کدام اسماء الهی کلید اجابت دعا است؟
در پارهای از احادیث که در آیات قرآن آمده که در میان اسماى حسنای الهی، اسم اعظمى وجود دارد که هرکس خدا را بدان نام بخواند مستجاب الدعوه خواهد بود. بیش و پیش از آنکه پرده از راز سر به مهر اسم اعظم خدا برداریم، مقدمهای پیرامون حقیقت اسم اعظم ضروری را در زیر بخوانید:
منظور از اسم، لفظ و کلمه نیست. چون هر اسمی در قالب کلمه، صرفا حاکی از مفهوم آن کلمه نیز هست و نه نشانه خود آن اسم؛ و مفهوم نیز نشانه مصداق واقعی. پس کلمات (اسماء در قالب لفظ و کلمه) در حقیقت «اسم اسم» اند.
از نامهای یاد شده در دنیا، هرآنچه هست اسم و نشانه خداست. حد وجودی این اسمها یکسان نیستند. هر یک از ما به قدر ظرفیت وجودیشان نشانگر خدا هستیم. در نتیجه؛ اسم اعظم خدا عبارت است از کاملترین موجودی که دارای بیشترین تجلی نسبت به ذات و صفات حسنای خداست.
حقیقت اسم اعظم چیست؟
درباره حقیقت اسم اعظم دو دیدگاه عمده وجود دارد؛ بسیارى از مفسران، آن
را بر اساس ظاهر روایات، مرکب از حروف و الفاظ دانسته اند. برخى گفته اند:
اسم اعظم، اسمى معین نیست بلکه هر اسمى را که بنده در حال استغراق در معرفت
الهى و انقطاع فکر و عقل از غیر او بر زبان آورد، همان اسم اعظم است. [۱]
اما برخى دیگر، آن را اسمى معین دانسته اند که میان آنان دو قول وجود دارد:
اسم اعظم به هیچ وجه نزد آفریدگان معلوم نیست.
اسم اعظم به گونه اى
معلوم است. [۲] صاحبان قول نخست، پنهان بودن اسم اعظم را بدان جهت دانسته
اند که مردم بر ذکر همه اسماى الهى مواظبت کنند به این امید که اسم اعظم
نیز بر زبانشان جارى شود. [۳] شاید بتوان گفت؛ یکى از رازهاى پنهان بودن
اسم اعظم، مصون ماندن آن از دست نامحرمان و اغیار است و این خود نوعى تقدس و
تنزیه اسم خداست.
صاحبان قول دوم در تعیین اسم اعظم آراى گوناگونى دارند: الف. کلمه «اللّه». [۴] کلمه «هو». [۵] «الحیّ القیّوم». [۶] «ذوالجلال والإکرام». [۷] حروف مقطعه. [۸] برخى اسم اعظم را از ۱۱ حرف «أهَمٌ، سَقَکٌ، حَلَعٌ، یَصٌ» مرکب و جامع عناصر چهارگانه (آتش، خاک، هوا و آب) دانسته اند.
[۹]علامه طباطبایی بر این باور است که هیچ یک از نامهای خدا را نمیتوان بزرگتر از دیگر نامها دانست؛ بلکه هر نامی را بنده از روی التجاء و انقطاع کامل از ماسوا بر زبان آورد و به آن توسل جوید، همان برای او اسم اعظم است. [۱۰] برخی نیز گفته اند اسم اعظم خدا، از جنس واژه و لفظ نیست بلکه مقامی است که هر کس روی این کرسی بنشیند، میتوان به اذن خدا، کار خدایی انجام دهد. [۱۱]
انتهای پیام/