رسانه ملی نباید به آسیب های اجتماعی و بی ثباتی فرهنگی دامن بزند/ بی هویتی همچنان در شبکه های ماهواره ای موج می زند
به گزارش گروه فرهنگی "تیتریک"؛«مهدیه سادات نقیبی» منتقد سینما و تلویزیون در یادداشتی اختصاصی برای "تیتریک" نوشت: از آنجا که رسانه
گستردگی های خود دارد پس طبیعتا مخاطبان زیاد و متفاوتی از هر اقلیم و فرهنگی نیز دارد
بنابراین آن چه در مدیریت رسانه با توجه به مخاطبان متفاوت اهمیت دارد در ابتدا بررسی
مهمترین و پر اهمیت ترین رسانه در جامعه کنونی و در نهایت پرداخت به مزایا و آسیب هایی
که ممکن است رسانه ملی کشور برای مخاطبان ، فرهنگ یک کشور و بر هم زدن نظام امنیتی
کشور داشته باشد .
بی ثباتی
فرهنگی و بی هویتی همچنان در شبکه های ماهواره ای موج می زند
برخی از صاحبنظران
با تاکید بر اهمیت نقش رسانه ها در فرایند جهانی سازي تا آنجایی پیش میروند که از مفهوم
رسانه ای شدن در زندگی یاد می کنند بدین معنا که آن ها زندگی بدون رسانه را معنا نمی
کنند، آن ها معتقد به این هستند که رسانه نقش مهم و اساسی را در زندگی انسان ها دارند
به طوری که همچون بازیگران یک جهان هویت یک کشور و یک جامعه را می سازند به همین منظور
تلقی کردن از رسانه به عنوان ابزار حتی دیگر معنا نمی دهد و آن قدر وجود رسانه اهمیت
دارد که حتی می توان بدون ارتباط فیزیکی با انسان ها با رسانه ارتباط داشت و در پسِ
آن با تمام جهان.
این اتفاق تا جایی
پیش می رود که والرشتاین بیان می کند غرب برای اولین بار بود که بر رسانه ها تسلط کامل
را پیدا کرد اما این سلطه غرب بر شبکه های ماهواره ای و اینترنت آن قدر است که منجر
به بی ثباتی فرهنگی و بی هویتی در تمام دنیا شد. با این حال چه در غرب و چه در شرق
باید با این واقعیت کنار آمده باشیم که رسانه
هر روز در حال پیشرفت است و این گستردگی های رسانه در کشورمان پس از وقوع انقلاب
از انتقال اطلاعات گرفته تا پیدایش فناوری هایی همچون ماهواره و اینترنت منجر به این
شد که همزمان سیاست ها و ساختارهای جامعه همزمان با هم رشد کند در نتیجه رشد همگانی
باعث ترقی های روز افزون همچون امروز می گردد بنابراین با توجه به این رشد می توانیم
به بخشی از نظریات متفکران در حوزه ارتباطات و رسانه توجهی داشته باشیم .
رسانه عمدتا ریشه در افکار اقتصادی مارکسیست دارد، افکار طبقه حاکم در جامعه به صورت افکار حاکم است. حال اگر این اعتقاد بنا بر یک فرضیه باشد می توان گفت رسانه آزاد وجود ندارد چون اندیشه ، اندیشه طبقه حاکم است و همه دولتها تلاش می کنند که اندیشه خود را حاکم کنند . رسانه های یک جامعه حاصل وسایل ارتباط جمعی است که در فرهنگ جامعه به تدریج فراهم شده است با تاکیدی که جامعه شناسان بر رسانه های جمعی دارند اما از اثرات منفی آن ها دریغ نمی کند و از این اثرات منفی با عنوان صنعت فرهنگ با اثرات منفی یاد می کند و از رسانه ای که اثرات منفی به دنبال داشته باشد به فرهنگ دروغین و سرکوب کننده یک ملت می نامد این رسانه آنقدر بی صدا تاثیر منفی خود را می گذارد که موجب در هم ریختگی شعور انسانیت می شود در نتیجه انسان ها حتی به خودی خود نمی دانند چه بر سر جامعه و کشور خود می آید اما زمانی که سال ها می گذرد و با گذشته خود مقایسه می کنند متوجه تفاوت تفکر و اندیشه خود پس از سال ها می شوند و دیگر کاری جز ادامه دادن با همین تفکر آسیب دیده نیز ندارند .
