رهایی از کابوس اعتیاد/ اراده برای زندگی دوباره پس از 10 سال اعتیاد و کارتن خوابی
«شهرام قاسمی» جوانی
است که از 19 سالگی به اعتیاد گرفتار شد و پس از 10 سال اعتیاد و کارتن خوابی تصمیم به ترک گرفت و اکنون حدود 7 سال است پاک
مانده و زندگی جدیدی را شروع کرده است.
چطور شد به اعتیاد روآوردید و چه موادی مصرف می کردید؟
من از ۱۹ سالگی و تحت تاثیر دوستان و محیط آلوده منطقه ای که زندگی می کنم «مهدی آباد» شروع به مصرف کردم و مدت ده سال مواد صنعتی مانند شیشه و هرویین استعمال کردم. حدود ۵ سال بیرون از خانه و خانواده بودم و کارتن خواب شده بودم.
خانواده شما با این شرایط چطور کنار می آمدند؟
ما بومی این منطقه هستیم و شرایط من هم برای خانواده و هم برای خودم خیلی سخت بود. اما گرفتاری بود که اسیر آن شده بودم و خانواده ام مدام تلاش و حمایت می کردند تا ترک کنم. شرایط من برای آنها خیلی دردناک و باعث سرافکندگی پیش دیگران بود.
پول تهیه مواد را از کجا تامین می کردید؟
من علاوه بر مصرف فروشنده مواد هم بودم برای همین همیشه پول داشتم و مشکلی از این بابت نداشتم.
برای فروشندگی مواد سابقه دستگیری هم داشتید؟
بله دو بار و 2 سال در زندان بودم.
چطور شد و به کجا رسیدید که ترک کردید؟
من 6 بار در کمپ نگهداری و بستری شدم اما پس از بیرون آمدن دوباره سراغ دوستان و مواد می رفتم. اما در نهایت به جایی رسیدم که از شرایطم و همه چیز خسته شدم و بریدم. بار آخر حدود 9 ماه در کمپ ماندم و برای خودم هدف گذاشتم و تصمیم گرفتم به هر سختی و قیمتی شده ترک کنم و خداروشکر نتیجه گرفته و اکنون 7 سال است روی تصمیم و هدفم ایستادم.
برخورد و نگاه فامیل و اطرافیان آن سالها با شما چطور بود؟
نگاه هیچکس نسبت به یک معتاد خوب نیست و من هم از این امر مستثنی نبودم. ارتباطم با همه فامیل و اطرافیان قطع شده بود و فقط با دوستان و افرادی که مثل خود من بودند مراوده داشتم. شاید ابتدا نگاه ها به یک معتاد همراه با ترحم باشد اما بعدها همه سعی در کناره گیری دارند و دوست ندارند با فرد معتاد رفت و آمد و رابطه نزدیک داشته باشند.
شما یک فرد معتاد را چطور تعریف می کنید؟
به نظر من فرد معتاد در جامعه یک بیمار است که به هر دلیلی که مبتلا شده با راندن و طرد کردن روز به روز شرایطش وخیم تر می شود. البته برای ترک کردن و بهبود شرایط در درجه اول باید خودش بخواهد، یعنی خواستن اولین و مهمترین قدم است و در کنار آن اطرافیان هم باید با حمایت و درک شرایط برای خارج شدن از آن شرایط حمایت کنند. اما تا خودش نخواهد کمک و حمایت اطرافیان هیچ فایده ندارد و شرایطش تغییر نمی کند.
با تجربه ای که دارید چه عاملی باعث می شود فرد معتاد نتواند ترک کند؟
نتوانستن افراد فقط مربوط به نخواستن است و باید واقعا بخواهند تا بتوانند سختی ترک را تحمل کنند. وسوسه روانی که فرد معتاد را به مصرف دوباره مواد می کشاند نه فقط در جسم بلکه در روح و فکر فرد وجود دارد و وقتی برای ترک اراده کند بر این وسوسه غلبه می کند و کنار کشیدن از این شرایط راحت تر می شود.
آیا صرفا ماندن در کمپ برای ترک یک فرد معتاد جوابگو هست؟
کمپ مدت کوتاهی جواب
می دهد و فقط جسم را، آن هم به اجبار و موقتی پاک می کند. شرط اصلی آمادگی اراده و
توانایی پاک ماندن بیرون از کمپ و در جامعه و محیط سابق است. کلاس های آماده سازی
و روانشناسی که بعد از کمپ گذرانده می شود، محیط خانواده و شرایط هم در این مسیر
نقش زیادی دارند.
آیا رفتار در کمپ با شما مناسب و جوابگو بود؟
کمپی که من بار آخر در آن ماندم خوب بود و رفتار، برخورد و عملکرد مناسبی داشتند و خداروشکر برای من نتیجه بخش بود.
چه توصیه ای برای جوان هایی که به مواد آلوده هستند دارید؟
اینکه همه چیز به خود آدم بستگی دارد و اگر واقعا بخواهند می توانند.کافیست اراده کنند تا زندگی خود را تغییر و خودشان را نجات دهند. تا این خواستن آنها نباشد نه کمپ، نه خانواده و هیچ کسی نمی تواند به آنها کمک کند. من حاضرم به هر کسی که برای ترک اراده کند کمک کنم و هر کاری بتوانم برای آنها انجام دهم.
اکنون به چه کاری مشغول هستید؟
حدود 5 سال است در محله سکونت خودمان یک سفره خانه سنتی راه انداختم و از صبح تا شب در آن مشغول به کار هستم.
آیا در سفره خانه از دوستان قدیم یا افراد معتاد هم رفت و آمد دارند؟
خیر به هیچ وجه. از همان شروع به کار بنای این محیط و رفت و آمد را نگذاشتم و تا کنون هم اصلا چنین افرادی به سفره خانه نمی آیند. تلاشم همیشه بر این است که محیط بستر ساز آلوده شدن جوان ها نباشد.
آیا آمادگیو قصد ازدواج دارید؟
بله مدتی است با اطمینان از شرایط جسمی و روحی خود به این مسئله فکر می کنم. اگر خدا بخواهد برای چند ماه دیگر قصد مقدمات ازدواج را دارم.
از اینکه موفق شدید کار به این بزرگی کرده و اعتیاد را کنار بزارید چه احساسی دارید؟
خوشحال از اینکه توانستم از آن شرایط بد خلاص شوم و از زندگی راضی هستم. هر صبح که بیدار می شوم خدا را بابت داده ها و نداده ها شکر می کنم. همیشه از خدا می خواهم همه معتادان را کمک و به راه راست هدایت کند. من که آن زندگی را تجربه کرده و روزهای سخت اعتیاد و کارتن خوابی را گذراندم می دانم که زندگی در آن شرایط کابوسی است که تمامی ندارد.
صحبت پایانی؟
گاهی کوچکترین غفلت
باعث لطمه بزرگی به زندگی، اطرافیان و زندگی خود شخص می شود و پشیمانی هم فایده
ندارد. راهی که طی شده و سالهای عمر که تلف شده قابل بازگشت نیست. بهترین سال های
جوانی من در بدترین شرایط گذشت و آسیب زیادی به خودم و خانواده وارد کرد. اما بازهم
خداراشکر می کنم که این توانایی را به من داد که بتوانم از این راه بی پایان و
تاریک برگردم. امیدوارم همه کسانی که شرایط گذشته مرا دارند بتوانند دوباره روی
خوش زندگی را ببینند.
انتهای پیام/
خدیجه ستارزاده- تیتریک