تحولات اخیر مصر و رویکرد آمریکا و اسرائیل/ آمریکا از مصر چه میخواهد؟
گروه بین الملل« تیتریک » مصر یکی از پرجمعیتترین کشورهای آفریقایی و خاورمیانه است و از دیدگاه سیاسی و فرهنگی یکی از مهمترین کشورها دراسلام و جهان عرب میباشد. رهبران مصر در رقابت با کشورهایی مانند عربستان و در برخی دوره ها عراق ادعای رهبری دنیای عرب را داشته اند.
مصر در سال ۱۹۵۲ با کودتای بدون خونریزی افسران جوان ارتش علیه ملک فاروق پادشاه کشور صاحب حکومت جمهوری شد. جمال عبدالناصر از سال 1954 تا زمان مرگش در سال 1970، رهبر مصر بود. پس از جمال عبدالناصر، انور سادات و سپس حسنی مبارک به قدرت رسید.
حسنی مبارک، پس از رسیدن به ریاست جمهوری سعی کرد تا کلیه مخالفان و رقبای خود را سرکوب نماید. یکی از مهمترین انتقادات موجود به دولت حسنی مبارک ، فقدان ظرفیت ساختاری از سوی حکومت برای جذب مشارکت سیاسی گروههای سیاسی، به ویژه اخوان المسلمین به عنوان فراگیرترین گروه سیاسی بود. این امر با همراهی سایر گروههای سیاسی منجر به انقلاب ژانویه 2011 مصر گردید.
انقلاب سال ۲۰۱۱ مصر به حکومت سی ساله حسنی مبارک در این کشور پایان داد و قانون اساسی جدیدی در این کشور تدوین شد و در جریان انتخابات ریاست جمهوری مصر در 17 ژوئن 2012 محمد مرسی از اعضای اخوان المسلمین مصر به عنوان رئیس جمهور انتخاب شد.
در انقلاب مصر و بیداری اسلامی در این کشور بایستی به نقش برخی گروه ها و کشورها اشاره کرد.
احزاب و گروهها:
احزاب و گروهای مختلفی مانند جنبش شباب 6 ابریل (جوانان 6 آوریل)، جمعيت میهنی برای تغيير،حزب الغد،جماعت الاسلامیه، حزب آزادی و عدالت با گرایشات اسلامی، لیبرالی و ملی گرایانه در آغاز و پیروزی انقلاب مصر نقش داشتند.
اخوان المسلمین:
اخوان المسلمین یکی از مهمترین گروههای اسلام گرا در جامعه مصر میباشد. این حزب در سال 1928 م توسط حسن البنا تاسیس شد. حسن البنا این حزب را جهت مبارزه با آموزههای ضد دینی و ترویج آموزههای اسلامی ایجاد نمود. اين جمعيت از زمان تاسیس بهسرعتگسترشيافت و بهصورتحزبنيرومند ديني سياسي در مصر خودنمايي كرد و در مبارزات سياسي و تحولات اجتماعي آن كشور نقش مهمي يافت. با برکناری حسنی مبارک و پیروزی انقلاب مصر، نقش و جایگاه اخوان المسلمین نیز در ساختار قدرت مصر ارتقا یافت و با پیروزی محمد مرسی نامزد اخوان المسلمین این جایگاه در حکومت پس از انقلاب مستحکم تر گردید.
ارتش:
در ساختار حکومتی مصر ارتش دارای جایگاه ویژه ای میباشد. نظامیان طی سه دوره؛ "جمال عبدالناصر” (۱۹۵۴-۱۹۷۰)، "انور سادات” (۱۹۷۰-۱۹۸۰) و "حسنی مبارک ( 2011 – 1981) عهده دار رهبری کشور مصر بوده اند. در نتیجه پس از وقوع انقلاب مصر نیز خواستارجایگاه ویژه ای برای خود در هرم قدرت این کشور هستند. در ابتدای انقلاب نقش ارتش بطور عمده برقراري نظم و تضمين امنيت شهروندان بود ، ولي در عين حال و با توجه به ادامه تظاهرات مردمي و خواست آنان براي داشتن يك نظام دموكراتيك، تحقق خواهد بخشيد. همچنین در رابطه با ارتش مصر باید عنوان کرد که در بدنه ارتش اعم از افسران و سربازان، گرايش هاي قوي اسلامي وجود دارد ولی ژنرال ها و فرماندهان عالي رتبه اغلب به آمريكا و غرب گرايش دارند. ( رجانیوز، 1/7/1391)
به عبارتی ارتش در ابتدای انقلاب مصر به نوعی با اخوان المسلمین مصالحه کرد و منتظر فرصت مناسب برای بازگشت به دوران حکومت امثال مبارک و سادات و به دست گرفتن قدرت سیاسی شد . محمد مرسی نیز در ابتدا سعی کرد تا با مصالحه با رقبا از جمله شورای عالی نظامی و همچنین نزدیکی به اسرائیل و آمریکا، پایه های قدرت خود را مستحکم کند. اما پس از مدتی به دنبال نزدیکی وی به افراد اسلام گرا، اعتراض مخالفان وی و جریان های مدافع دموکراسی گسترش پیدا کرد.