رسانه ملی به عنوان تریبون اصلی نباید آسیب های اجتماعی را دو چندان کند
در میان رسانه
های جمعی تلویزیون در میان مردم جایگاه خاص و ویژه ای دارد و پس از سال ها به عنوان
یک رسانه عمومی و قابل دسترس از آن استفاده می کنند اما با این حال می توان گفت علاوه
بر کشور های جهان سوم برخی از کشورهایی هستند که هنوز نمی توانند به راحتی به تلویزیون
دسترسی داشته باشند چرا که هنوز برای آن ها گران است و به صرفه نیست از نیازهای روزانه
خود بزنند و تلویزیون را در خانه خود داشته باشند و به جای آن از رادیو به عنوان رسانه
کوچک اما خوبی جایگزین می کنند اما باز هم به نسبت تلویزیون نمی توانند پیشرفت خوبی
را داشته باشند چرا که رسانه شنیداری زمانی
تاثیرگذارتر خواهد بود که دیداری هم باشد به همین دلیل است که پیشرفت های کنونی در
کشورهای اروپایی همزمان با دیگر کشورها حرکت نمی کند و بی همزمانی ها باعث به وجود
آمدن ناپایدارهای رسانه ای و انتقال اطلاعات اشتباه در اقصی نقاط جهان می شود با این
حال آن چه تا کنون به عنوان رسانه مهم و پر
مخاطب در میان مردم از جمله خانواده جا افتاده تلویزیون است با این که تلویزیون جز
رسانه ملی است و به روحیات مردم عام نزدیک تر است اما گاهی این رسانه موجب تاثیرات
منفی از قبیل اهمیت ندادن به سنین های مختلف از جمله کودکان و سالمندان شود اما این
را نمیتوان به عنوان آسیب دانست چرا که رسانه ملی به عنوان یک تریبون اصلی به طور معمول
و از منظر همه خانواده ها و امنیت کشور نباید دارای هیچ گونه نقصی باشد ولی حقیقت آن
است که تلویزیون آن قدر مورد اعتماد واقع شده که آسیب های آن نادیده گرفته شده و قطعا
می توان گفت درون هیچ گونه از برنامه های آن چیزی با عنوان سواد رسانه وجود ندارد و
صرفا پخش بسیاری از برنامه ها تنها بدین دلیل است که برنامه های تلویزیونی پر باشد
و این خود یکی از آسیب ها نیز می باشد که در حقیقت برای رسانه ملی حقیقت این است که
مهم نیست محتوای فیلم ها و سریال ها مثبت و یا منفی باشد اما همانقدر که محتوای اصلی
یک فیلم حامل باری از شرارت ها ، خشونت ها و یا خیانتهای اجتماعی باشد خود به تنهایی
می تواند در سنین های مختلف آسیب های فراوانی را داشته باشد .
تمام این آثار
مخرب می تواند حتی در ذهن یک فرد بزرگسال آنچنان تاثیر داشته باشد که نهایتا در تنهایی
خود به موضوع فیلم فکر کند و آن را تجزیه و تحلیل کند حال اگر این فرد یک نوجوانی باشد
در شرف تغییرات روحی ، عاطفی و جسمی است دیگر فاجعه دو برابر می شود و می تواند دنیای
ذهنی یک کودک و نوجوان را نا ایمن کند و برای رسیدن به اطلاعات بیشتر به رسانه های
بدون پرده پناه آورد و این پناهندگی همانند مردابی می شود که در نهایت نمی تواند خود
را از آن بیرون بکشد .به همین منظور اکثر منتقدان و جامعه شناسان استفاده نادرست از
تلویزیون را هم مانند هر رسانه دیگری برای افراد مختلف آسیب هایی را پیش بینی می کنند
که می تواند به تن پرور شدن،
منفعل بودن و غرق در خواب بودن به عنوان آسیب رسانه ملی خواهد داشت .
