بخش سوم روایت "تیتر۱"/ البرز در ایستگاه ۵۷؛
سید کمال قریشی، مبارزی که موجب سقوط شهربانی کرج در سال ۵۷ شد/ از فعالیت های انقلابی در مهدیه برغان کرج تا ترور به دست منافقین در سال ۶۰
در آستانه پیروزی انقلاب، مهدیه برغانی ها در شهر کرج یکی از مراکز تجمع انقلابیون بود، این مهدیه محل فعالیت هیئت مذهبی حضرت علی اصغر (ع) و چهره شاخص آن شهید سید کمال قریشی بود.
به گزارش گروه استانی تیتریک، در آستانه پیروزی انقلاب، مهدیه برغانی ها در شهر کرج یکی از مراکز تجمع انقلابیون بود، این مهدیه محل فعالیت هیئت مذهبی حضرت علی اصغر (ع) و چهره شاخص آن شهید سید کمال قریشی بود. او از مخالفان حکومت پهلوی بود که در سال ۱۳۱۳ در روستای برغان از توابع ساوجبلاغ متولد شد.
پس از درگذشت آیت الله سید حسن طباطبایی بروجردی مقلد امام خمینی شد، او که مداح و موذن مسجد جامع کرج بود در قیام ۱۵ خرداد ۴۲ شعری را در وصف امام خمینی (ره) سرود و آن در در حضور ایشان در قم خواند، در دوره حکومت پهلوی چند بار به جهت پخش اعلامیه های سیاسی به وسیله شهربانی دستگیر و بازجویی شد.
دعوت از جعفر شجونی، علی اکبر ناطق نوری، شیخ حسین انصاریان و فخرالدین حجازی به شهر کرج از جمله فعالیت های مذهبی و سیاسی او بود، با آغاز جنگ تحمیلی عراق علیه ایران مدتی در سال ۵۹ در کنار شهید چمران در جبهه بستان و سوسنگرد جنگید، در نهایت ۱۴ مرداد ۶۰ در کارگاه نجاری خود به دست منافقین شهید شد.
در بهمن ۵۷، در پی اعلام بی طرفی ارتش انقلابیون کرج به مراکز شهربانی یورش بردند و تعدادی از آنها را تصرف کردند اما شهربانی مرکزی کرج واقع در خیابان امیری مقاومت کرد و تعدادی از انقلابیون در این حمله به شهادت رسیدند، انقلابیون وقتی با مقاومت شدید شهربانی مواجه شدند به پیشنهاد سید کمال قریشی نزد تیمسار بیان رفتند.
تیمسار بیان دومین فرماندار نظامی کرج بود که حاضر به تیراندازی به سوی مردم نبود و از طرفی هم ناچار به رعایت قوانین ارتش پهلوی بود، سید کمال قریشی توانست با او دوست شود و شرایط را به سود انقلابیون تغییر دهد، احمد قریشی فرزند شهید قریشی هم همراه پدرش در جریان فعالیت های انقلابی بود از این ماجرا می گوید.
زمان تیمسار بیان گشایش هایی در تظاهرات و اقدامات ضد رژیم به وجود آمده بود، پدرم پیش تیمار رفت و از وی خواست دستور دهد شهربانی تسلیم شود، او به رئیس شهربانی زنگ زد اما او زیر بار نرفت، تیمسار بیان پس از مقاومت شهربانی به یکی از نظامیان دستور داد تا یکی از تانک های ارتش را مقابل شهربانی بیاورند.
پس از آنکه تانک را آوردند دستور آتش داد، هدف تانک درب شهربانی بود، پس از شلیک و انفجار مقابل شهربانی مردم به درون آن ریختند و به این ترتیب شهربانی سقوط کرد، بعد از آن مردم همراه تانک حکومت نظامی به درون شهربانی سرازیر شدند و آن را هم همانند دیگر مراکز در اختیار گرفتند.
ستاره احمدی - تیتریک
انتهای پیام/ س
خبرهای مرتبط
ارسال نظر
اخبار برگزیده