دنگ و فنگ روزگار فرصتی برای خندیدن به مشکلات
به گزارش گروه استانی "تیتریک"؛«مهدیه سادات نقیبی» منتقد سینما و تلویزیون در نقد سریال «دنگ و فنگ روزگار » به کارگردانی جواد مزدآبادی در یادداشتی برای"تیتریک" نوشت: دنگ و فنگ روزگار یک سریال کمدی اجتماعی محور است که به مسائل اجتماعی آنگونه می پردازد که همه ی ما آن را تجربه کرده ایم ولی کارگردان با ظرافت و مهارت تمام سریال را با طنز پردازی آن گونه ادغام کرده است که مخاطب به مسائل پیش و پا افتاده ی زندگی و یا همان دنگ و فنگ های روزمره آن چنان می خندد که نه رنگ لودگی دارد و نه از سر رفع تکلیف می باشد چرا که هر فیلم کمدی اجتماعی محور علاوه بر نشان دادن این ظرافت های طنز پردازانه باید به مسائل اجتماعی خیلی دقیق تر و در واقع موشکافانه تر نگاه کند.
چالش و گره اصلی سریال از قسمتهای سه و چهار آغاز می شود کارگردان در ابتدا مخاطب را به خود جذب کرده و در قسمتهای نسبتا آغازین چالش فیلم را ایجاد کرده است و این ترفندهای نویسنده و کارگردانی می باشد که در بین روند اتفاقات جامعه مخاطب خود را به خوبی شناخته است .
دنگ و فنگ یک شاخه و پایه ی کلی دارد که شاخه اصلی یا همان ریشه داستان مسائل اجتماعی است و پایه ی آن ماجراهای طنز است که به آن رنگ و لعاب داده است ، داستان این سریال به ارتباط دو شخصیت اصلی و کمدی محور بر می گردد که روند و سیر قصه را بسیار جذاب کرده است و به روایت مشکلاتی اشاره می کند که دو شخصیت اصلی سعی دارند هیچ کسی از این مشکلات با خبر نشوند .
نویسنده و کارگردان سیر اتفاق افتادن این مشکلات را طنز آمیز روایت می کند ولی در اصل روایتی اجتماعی محور دارد و به همین دلیل مخاطب به خوبی با مسائل همزات پندای میکند و در 45 دقیقه ای که آن را نگاه می کند لذت می برد .
همچنین قصه از آن چه که بسیار روشن است روایت خانواده هایی است که از شهرستان به تهران کوچ میکنند و مسائل و مشکلاتی که در زندگی شهرنشینی علی الخصوص تهران وجود دارد را بررسی می کند .
تقریبا در همه ی سریال های کمدی اجتماعی محور،فیلم نامه در یک مسیر مشخص حرکت می کند و کم و بیش در یک سیر ماجراها و اتفاقات پیش می رود و مردم با دیالوگ های کمدی محور آشنایی دارند و تقریبا می توانند پیش بینی کنند که الان چه اتفاقی خواهد افتاد و یا کاراکتر چه میگوید اما تنها مسئله ای که دنگ و فنگ روزگار را با سایر سریال های طنز گونه متمایز می کند در تعداد لوکیشن ها و انتخاب بازیگرانی است که فیلم را برجسته تر و جذاب تر می کنند ، انتخاب لوکیشن ها بسیار تاثیر گذار است برای مخاطبی که همواره در شهر زندگی می کند و شاهد مشکلات و مسائلی است که هر روز قرار است آن ها را ببیند و از آن گذر کند و این اتفاق برای مخاطب دنگ و فنگ قابل لمس است و موقعیت هایی که کارگردان مخاطب را در آن قرار می دهد و هیچ اصراری برای خندیدن ندارد و میداند که مخاطب با اطمینان در این موقعیت ها قرار گرفته است و به آن خواهد خندید چراکه نسبت به آن آشنایی کامل دارد .
به قطعیت می توان گفت برای ساخت فیلم تعدد در لوکیشن ها بسیار سخت خواهد بود و هر چه تعداد لوکیشن ها کم باشد هم برای کارگردان و هم برای عوامل و بازیگران راحت تر خواهد بود اما سیر داستان و اپیزودهای فیلم نامه به گونه ای است که تفاوت بسیاری با سایر قصه ها دارد و برای یک سریال کمدی اجتماعی 70 لوکیشن تقریبا زیاد است.
اما نکته ی بسیار مهم این قسمت این است که باز هم کارگردان به فکر برقراری ارتباط درست و صحیح بین مخاطب و کاراکتر می باشد چرا که یک نفر در محیط بیرون روزانه حداقل 10 الی 15 لوکیشن ( مکان ) را عوض میکند به همین دلیل سختی کار میطلبد که به نحو احسنت و با موفقیت کامل انجام شود .
شخصیت پردازی همانند تعداد لوکیشن ها بسیار جذاب ، زیبا انتخاب شده است از یک آدم ساده و بی آلایش گرفته تا فردی که نقش دورو بودن را بازی می کند ، دوست واقعی و مهربان و جدی و کمدی و ... را در همه ی قسمتها خواهیم دید ، انتخاب این گونه شخصیت پردازی ها در یک سریال 45 دقیقه ای منطقی است و باید الزاما تعدد و تنوع را داشته باشیم زیرا مخاطب تلویزیون مردم هستند ، مردمی که از هر قشر و شخصیتی به نقد می پردازند و در صورت مثبت بودن هر چند شخصیت منفی میخواهند خود را شبیه به آن شخصیت مورد تاییدشان کنند پس کارگردان باید مهارت لازم را در پس انتخاب شخصیت ها ، با مردم و قشرهای مختلف جامعه آشنایی کامل را داشته باشد .
با این روایت و با این تحلیل و بررسی شاید تنها از نگاه یک مخاطب به گوشه ای از این سریال بتوان گفت که دنگ و فنگ روزگار صرفا از آن جهت ساخته شده است که اولا مردم را بخنداند دوم این که به مسائل پیش و پا افتاده آن گونه نگاه کنند که در انتها هیچ غم و غصه ای بر دلها نماند چرا که همه ی این رویدادها و اتفاقات در دل زندگی هر کسی رخ خواهد داد و تنها چگونه نگاه کردن مهم است و این برداشت برای یک نتیجه ی کلی و رفع بسیاری از سوء تفاهمات می تواند کافی باشد و به عقیده ی من کارگردان خواسته است تنها این را به مردم بگوید که به دنگ و فنگ های روزگار بخندند زیرا یک روزی روایت فیلم نامه ی همین سریال در زندگی بسته خواهد شد .
انتهای پیام/ م