نداشتن
سواد رسانه در بطن جامعه منجر به آسیب های اجتماعی
برخی از صاحب
نظران رسانه غربی از جمله جرج گرنبر به عنوان کارشناس ارتباطات معتقد است تلویزیون
به لحاظ عمق و نفوذ قابل ملاحظه اش نیروی فرهنگی قدرتمندی دارد چرا که این رسانه به
عنوان ابزاری در دست نظم تثبیت شده در جامعه فرهنگی است که به جای تغییر منجر به تهدید
و تضعیف نظام سنتی باورها می شود و به مرور افکار مردمان را ضعیف و در کمال ناباوری
می تواند بسیاری از مشکلات جامعه را سبب شود اما گرنبر مدعی است که میان تماشای تلویزیون
و اظهار نظر در مورد واقعیت های دنیا رابطه وجود دارد و تماشاگرانی که بسیار به تماشای
آن می پردازند نسبت به کسانی که به مرور پای تلویزیون می نشینند اختلاف نظر و اختلاف
زیادی وجود دارد او وجود این تفاوت ها را صرفا بر مبنای این میگذارد که جامعه به حداقل
سواد رسانه هنوز دست نیافته است این نظریه آن قدر محکم و قدرمند است که طی تحقیقات
اخیر اکثر منتقدین بر مبنای نظریه گرنبر معتقدند تلویزیون در بلند مدت موجب تاثیرات
منفی در جهان بینی و نظام ارزشی بینندگان پر مصرف می شود در واقع پیامی که تلویزیون
در اختیار بینندگان قرار می دهد از چندین جنبه اساسی با واقعیت فاصله دارد و به جهت
تکراری شدنش دیگر راهی جز پذیرش عموم جامعه قرار نگرفته است .
آسیب اجتماعی به
هر نوع عمل فردی یا جمعی اطلاق می شود حال اگر این آسیب ها در جامعه ایجاد شود می تواند
در زوایای مختلفی گریبان گیر همه جوامع شود
و عقیده برخی از اندیشمندان آسیب های اجتماعی حاصل و معلول مستقیم انقلاب صنعتی هستند
، در اکثر جوامع وجود دارند و تاثیرات خود را می گذارند .
همان طور که
می دانیم آسیب های اجتماعی از چند جنبه قابل بررسی هستند : 1- انسان 2- اجتماع 3- سیاست
اهمیت توجه و بررسی
به آسیب های اجتماعی بدین لحاظ است که هر جامعه ای با توجه به شرایطی که دارد با رشد
و انحرافاتی رو به رو است که می تواند تاثیرات مخربی را در جایگاه خود داشته باشد بنابراین
برای شناخت عواملی که باعث آسیب به جامعه می شوند باید در ابتدا مسیر حرکت جامعه را
تشخیص داد و آن را رو به سوی ترقی و تعامل هموار ساخت به طوری که آن چنان درکی کامل
از شناخت این عوامل و راه های هموار داشته باشیم که بتوانیم در تکرار نشدن هایشان جلوگیری
کنیم . به عنوان مثال اگر آسیب طلاق Divorce را در ابتدا بررسی کنیم باید گفت طلاق نخست یک آسیب فردی و یک آسیب اجتماعی
است بعد به این نتیجه می رسیم که آسیب طلاق خود از اسیب های دیگری ممکن است به وجود
آمده باشد برای مثال بیکاری ، اعتیاد ، مشکلات جنسی ، فقر و .. می تواند خود باعث به
وجود آمدن طلاق شود بنابراین می توان به صراحت بیان کرد که آسیب های اجتماعی همانند
زنجیر های به هم متصلی هستند که ابتدا و انتها ندارد و زمانی که یکی از آن ها به وجود
آید مسیر برای دیگر آسیب ها هموار می شود اما در حقیقت آن چه در برخورد با آسیب های
اجتماعی مهم است تقلید نکردن از فرهنگ غربیان است چرا که آسیب های اجتماعی هر مملکتی
مربوط به نوع فرهنگ خود می باشد بنابراین نمی توان برخوردی که غربیان با آسیب طلاق
دارند را در کشور ایران بنا کرد و باید همانند سنت و فرهنگ مطابق با کشور خودمان الگو
بردای کنیم .
