیهای حضرت علی علیهالسلام و هم حادثه غدیر ذکر شده است. در منابع روایی شیعه همچون کتب «اربعه»، «بحارالانوار»، «تحف العقول»، «مصباح المتهجد» و «الاحتجاج» احادیثی از امام هادی (ع) نقل شده است. روایات منقول از ایشان در زمینه توحید، امامت، زیارت، تفسیر و بابهای مختلف فقه مانند طهارت، نماز، روزه، خمس، زکات، ازدواج و نیز آداب است. بیش از ۲۱ روایت از امام هادی (ع) در باب توحید و تنزیه نقل شده است. رسالهای نیز از امام هادی(ع) درباره جبر و اختیار بر جای مانده است.
کنیه ایشان ابوالحسن و القاب «نجیب»، «مرتضی»، «هادی»، «نقی»، «عالم»، «فقیه»، «امین»، «موتمن»، «طیب»، «متوکل» و «عسکری» هستند که مشهورتر از همه «هادی» و «نقی» است.
با محوریت زندگانی امام هادی (ع) کتابهای زیادی نوشته و انتشار یافته است؛ عناوین ۲۰ کتاب:
۱- «حضرت امام علىالنقى» فضلالله کمپانى، انتشارات مفید
۲- «زندگانی دهمین پیشوای شیعه حضرت امام هادی(ع)» مرتضی مدرسی چهاردهی، تهران، انتشارات غدیر
۳- «خورشید هدایت پیشوای دهم امام علی بن محمد الهادی(ع)» هیات تحریریه موسسه در راه حق
۴- «فرهنگ جامع سخنان امام هادی(ع)» همراه با متن کتاب موسوعه کلمات الامام الهادی، گروه حدیث پژوهشکده باقرالعلوم(ع)، ترجمه علی مویدی
۵- «سیره عملی اهل بیت(ع) حضرت امام علیالنقی الهادی(ع)» کاظم ارفع
۶- «چشمههای نور: امام هادی(ع)» سازمان تبلیغات اسلامی
۷- «مشکات هدایت: پژوهشی در زندگانی امام هادی(ع)» ابوالفضل هادیمنش، مرکز پژوهشهای اسلامی صداوسیما
۸- «امام هادی(ع) قهرمان شکستناپذیر عصر متوکل» محمد رسول دریائی، انتشارات وهاج
۹- «امام هادی و نهضت علویان» محمد رسول دریائی، رسالت قلم
۱۰- «ستارگان درخشان» جلد ۱۲ سرگذشت حضرت امام علیالنقی(ع)" محمد جواد نجفی، کتابفروشی اسلامیه
۱۱- «امام على النقى(ع)» سید کاظم ارفع، موسسه انتشارات فیض کاشانى
۱۲- «امام هادى(ع)» گروه کودکان و نوجوانان بنیاد بعثت، بازنویسى مهدى رحیمى، بنیاد بعثت
۱۳- «امام هادى(ع)» ترجمه واحد تدوین و ترجمه، سازمان تبلیغات اسلامى
۱۴- «امام هادى قهرمان شکستناپذیر عصر متوکل» محمد رسول دریایى
۱۵- «امام هادى(ع) و نهضت علویان» محمد رسول دریایى، انتشارات رسالت قلم
۱۶- «پیشواى دهم، حضرت امام على بن محمد الهادى(ع)» گروه نویسندگان، موسسه در راه حق
۱۷- «تحلیلى از تاریخ دوران دهمین خورشید امامت امام هادى» على رفیعى، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامى
۱۸- «تحلیلى از زندگانى امام على النقى(ع)» گروه نویسندگان، زیر نظر قوامالدین وشنوى قمى، موسسه احیا و نشر میراث اسلامى
۱۹- «تحلیلى از زندگانى امام هادى(ع)» باقر شریف قرشى، ترجمه محمدرضا عطایى، کنگره جهانى امام رضا
۲۰- «تحلیلی از زندگانی امام هادی(ع)» باقر شریف قرشی، مشهد، کنگره جهانی حضرت رضا علیهالسلام
نمونه اشعاری که در رثای شهادت امام هادی علیه السلام سروده شدند:
چشمهایت فرات دلتنگی
اشکهایت تلاطم غمهاست
حال و روز دل شکسته تو
از نگاه غریب تو پیداست
ای غریب مدینه دوم
مرد خلوت نشین سامرا
التماس همیشه باران