از سوی دیگر نباید به نقش آمریکا و کشورهای غربی و موضع آنان در تحولات مصر بی توجه بود. بدیهی است با توجه به جایگاهی که مصر در منطقه حساس خاورمیانه و همچنین ، دنیای اسلام و جهان عرب دارد، این کشورها همواره درصدد هستند تا رژیمی مدافع آنان و درراستای مواضع آنان روی کار بیاید. مصر در دوره حسنی مبارک به عنوان متحدآمریکا در تمامی عرصه های سیاست خارجی عمل میکرد.پس از وقوع انقلاب مصر نیز این کشورها در صدد بودند تا رژیمی همسو با منافع آنان روی کار بیاید و برای جلوگیری از رشد فزاینده رادیکالیسم اسلامی از جریانات سیاسی و نیروهای حامی "اسلام لیبرالیستی” حمایت میکرد. از منظر غرب؛ با روی کار آمدن نیروهای معتدل اسلامی و برچیده شدن فساد حکومتی، می توان ضمن جلوگیری از رشد تروریسم و افراطی گرایی، بخشی از نارضایتی های گسترده مسلمانان نسبت به غرب را کاهش داد. مدل مورد نظر غرب؛ استقرار دولت هایی همچون دولت فعلی ترکیه در منطقه است؛ که از سویی متحد غرب است و با اسرائیل دارای روابط دیپلماتیک است و از دیگر سو دارای پایگاه مردمی است و به فساد شهرت ندارد. به طوری که در ابتدای انقلاب دولت اوباما با مشارکت اخوان در قدرت ، به شرط حفظ دوستی با آمریکا و عدم لغو قرارداد کمپ دیوید ، اعلام موافقت کرد. آمریکا ارتش مصر را ستون فقرات تضمین ثبات و استمرار دوستی و اتحاد مصر و آمریکا می دانست؛ اما معتقد بود اخوان المسلمین و دیگر گروه های اپوزیسون باید موقتا در ساختار قدرت شریک شوند و مسئولیت بپذیرند و از موقعیت "منتقـد” به "مدافـع” تحول یابند. اما از سوی دیگر با شریک شدن اخوان المسلمین در ساختار قدرت مصر مخالفت کرده و مرتبا هراس از آنها را در رسانه های خود منعکس می کنند. پس از برکناری مرسی و گسترش ناآرامیها همواره خود را طرفدار مردم مصر و دموکراسی در این کشور میدانند.
رژیم صهیونیستی نیز در این میان تلاش دارد از این برهه به نفع خود سوء استفاده کند. اسرائیل با آمدن مرسی تلاش کرد تا به وی نزدیک شود و به اخوان نفوذ کند که البته روابط خوبی نیز با دولت مرسی برقرار کرد و امروز به این نکته توجه دارد که اگر بخواهد آینده مصر را در چارچوب اهداف خود کنترل کند بهترین نهادی که می تواند با آن به مذاکره بپردازد ارتش است. در این وضعیت رژیم صهیونیستی بیش از هر چیزی به ارتش مصر و نزدیک شدن به فرماندهان نظامی تمرکز دارد. آن ها معتقدند با گذار از مرسی و رسیدن به یک دولت اسلامی لیبرال می توانند قاهره را در جبهه موافقت – در مقابل جبهه مقاومت – قرار دهند.
به نظر می رسد اسرائیل و آمریکا طی مراحل آینده، برنامههای زیر را برای تحقق اهداف خود در پیش خواهند گرفت:
- تلاش برای بازگرداندن دوباره سیاست خارجی مصر به وضعیت دوره مبارک تا بار دیگر قاهره در محور آمریکا قرار گرفته و از ایران فاصله بگیرد
- تمرکز و ادامه رایزنیها به منظور ابقای قاهره در ائتلاف موسوم به «محور سازش و اعتدال» و جلوگیری از نزدیک شدن مصر به حزب الله و حماس و در نتیجه ادامه روند محاصره نوار غزه.
- اعمال فشار و تهدید به دولت آینده مصر برای پایبند بودن آن به معاهدات قبلی این کشور با رژیم صهیونیستی؛ از جمله التزام به مفاد معاهده «کمپ دیوید» و همچنین تمامی توافقنامههای امنیتی تلآویو-قاهره.
معصومه نظاملو، کارشناس ارشد روابط بین الملل