مردم در
متن آسیب ها قرار دارند، آن ها را خوب می شناسند و برای حمایت از افرادی که دچار بحران
هستند انگیزه های قدرتمندی دارند
بنا بر عقیده یکی
از جامعه شناسان مطرح آسیب های اجتماعی آنقدر شرایط و زیر مجموعه دارد که نمی توان
یک آسیب را به راحتی حل و فصل کرد چرا که پیدایش آسیبی همچون طلاق آسیب های دیگری چون
زنا ، الواطی ، فسادهای مختلف و .. را نیز به همراه دارد بنابراین زمانی که حرف از
آسیب های اجتماعی به میان می آید نمی توان به دنبال بهبود گشت چرا که خیلی از آسیب
های اجتماعی در پنهان روی می دهند تا در شدت خود به وضوح دیده می شوند با این حال نمی
شود هر فردی از افراد آسیب دیده حمایت کند چرا که بخش مهمی از این مسائل مربوط به سیاست
یک کشور می شود و حتما این را عملا در کشور اجرا می کنند اما متاسفانه زمانی که بخشی
از نهاد های آسیب زده واگذار به سیاست مربوط
به خود می شود ، نهاد سیاست منافع خود را می بیند و اگر اصلاح آن به صلاحش نباشد کاری
نمی کند جز سرپوشی برای دردهای یک ملت آسیب زده اما وقتی مردم یک جامعه به حمایت از
این آسیب دیدگان می پردازند ، بسیار عمیق تر و کامل تر عمل می کنند زیرا مردم در متن
این آسیب ها قرار دارند، آن ها را خوب می شناسند و برای حمایت از افرادی که دچار بحران
هستند انگیزه های قدرتمندی دارند اما در نهایت قدرت اصلی در دستشان نیست و نمی توانند
مشکلی را حل کنند به همین دلیل همان طور که گفته شد اثرات آسیب های اجتماعی می تواند
آنقدر وسیع و عمیق باشد که نتوان سال ها آن را اصلاح کرد .
