تکاملِ زینب کبری (س) در پرتو انوار وجودی حسین (ع)/ عرفانِ شیر زنِ کربلا، عرفان حضور و حماسه است
به گزارش گروه فرهنگی "تیتریک"؛ "محمدصدرا شهیدی" کارشناس مذهبی مقارن با وفات حضرت زینب (س) طی یادداشتی برای مخاطبین تیتریک نوشت، هو العلیم... بعضی از علوم اکتسابی هستند و با واسطه منتقل و یا با مطالعه و تحقیق و تفحص کسب می گردند اما برخی از علوم مربوط به درون مایه شخصیتی انسان است.
آنگاه که افراد به بلوغ شخصیتی میرسند، چشم آنها بر حقایقی گشوده میشود که با اتصال به منابعی از نو، به علم خداوند منجر میشود که در چارچوب کلان، هستی را مشاهده کنند. این نوع علم «علم لَدُنی» است.
امام سجاد (ع) درباره عمه بزرگوار خود چنین میفرمایند: «انت عالمة غیر معلمه» به این معنا که علمهای لدنی در اختیار تو است.»
آری، حضرت زینب (س) دخت مکرم حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام و فاطمه زهرا (س) زینت پدر و در حقیقت فاطمه ثانی است.
از کودکی، آثار مجد، عظمت، صلابت و شکوه در چهره ایشان هویدا و کمالات از وجناتشان عیان بود تا جایی که وجود با برکتش تجلی گاه جلوه های الهی است.
تمام ذرات وجودشان گواه توحید الهی است و آنچنان با حضرت امیرالمومنین علی (ع) قرابت داشتند که راهکارهای زندگی، روش و منش امیرمومنان علی (ع) را می آراستند و موجب سرافرازی و سربلندی پدر بزرگوارشان بودند.
آنگونه که اسلام در آغاز با اخلاق پیامبر (ص) و
شمشیر امیرالمومنین (ع) و اموال انفاق شده حضرت خدیجه (س) پیشرفت نمود،
عقيله بنی هاشم نیز آنرا به درستی احیاء کرد.
خرد، اندیشه و شیوه عمیق رفتاری جایگاه علمی و عمق تحلیلهای این بانوی بزرگ اسلام در برخورد با مسائل بود که یک تنه، بارگاه و جبروت خصم را در هم کوبید.
شخصیت ایشان از عصر عاشورا به گونهای دیگر جلوه میکند. این بانو در چادر اسارت، منطق، حکمت، عقل و مدیریت پیامبر (ص)، شجاعت امیرالمومنین (ع)، دلسوزی حضرت زهرا (س)، حلم امام حسن (ع) و از خودگذشتگی امام حسین (ع) را یک جا به دوش میکشند. این در حالی است که ایشان در واقعه کربلا بیش از50 سال از عمر شریفشان می گذشت.
در دنیا عرف اسارت، شکستگی و افتادگی است. در آن زمان، اُسرا تنها سند حکومت برای نشان دادن پیروزی خود در کربلا به شمار میرفتند و بدان سبب کاروان اسرا را شهر به شهر و منزل به منزل می گرداندند تا پیروزی ظاهری خود را نشان دهند. در همه فرهنگها، اسرا مجموعهای شکستخورده و از پای افتاده به شمار میروند، اما نکته مهم این است که حضرت زینب (س) در چنین فضایی توانست شکوه و عظمت خاندان نبوت را با اقتدار به تصویر بکشد.
فضای کوفه، متفاوت از شام بود و کوفیان مظلومیت خاندان علی (ع) را به درستی میشناختند و در جریان واقعه عاشورا نیز بودند و به ظاهر چهرهای عزادار داشتند اما فضای شام تفاوتی شگرف داشت و مردم اطلاعی از حوادث و پیشینه تاریخی رفتار بنیامیه با خاندان رسالت (ص) نداشتند. از این رو، شام را آذین بسته و در تدارک جشن بزرگی برای پیروزی و تماشای اسرای جنگی بودند، اما زینب کبری (س) با برخوردی هوشمندانه و مقتدرانه فضای شادی شام را به فضای بیداری و روشنگری مبدل نمود تا آنجا که جشن را به عزاداری همراه با تنفر از یزید مبدل ساخت.
درست است که لباس کاروان اسرا، لباس اسارت است اما شخصیت بزرگ این کاروان تحتالشعاع فضای اسارت قرار نگرفت و شکوهی جاویدان بر چهره این افراد بخشید.
«زینبشناسی» همان «حسینشناسی» است؛ زیرا زینب (س) با حسین (ع) سنخیّت تکوینی و تشریعی دارد و به تعبیرِ عمّان سامانی، حسین (ع) در زینب (س) تجلی کرد و زینب (س) که حسینی شده به تمام معنا و همه آفاق وجودی و ساحتهای هستیاش که آفتاب حسین (ع) در آسمان وجود و از مشرق حیات زینب (س) طلوع کرد و او نیز انسان کامل شد؛ یعنی انسان متکامل (زینب(س)) در پرتو انوار وجود انسان کامل (حسین(ع)) استکمالی یافت که خود، انسان کامل شد و اسماء وجودی جمالی و جلالی حسین (ع) در وی متبلور و متعین گشت.
عرفان ایشان جمعگرایی محض بوده و انزوا طلبی و رُهبانیت و گوشه گیری نیست. بلند و رسا خطابه می خواند. شیوا سخن می گوید و سخنش آمیزهای از شریعت، حقیقت، سیاست، جهاد، دانش و خِرَد ورزی است. به عبارت دیگر، عرفان ایشان عرفان حضور و حماسه و امر به معروف و نهی از منکر است.
به تعبیر شهید مطهری، این بزرگوار در لباس اسارت همچنان شیر بودند و ثابت کردند که شیر در قفس هم شیر است و انسان در بدترین شرایط هم میتواند به هدف خود برسد.
انتهای پیام/ ب