تجربه اکشنهای دیوانهوار در بازی Just Cause 4 +تصاویر
بازی Just Cause ۴
مجموعه Just Cause در حال حاضر به ایستگاه چهارم رسیده است و در سه نسخه قبلی، با اثری روبهرو شدهایم که هدف آن ارائه اکشنهای اغراقآمیز بود البته می توان گفت این موضوع بهلطف قابلیتهای ویژه شخصیت اصلیاش و همچنین قرار دادن مخاطب در بطن دنیایی مملو از هرج و مرج و آشوب بیشتر نمایان بود.
به جرات می توان گفت که چنین فرمولی از قضا تا به امروز هم جواب داده و با اینکه بازیهای سری جاست کاز هرگز جزو شاهکارهای آثار جهانباز نبوده و نیستند، اما کارشان را بهعنوان یک بازی «سرگرمکننده» و «مفرح» انجام میدهند و به همین دلیل هم مورد استقبال قرار میگیرند. خب Just Cause 4 هم دقیقا ادامهدهنده همین فرمول همیشگی مجموعه است و سعی کرده تا با برخی ویژگیهای جدید و از آن مشخصتر حفظ ترکیب تیم برنده، دوباره حداقل برای طرفداران همیشگیاش اثری دوستداشتنی باشد.
ریکو راهی Solis شده تا از ماجرا سردربیاورد و جواب سوالهای خود را بیابد. البته این تمام ماجرا نیست و ریکو در روند بازی، به یک دیرینه شناس به نام Javi Huerta نیز کمک میکند تا حقایق درباره تاریخ Solis را کشف کند.
دیگر نکته جالب دربخش داستان بازی این است که وابستگی داستان و اتفاقات و جریانات بازی، به کات سینها و مراحل اصلی کمتر از نسخههای قبل است. در واقع همانطور که سازندگان حدس میزدند که بسیاری از بازیبازان ممکن است گشت و گذار و گردش آزادانه را بر انجام کارهای مشخص ترجیح دهند، این مسأله اتفاق افتاد و باعث شد سازندکان اطلاعات مختلفی را در لابه لای محیط بازی و دیالوگهای اتفاقی قرار دهند تا بازیبازان علاوه بر گردش، با روند کلی داستان هم آشنا شوند.
یکی دیگر از مسائلی که از دیدگاه من به عنوان نقطه ضعف در بخش داستان تلقی میشود، کلی بودن شخصیت پردازی شهصیت هاست. درواقع اطلاعات داده شده و توضیحاتی که در بارهی شخصیتها به خصوص شخصیتهای فرعی داده میشود کلی بوده و گاها حتی دلیل و انگیزه فرد را نیز مشخص نمیسازد.
از دیدگاه من با وجود این که تم اصلی داستان و مواجه شدن با یک گروه بزرگ کلیشهای به نظر میرسید، اما سازندگان فرصت خلق داستانی بهتر و کاملتر را داشتند که متاسفانه آن چنان از پتانسیل بالقوه استفاده نکرده اند.
در این بین عاملی وجود دارد که بهعنوان نقطه قوت Just Cause 4 سبب میشود تا با وجود همه مشکلات، بتوان به راحتی این بازی را تجربه کرد و از آن مهمتر تا لحظه آخر از تجربه کردنش لذت برد؛ که این مورد هم چیزی نیست جز آزادیعملی که سازندگان به بازیکنان دادهاند تا در دنیای بزرگ سولیس هرج و مرج بهراه بیندازد و صحنههای اکشنی خلق کند که دست کمی از فیلمهای هالیوودی و گاهی حتی از حیث اغراقآمیز بودن از فیلمهای بالیوودی کم ندارند و خب دیدن چنین صحنههای و از آن مهمتر قدرت خلق آنها در یک بازی ویدیویی واقعا لذتبخش و دوستداشتنی است. ریکو رودریگز مثل نسخه قبلی، سه دوست همیشگی در قالب قلاب، چتر نجات و وینگ سوت دارد که تجهیزات اصلی لازم در جهت ایجاد آشوب در دنیای بازی هستند.
این موارد البته تنها بخشی از آشوبی هستند که میتوان در بازی بهراه انداخت و مخصوصا قلاب ریکو، این امکان را برایتان فراهم میکند تا کارهای خلاقانه زیادی در بازی انجام بدهید. کارهایی مثل وصل کردن یک سرباز نگونبخت به یک سازه انفجاری و فرستادنش به آسمان یا وصل کردن چند بادکنک به یکی از ماشینهای دشمن و تماشای دست و پا زدن سرنشینان آن وسط آسمان و زمین!
در مجموع وقتی بهعنوان یک تجربه کلی به Just Cause 4 نگاه کنیم، با اثری روبهرو هستیم که در کنار همه نقاط ضعف و قدرتش، تجربه سرگرمکنندهای بهشمار میرود. بله اصلا و ابدا با یکی از بهترین بازیهای جهانباز حال حاضر طرف نیستیم و از آن بدتر اینکه بازی در واقع پیشرفت خاصی در مقایسه با Just Cause 3 نداشته و صرفا همان اثر را با کمترین تغییرات ممکن و مثلا بهبودهایی در زمینه گرافیک در اختیارتان قرار میدهد.
با این حال اگر همیشه طرفدار این مجموعه بودهاید یا اینکه نه در لابهلای تمام بازیهای جدی و بزرگ این روزها دلتان اثر یک بار مصرفی میخواهد که بتواند اکشنهای دیوانهواری برایتان فراهم کند، Just Cause 4 ارزش وقت گذاشتن و بازی کردن را دارد و علیرغم تمام مشکلاتش تا پایان هم خستهکننده و حوصلهسربر نمیشود.
منبع:باشگاه خبرنگاران جوان
انتهای پیام/