حضرت عشق التماس دعا
کوچه خاکی محله غم
در غرور از حضور ساده توست
ولی افسوس شرمگین تو و
پای پر پینه و پیادهی توست
آه آقا تو خوب میدانی
که دل بیقرار یعنی چه
پشت دروازههای شهر ستم
آن همه انتظار یعنی چه
چه به روز دل تو آوردند
رمق ناله در صدایت نیست
بگوای نسل کوثر و زمزم
بزم شوم شراب جای ات نیست
بی گمان بین آن همه غربت
دل تنگ تو نینوایی شد
روضههای کبود تشت طلا
در نگاهترات تداعی شد
آری آن لحظه ماتم قلبت
بی کسیهای عمه زینب بود
قاتلت زهر کینهها، نه نه
روضه خیزرانی لب بود
در عزای تو حضرت باران
که گریبان آسمان چاک است
نه فقط چشمهای ابری ما
روضه خوانت تمام افلاک است
یوسف رحیمی
چون یا کریم خسته و بی بال و پر شده
در حجرهای که بسته درش محتضر شده
برگـشته رنگ و روش تنش تیر میکشد
وقتی که زهر بر بدنش کارگر شده
بـا چشم تـار تا به زمین خورد لب فشرد
این ضـعف چـیره بر بـدنش دردسـر شده
یک دست زد به پهلو یک دست روی خاک
یـعنی که ارث مادریاش بیـشـتر شده
دارد به روی مادر خود فکر می کند
خورشید عشق هر نفسش شـعله ور شده
دریا میان چشم تـرش جا گرفـته است
آری دوباره روضه زهرا گرفته است
حبیب نیازی
مثل امواج خروشان که به ساحل برسند
وقت آن است که عشاق به منزل برسند
هادی راه تو هستی و یقینا بیتو
ناگزیرند از آغاز به مشکل برسند
رهروان از تو و از جامعه تا بیخبرند
کی به درک قلم و قاف و مزمل برسند
واجب دین خدا بودی و ترکت کردند
در شتابند به انجام نوافل برسند
در جهان حاکم جبار فراوان دیدیم
که بعید است به پای متوکل برسند
سامرای تو مدینه ست مبادا یک روز
صحنهای تو به ویرانی کامل برسند
با هم از غربت و داغ تو سخن میگویند
شاعرانی که به درک متقابل برسند
واژهها کاش که از سوی تو الهام شوند
تا به این شاعر آشفته بیدل برسند
احمد علوی
آقا سلام بغض غریبی گرفتهام
انگار غربتت کمرم را شکسته است
اصلا چهار پاره شدم من برایتان
من؛ زائری که دل به ضریح تو بسته است
در گیرو دار هجمه این نانجیبها
دل بستهام فقط به دعای کبیرهات
اصلا عجیب نیست که هی نعره میزنند
اینها کمر به قتل شما و عشیرهات
اینها که قلب جامعهات را شکستهاند
غرقند در «ضلال مبینی» که دوزخ است
آسوده در توهمشان راه میروند
بر روی خاکهای زمینی که دوزخ است
ما را ببخش اگر دلتان را شکستهاند
آمادهایم پای شما سر بیاوریم
ما مردمان غافل این قصهایم ؛ پس
فرصت بده که از دلتان در بیاوریم
ما زائران حلقه به گوش توایم که
از دوریات به هر در و دیوار میزنیم
دلها همیشه راهی دیدار سامراست
تا زندهایم دست به این کار میزنیم
ازبس که جای خالیات احساس می شود
چشمان شیعیان شده کور هدایتت
آقا برای ما کمی آب آوری بکن
ما تشنهایم؛ تشنه نور هدایتت
در «إهدناالصراط» شما راه میروند
آنها که سامرای تو را گریه میکنند
همراه ما، زمین و بیابان و آسمان
سرداب با صفای تو را گریه میکنند
دارد هوای شعر پر از گریه میشود
اینجا کسی دلش به هوای تو تنگ نیست
دشمن که بیحیاست ولی در مرام ما
«بیحرمتی به ساحت خوبان قشنگ نیست»
سجاد سعیدنژاد
یادتان هست نوشتم که دعا میخواندم
داشتم کنج حرم، «جامعه» را میخواندم