با تمام این
تفاسیر باید گفت تلویزیون به عنوان رسانه ملی وقایع جامعه را در شرایط مختلف آشکار
سازی می کند که شاید البته نتوان مطلقا این عملکرد را مثبت یا منفی خواند بلکه می توان
آن را زوایای مختلفی مورد بررسی قرار داد بنابراین تلویزیون علاوه بر کاربردهای مثبتی
بسیاری که دارد دارای نکات منفی هم نیز می باشد که می تواند زمینه ساز بسیاری از آسیب
های اجتماعی باشد بنابراین به دلیل این که تلویزیون یک رسانه ملی و عمومی در خانواده
و جامعه است اولین آسیبی که می تواند داشته باشد به خانواده است چرا که این خانواده
به تدریج گسترده تر می شود و وارد جامعه می شود و می تواند آسیب های کوچک را به آسیب
های وسیع تر تبدیل کند در هر حال تلویزیون ممکن است اندک کاربردهای منفی آن هم به واسطه
سهل انگاری تهیه کنندگان و نداشتن سواد رسانه ای باشد اما با این حال می توان تا حدودی
از منفی بودن بخشی از برنامه های آموزشی و .. حذف کرد و به تجدید ساخت چنین برنامه
هایی پرداخت با این فرض به ضعف هایی که رسانه ملی دارد میتوان به سلب کردن قدرت تفکر
و تعمق توجه ویژه ای داشت زیرا روند یادگیری فرد را با احساسات و عواطفی که از تماشای
تصاویر تلویزیونی به وجود میآیند تحت تأثیر قرار میدهد، برای مثال : نقش تلویزیون
در زمان انتخابات این است که رأیدهندگان ممکن است رأی خود را با توجه به تبلیغات تلویزیونی
انتخاب کنند و در واقع تلویزیون ماهیت افکار عمومی پیرامون مسائل سیاسی و اقتصادی است
که تصمیمگیری و اظهار نظر افراد در این زمینه ها متاثر از احساسات ناشی از تبلیغات
تلویزیونی است در نتیجه یک فرد نمی تواند خود به تنهایی با تحقیق و تفکر عمیق در مورد
شرایط کنونی جامعه ، با تفکر و اعتقاد شخصی خود رای را بدهد .
بنابراین تلویزیون
باید با وجود تهیه کنندگان و کارگردان های مطرح رسانه برنامه های تلویزیونی و آپشن
های قوی و کاربردی را آن چنان فراهم کنند که با توجه به عقاید و نظریه های افراد جامعه
باشد و باید به آسیب های موجود در جامعه آشنایی و شناخت کاملی نیز داشته باشند چرا
که جامعه نبض خانواده محسوب می شود و هر جامعه ای نکات منحصر به خود نیز دارد برای
مثال یک جامعه و یک خانواده ایرانی در کشور
اسلامی از بسیاری از سنت ها و فرهنگ های قدیمی شکل گرفته است به طوری که دارای مجموعهای
از عقاید خاص خویش هستند که ناشی از وابستگیهای خانوادگی، همبازیها، طبقات اجتماعی
و... هستند و تهیه کنندگان ناچارند در تهیه و پخش برنامه ها ، از احکام قالبی و پیشداوریهای
خود اجتناب کنند و درباره خواستها و نظرات توده جامعه که مخاطبان اصلی آنها هستند اطلاعات
جامع و کاملی در اختیار داشته باشند این عمل باعث می شود از بسیاری از آسیب های اجتماعی
جلوگیری شود .
در نهایت می توان گفت که تلویزیون به عنوان یک ابزار
قدرتمند در خانه های همه مردمان جای خود را
به خوبی باز کرده است و توانسته است پس از سال ها تلاش در حیطه آموزش و سرگرمی در هر شهر و کشوری فرهنگ سازی کند
، این فرهنگ سازی گاهی منجر به برداشت غلط می شود اما با این حال زمینه های آموزشی
آن طوری هست که بتوان از آن نکاتی به ثبت رساند . تلویزیون چه در جامعه اسلامی و چه
در فرهنگ های غربی می تواند به خوبی به شناخت آسیب های اجتماعی بپردازد حال اگر این
شناخت آن قدر قوی باشد که در حین آن بتواند آموزش دهد ، همان طور که گفته شد آمارهای
طلاق رو به افزایش است و به نظر می رسد که تلویزیون به عنوان رسانه قدرمند بتواند با
توجه به رعایت حریم و رعایت کردن خط قرمزها به پیشگیری از این آمار جواب مثبتی بدهد
به همین منظور تهیه کنندگان باید ظرفیت های معینی برای آموزش این آسیب ها یعنی عدم
آسیب ها تا جایی که ممکن است تعیین کند چرا که همه رسانه در ابتدا به رسانه قدرتمند
تلویزیون چشم دوخته اند .
انتهای پیام/ م