از کلامات چه بگویم که چه با جانم کرد
محکمات کلمات تو مسلمانام کرد
کلماتی که همه بال و پر پرواز است
مثل آن پنجره که رو به تماشا باز است
کلماتی که پر از رایحه غار حراست
خط به خط «جامعه» آینه قرآن خداست
عقل از درک تو لبریز تحیر شده است
لب به لب کاسه ظرفیت من پر شده است
همه عمر دمادم نسرودیم از تو
قدر درک خودمان هم نسرودیم از تو
من که از طبع خودم شکوه مکرر دارم
عرق شرم به پیشانی دفتر دارم
شعرهایم همه پژمرد و نگفتم از تو
فصلی از عمر ورق خورد و نگفتم از تو
دل ما کی به تو ایمان فراوان دارد
شیر در پرده به چشمان تو ایمان دارد
بیم آن است که ما یک شبه مرداب شویم
رفته رفته نکند جعفر کذاب شویم
تا تو را گم نکنم بین کویر ای باران
دست خالی مرا نیز بگیر ای باران
من زمینگیرم و وصف تو مرا ممکن نیست
کلماتم، کلماتیست حقیر ای باران
یاد کرد از دل ما رحمت تو زود به زود
یاد کردیم تو را دیر به دیر ای باران
نام تو در دل ما بود و هدایت نشدیم
مهربانی کن و نادیده بگیر ای باران
ما نمردیم که توهین به تو و نام تو شد
ما که از نسل غدیریم؛ غدیر ای باران
پسر حضرت دریا! دل ما را دریاب
ما یتیمیم و اسیریم و فقیر ای باران
سامرا قسمت چشمان عطش خیزم کن
تا تماشا کنمات یک دل سیر ای باران
بگذارید کمیاز غمتان را بنویسم
دو سه خط روضه از این درد نهان را بنویسم
گریه بر داغ شما عین ثواب است ثواب
بار دیگر پسر فاطمه و بزم شراب
سیدحمیدرضا برقعی
آه در سینهام از زهر شراری برپاست
آتشی بر جگر و روی لبم واویلاست
سوختم سوختم آبی که نفس میسوزد
حجرهام از جگر سوختهام کرببلاست
مادرم آمده بالین من چشم به راه
تا بگویم غم خود را که دلم پرغوغاست
دست من بست و مرا نیمه شب از خانه کشید
بیحیایی که نمیگفت غریب و تنهاست
گاه میرفتم و گاهی به زمین میخوردم
مثل آن طفل که مبهوت دو چشم باباست
مثل آن دخترکی که نفسش بند آمد
راه میآمد و میدید سری بر نیهاست
سنگ بود و سری که ز لبش خون میریخت
خیزران بود و یتیمی که شبیه زهراست
حسن لطفی
شدهام بر آن که پری زنم به هوات یا علیالنقی
سفری کنم و سری زنم به سرات یا علیالنقی
به هوات تازه کنم نفس، به سرات آیم از این قفس
برسم به مامن آسمان رهات یا علیالنقی
هلهای قلم تو شروع کن، ز درون درآ و طلوع کن
بنویس سردر مشقهای سیات یا علیالنقی
بنویس دست مداحتم نرسد به عرش فضائلت
شود آبهای جهان اگر که دوات یا علیالنقی
بنویس اوج کدام دم، برسد به وسعت آن قلم
که دمیده جامعهای بدان جلوات یا علیالنقی
تو همان تجلی ایزدی، که به شکل بنده درآمدی
و سرودهای غزل از زبان خدات یا علیالنقی
و به استناد زیارتت، تو و اهل بیت نبوتت
شدهاید رب جلی، ولی به صفات یا علیالنقی
ز عدم وجود درست کن، ز نبود بود درست کن
و به شیر جان بده با مسیح نگات یا علیالنقی
منم آشنای قدیم تو، ز دیار عبدالعظیم تو
که سلام میدهمت به شوق لقات یا علیالنقی
نبود به بودن تو غمم، بخدا که حر جهنمم
که گرفتهام به ولات برگ برات یا علیالنقی
بگذار کعبه سامرا، قدمی طواف کنم
سر خویش را بزنم به کوی منات یا علیالنقی
محمد بیابانی
منبع: هنرآنلاین
انتهای پیام/